پاسخ اجمالی:
شيخ حر عاملى(ره) به نقل از كلينى و ديگران آورده است كه جماعت زيادى امام زمان(عج) را بعد از وفات پدرشان ملاقات كرده اند كه: محمد بن اسماعيل بن موسى بن جعفر، حكيمه دختر محمد بن على، ابو على بن مطهر، خادم ابراهيم بن عبده، ابو عبدالله بن صالح، ابراهيم بن ادريس، جعفر بن على عمويش، عمرو اهوازى، ظريف خادم، فارسى، مدائنى و ... از آن جمله اند.
پاسخ تفصیلی:
عده زيادى از اصحاب امام عسكرى(عليه السلام) و ديگران از ولادت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشريف) خبر داده اند و برخى نيز آن حضرت را در غيبت صغری يا كبری ديده اند. اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
1. ابوالفضل حسين بن حسن علوى مى گويد: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع بِسُرَّ مَنْ رَأَى فَهَنَّأْتُهُ بِوِلَادَةِ ابْنِهِ الْقَائِمِ(عليه السلام)»(1)؛ (بر امام عسكرى(عليه السلام) در سامرا وارد شدم تا در ولادت صاحب الزمان(عليه السلام) به آن حضرت تهنيت بگويم).
2. احمد بن محمد مى گويد: «خَرَجَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ ع حِينَ قُتِلَ الزُّبَيْرِيُّ هَذَا جَزَاءُ مَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي أَوْلِيَائِهِ زَعَمَ أَنَّهُ يَقْتُلُنِي وَ لَيْسَ لِي عَقِبٌ فَكَيْفَ رَأَى قُدْرَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وُلِدَ لَهُ وَ سَمَّاهُ محمد سَنَةَ سِتٍّ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ»(2)؛ (بعد از كشته شدن زبيرى نامه اى از امام عسكرى(عليه السلام) به دستم رسيد كه در آن نوشته شده بود: اين، جزاى كسى است كه بر خدا و اوليايش افترا ببندد، و گمان كند كه مى تواند بدون جانشين، مرا بكشد، و قدرت خدا را چگونه ديده است. آن گاه مى گويد: فرزندى براى آن حضرت در سال 255 زاييده شده كه اسم ايشان را محمد گذاشت).
3. ابو هاشم جعفرى مى گويد: «قُلْتُ لِأَبِي مُحَمَّدٍ(عليه السلام) جَلَالَتُكَ تَمْنَعُنِي مِنْ مَسْأَلَتِكَ فَتَأْذَنُ لِي أَنْ أَسْأَلَكَ فَقَالَ سَلْ قُلْتُ يَا سَيِّدِي هَلْ لَكَ وَلَدٌ فَقَالَ نَعَمْ ...»(3)؛ (به امام عسكرى(عليه السلام) عرض كردم: جلالت شما مانع از سؤال كردن من است، آيا اجازه سؤال به من مى دهيد؟ حضرت فرمود: سؤال كن. عرض كردم: اى آقاى من! آيا فرزندى دارید؟ فرمود: بله ...).
4. صدوق از نسيم، خادم امام عسكرى(عليه السلام) نقل مى كند: «وَ قَدْ دَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْدَ مَوْلِدِهِ بِلَيْلَةٍ فَعَطَسْتُ عِنْدَهُ فَقَالَ لِي يَرْحَمُكِ اللَّهُ قَالَتْ نَسِيمُ فَفَرِحْتُ بِذَلِكَ فَقَالَ لِي(عليه السلام) أَ لَا أُبَشِّرُكِ فِي الْعُطَاسِ فَقُلْتُ بَلَى يَا مَوْلَايَ فَقَالَ هُوَ أَمَانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ»(4)؛ (بر حضرت صاحب الزمان(عليه السلام) بعد از گذشت يك شب از ولادتش داخل شدم، نزد او عطسه كردم، حضرت فرمود: يرحمك الله. من از اين جمله خوشحال شدم. آن گاه فرمود: آيا مى خواهى تو را در عطسه بشارت دهم؟ عرض كردم: بلى اى مولاى من. فرمود: عطسه تا سه روز انسان را از مرگ در امان مى دارد).
5. شيخ طوسى به سندش از نسيم و ماريه نقل كرده است: «لَمَّا خَرَجَ صَاحِبُ الزَّمَانِ(عليه السلام) مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ سَقَطَ جَاثِياً عَلَى رُكْبَتَيْهِ رَافِعاً سَبَّابَتَهُ نَحْوَ السَّمَاءِ ثُمَّ عَطَسَ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَبْداً دَاخِراً لِلَّهِ غَيْرُ مُسْتَنْكِفٍ وَ لَا مُسْتَكْبِرٍ ثُمَّ قَالَ زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللَّهِ دَاحِضَةٌ وَ لَوْ أَذِنَ لَنَا فِي الْكَلَامِ لَزَالَ الشَّكُّ»(5)؛ (هنگامى كه صاحب الزمان(عليه السلام) از شكم مادرش بيرون آمد بر دو زانوى خود قرار گرفت، انگشت سبابه خود را به طرف آسمان اشاره كرد، سپس عطسه اى كرد و فرمود: الحمد لله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله عبدا داخرا غير مستنكف و لا مستكبر آن گاه فرمود: ظالمان گمان كرده اند كه حجت خدا زايل خواهد شد، و اگر براى ما اذن در كلام داده شود به طور حتم شك زايل خواهد شد).
6. شيخ طوسى(رحمة الله عليه) روايتى را از كامل بن ابراهيم مدنى و قصه ملاقات او با امام عسكرى(عليه السلام) نقل كرده كه در آن چنين آمده است: «... فَجَاءَتِ الرِّيحُ فَكَشَفَتْ طَرَفَهُ فَإِذَا أَنَا بِفَتًى كَأَنَّهُ فِلْقَةُ قَمَرٍ مِنْ أَبْنَاءِ أَرْبَعِ سِنِينَ أَوْ مِثْلِهَا، فَقَالَ لِي يَا كَامِلَ بْنَ إِبْرَاهِيمَ فَاقْشَعْرَرْتُ مِنْ ذَلِكَ وَ أُلْهِمْتُ أَنْ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا سَيِّدِي فَقَالَ جِئْتَ إِلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ وَ بَابِهِ تَسْأَلُهُ هَلْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَ مَعْرِفَتَكَ وَ قَالَ بِمَقَالَتِكَ فَقُلْتُ إِي وَ اللَّهِ ...»(6)؛ ( ... بادى زد و پرده كنار رفت، ناگهان كودكى را به مانند پاره ماه با حدود چهار سال سن يا همين اندازه مشاهده كردم. به من فرمود: اى كامل بن ابراهيم ! بدنم از اين خطاب لرزيد و الهام شدم كه بگويم: لبيك اى آقاى من! حضرت فرمود: تو نزد ولى خدا و حجت و باب او آمده اى تا از او سؤال كنى آيا به جز كسى كه مثل معرفت تو را داشته و همانند تو مى گويد داخل بهشت مى شود؟ عرض كردم: آرى ... ).
7. عمرو اهوازى مى گويد: «اَرَانِى اَبُو مُحَمَّد(عليه السلام) اِبْنَهُ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ بَعْدِى»(7)؛ (امام عسكرى(عليه السلام) فرزند خود را به من نشان داد و فرمود: اين صاحب شما بعد از من است). شيخ حر عاملى(رحمة الله عليه) مى گويد: «كلينى و ديگران به سندهايشان نقل كرده اند كه جماعت زيادى امام زمان(عليه السلام) را بعد از وفات پدرشان ملاقات كردند كه از آن جمله عبارتند از: محمد بن اسماعيل بن موسى بن جعفر، حكيمه دختر محمد بن على عموى پدرش، ابو على بن مطهر، خادم ابراهيم بن عبده، ابو عبدالله بن صالح، ابراهيم بن ادريس، جعفر بن على عمويش، عمرو اهوازى، ظريف خادم، فارسى، مدائنى و ديگران».(8)
8. معاوية بن حكيم و محمد بن ايوب بن نوح و محمد بن عثمان عمروى مى گويند: «عَرَضَ عَلَيْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(عليه السلام) وَ نَحْنُ فِي مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعِينَ رَجُلًا فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي ....»(9)؛ (امام عسكرى(عليه السلام) در منزل خود فرزندش را بر ما كه چهل نفر بوديم عرضه داشت و فرمود: اين امام شما بعد از من و جانشين من بر شماست، او را اطاعت كنيد و بعد از من متفرق نشويد ...).(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.