پاسخ اجمالی:
شهرت و نبوغ شعراى شيعه به قدرى است كه در ميان اُدبا مشهور است كه مى گويند: آيا اديب و شاعر غير شيعه يافت مى شود؟! شعراى اسلام چند طبقه اند: 1. طبقه صحابه كه بزرگان اين طبقه همه از شيعه هستند، مانند «نابغه جعدى» كه در جنگ صفين و در ركاب امام علي(ع) رجزها و حماسه هاى پرهيجانى خوانده است. 2. طبقه معاصر تابعين: مانند «فرزدق» و «كميت». 3. طبقه بعد از آنان كه در قرن دوم هجرى بودند مانند «دعبل خزاعي». 4. طبقه اى كه از آغاز قرن چهارم روى كار آمدند مانند: «ابو فراس حمدانى».
پاسخ تفصیلی:
اگر موضوع «شعر و بهترين شعراى اسلام» مورد بررسى قرار گیرد، مى بينيم شعراى شيعه از همه ماهرتر و معروفترند و آثار شعرى آنها سرآمد آثار اسلامى محسوب مى گردد. در حقيقت شعراى اسلام چند طبقه اند:
1. طبقه صحابه: بزرگان اين طبقه همه از شيعه هستند، در رديف اوّل نام «نابغه جعدى»(1) را بايد برد كه در جنگ صفين در ركاب امير مؤمنان علي(عليه السلام) بود و در آن ميدان، رجزها و حماسه هاى پرهيجانى از خود به يادگار گذارد. همچنين «عروة بن زيد» كه در ركاب آن حضرت در صفين بود(2)، «لبيد بن ربيعه عامرى» كه جمعى از بزرگان تصريح به شيعه بودن او كرده اند(3)، «ابوالطفيل عامر بن وائله»، «ابوالاسود دوئلى»، «كعب بن زهير» صاحب قصيده معروف «بانت سعاد» و بسيارى ديگر از آن جمله اند.
2. طبقه معاصر تابعين: مانند «فرزدق» و «كميت» و «كثير» و «سيّد حميرى» و «قيس بن ذريح» و مانند آنان.
3. طبقه بعد از آنان كه در قرن دوم هجرى زيست مى كردند: مانند «دعبل خزاعى»، «ابونواس»، «ابوتمام»، «بحترى»، «عبدالسلام ديك الجن»، «ابوالشيص»، «حسين بن ضحاك»، «بحترى»، «ابن الرومي»، «منصور النمرى»، «اشجع اسلمى»، «محمد بن وهيب» و «صريع الغوانى». خلاصه اينكه غالب شعراى دولت عباسى در قرن دوم و سوم همه از شيعه بودند به جز «مروان بن ابى حفصه» و فرزندان او.
4. طبقه اى كه از آغاز قرن چهارم روى كار آمدند: مانند «متنبى غرب ابن هانى اندلسى»، «ابن تعاويذى»، «حسين بن حجاج» صاحب «المجنون»، «مهيار ديلمى»، «امير الشعراء ابو فراس حمدانى» كه درباره او گفته اند (شعر با او آغاز و با او پايان يافت)، «كشاجم»، «ناشىء صغير»، «ناشىء كبير»، «ابوبكر خوارزمى»، «بديع همدانى»، «طغرائى»، «جعفر شمس الخلافه»، «سرى الرفاء»، «عمارة اليمينى»، «وداعى»، «خبزارزى»، «زاهى»، «ابن بسام بغدادى»، «سبط ابن تعاويذى»، «سلامى» و «نامى». خلاصه اينكه اكثر شعرايى كه در مجلدات چهارگانه كتاب «يتيمة الثعالبى» نام آنها آمده و آثارى از آنها ذكر شده از شيعه هستند. شهرت و نبوغ شعراى شيعه به قدرى هست كه در ميان اُدبا مشهور است كه مى گويند: آيا اديب و شاعر غير شيعه يافت مى شود؟! و هنگامى كه مى خواهند درباره لطافت و زيبايى شعرى مبالغه كنند مى گويند: يترفّض فى شعره! يعنى در اشعار خود روش شيعه را به كار مى بندد! حتى بعضى از دانشمندان، «متنبى» و «ابوالعلاء» را جزو شيعه مى دانند و شايد بعضى از اشعار آنها هم گواه بر اين مطلب باشد.
علاوه بر اينها در ميان شعراى شيعه جمعى ديگر را مى بينيم كه يا از «قريش» مى باشند مانند: «فضل بن عباس بن عتبة بن ابى لهب» - كه شرح حال او در «اغانى» آمده است - و «ابو دهبل جمحى» و «وهب بن ربيعه» و يا از «علويين» هستند مانند: «سيّد رضى» و «سيّد مرتضى» - كه از بزرگان دانشمندان و ادباى شيعه محسوب مى شوند - و «شريف ابو الحسن على الحمانى» فرزند «محمّد بن جعفر بن محمّد شريف بن زيد بن على بن الحسين(عليه السلام)» - كه همه خاندان آنها از شعرا بودند، به طورى كه از «حمانى» نقل شده مى گفت: من شاعرم، پدرم هم شاعر بود جدّم هم شاعر بود - و «محمد بن صالح العلوى» كه شرح حال او به ضميمه قسمتى از آثار نفيس شعرى او در «اغاني» آمده است. همچنين «شريف ابن شجرى» و بسيارى ديگر كه همه از شعراى علويين بوده اند (براى اطلاع بيشتر در اين قسمت به كتاب «نسمة السحر فيمن تشيّع و شعر»(4) تأليف شريف يمانى مراجعه شود).
قابل توجه اينكه در ميان شعراى «امويين» نيز عدّه اى شيعه يافت مى شوند. مانند: «عبدالرحمن بن حكم» برادر مروان بن حكم، «خالد بن سعيد بن عاص» و «مروان بن محمّد سروجى اموى» كه به خاطر دارم زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار»، او را به عنوان «مروان بن محمّد سروجى اموى شيعه» ذكر كرده است، و از جمله اشعارى كه از وى نقل شده اشعار زير است:
«يَا بَنِي هَاشِمِ بنِ عَبْدِ مُنافِ إنَّني مِنْكُمْ(5) بِكُلِّ مَكانِ أنْتُم صَفْوَةُ الإلهِ وَ مِنْكُمْ جَعْفَرٌ ذُوالْجَنَاحِ وَ الطَّيَرانِ
وَ عَلِيٌّ وَ حَمْزَةٌ أسَدُ اللهِ وَ بِنْتُ النَّبِىِّ وَ الْحَسَنانِ وَ لَئِنْ كُنْتُ مِنْ اُمَيَّةَ أنّي لَبَرِيءٌ مِنْهُمْ إلَى الرَّحْمانِ»؛
(اى بنى هاشم! من در همه جا و در همه مورد از شما هستم، شما برگزيده خداييد و جعفر طيار از شماست، اميرمؤمنان علي(عليه السلام) و حمزه شير خدا و [يگانه بانوى اسلام] دختر پيامبر(صلی الله عليه وآله) و امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) از شما هستند و اگر من از «بنى اميّه» هستم؛ ولى در پيشگاه خدا از آنها «بنى اميّه» بيزارم!).
همچنين ابوالفرج اصفهانى صاحب كتاب معروف «اغاني» و «مقاتل الطالبيين» و ابيوردى اموى شاعر مشهور صاحب «نجديات و عراقيات» و افراد ديگرى كه الآن اسامى آنها را به خاطر ندارم. فراموش نمى كنم سابقاً هنگام تتبع در آثار اسلامى به عدّه قابل توجهى از شيعه كه همه از خاندان «بنى اميّه» بودند برخورد كردم كه الآن نظر به اينكه اين كتاب را بدون مراجعه جديد و بر اساس همان مطالعات و محفوظ هاى سابق مى نويسم، نمى توانم نام همه را ذكر نمايم.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.