پاسخ اجمالی:
دنیا از منظر اهل بیت(ع) به خودی خود ارزش ندارد بلکه تنها وسیله ای برای رسیدن به سعادت اخروی است. از این رو پیامبر(ص) می فرماید: «دنیا و آنچه در آن است نفرین شده است، مگر آنچه برای خدا به کار گرفته شود». همچنین امام علی(ع) می فرماید: «دنیا مرکب مؤمن است که بدان به سوی پروردگارش کوچ می کند». از سویی امام صادق(ع) می فرماید: «دنیا را به عنوان پلی بر رودخانه ای قرار بده که از آن عبور می کنی و هرگز به آن باز نمی گردی». بر این اساس عمارت دنیا و توسعه در معیشت جامعه، باید در مسیر سعادت آخروی قرار گیرد.
پاسخ تفصیلی:
از نگاه اهل بیت(علیهم السلام) دنیا به خودی خود ارزش ندارد بلکه تنها وسیله ای برای رسیدن به سعادت اخروی می باشد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
1- «أَلاَ إِنَّ الدُّنْیَا مَلْعُونَةٌ ، مَلعون مَا فیها، إِلاَّ ذِکْرَ اللَّه عزّوجلّ»(1)، (دنیا و آنچه در آن است نفرین شده است، مگر آنچه برای خدا به کار گرفته شود).
2- «إِنَّ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا إِضْرَاراً بِالْآخِرَةِ وَ فِی طَلَبِ الْآخِرَةِ إِضْرَاراً بِالدُّنْیَا فَأَضِرُّوا بِالدُّنْیَا فَإِنَّهَا أَوْلَى بِالْإِضْرَار»(2)؛ (دنیاخواهی ناگزیر به آخرت زیان خواهد رساند، و آخرت جویی نیز به دنیا، پس به دنیایتان زیان برسانید که آن سزاوارتر به زیان است).
3- «خَلَقَ اربعه لأربعه الْمَالِ لِلْإِنْفَاقِ لاَ للامساک وَ الْعِلْمُ لِلْعَمَلِ لاَ للمجادله وَ الْعَبْدُ لِلتَّعَبُّدِ لاَ لِلتَّنَعُّمِ وَ الدُّنْیَا للعبره لاَ للعماره»(3)؛ (چهار چیز، برای چهار مقصود آفریده شده است: 1 - مال برای بخشش است نه حبس کردن. 2 - دانش برای عمل کردن است نه مجادله. 3 - بنده برای عبودیت نه خوشگذرانی. 4 - دنیا برای عبرت نه آبادانی).
4- «هَبَطَ إِلَیَّ جَبْرَئِیلُ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ الْحَقُّ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنِّی أَوْحَیْتُ إِلَى الدُّنْیَا أَنْ تَمَرَّدِی وَ تَکَدَّرِی وَ تَضَیَّقِی وَ تَشَدَّدِی عَلَى أَوْلِیَائِی حَتَّى یُحِبُّوا لِقَائِی وَ تَیَسَّرِی وَ تَسَهَّلِی وَ تَطَیَّبِی لِأَعْدَائِی حَتَّى یُبْغِضُوا لِقَائِی فَإِنِّی جَعَلْتُ الدُّنْیَا سِجْناً لِأَوْلِیَائِی وَ جَنَّةً لِأَعْدَائِی»(4)؛ (جبرئیل در بهترین شکل و شمایل بر من فرود آمد و گفت: ای محمّدصلی الله علیه وآله! خداوند بر تو درود می فرستد و می گوید: به دنیا وحی کردم که نسبت به دوستان من تلخ، تیره، تنگ و سخت باش تا پیوسته به دیدار من مشتاق باشند، و نسبت به دشمنان من آسان و هموار و گوارا باش تا از دیدار من بیزار باشند، که من دنیا را زندان دوستانم و بهشت دشمنانم قرار داده ام).
5- «یا ابْنَ مَسْعُودٍ مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ یُرِیدُ بِهِ الدُّنْیَا وَ آثَرَ عَلَیْهِ حُبَّ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا اسْتَوْجَبَ سَخَطَ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ کَانَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ مَعَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَى»(5)؛ (ای ابن مسعود! هر کس به نیت دست یابی به دنیا دانش بیاموزد و دوستی و جلوه دنیا را برگزیند، خشم خدا را برانگیخته است و جایگاهش در قیامت همراه با یهود و نصاری در طبقه زیرین جهنم است).
6- «الرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیَا تُکْثِرُ الْهَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا یُرِیحُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَن»(6)؛ (شیفتگی به دنیا، غم و اندوه را افزون می کند و زهد در دنیا، جان و تن را راحتی می بخشد).
7- «مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ إِلَّا وَ هُوَ یَتَمَنَّى یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَّهُ لَمْ یُعْطَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا قُوتا»(7)؛ (در روز قیامت، فردی از مردمان اول و آخر[دنیا] نیست مگر آن که آرزو می کند: ای کاش بیش از نیاز روزانه، بهره ای از دنیا نمی داشت).
امام علی(علیه السلام) می فرماید:
8- «الدُّنْیَا مَطِیَّةُ الْمُؤْمِنِ عَلَیْهَا یَرْتَحِلُ إِلَى رَبِّهِ»(8)؛ (دنیا مرکب مؤمن است که بدان به سوی پروردگارش کوچ می کند).
9- «ولَنِعْمَ دَارُ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِهَا دَاراً وَ مَحَلُّ مَنْ لَمْ یُوَطِّنْهَا مَحَلًّا»(9)؛ (دنیا چه سرا و جایگاه خوبی است برای کسی که آن را جایگاه و سرای ماندن نداند).
10- «إِنَّمَا سُمِّیَتِ الدُّنْیَا دُنْیَا لِأَنَّهَا أَدْنَى مِنْ کُلِّ شَیْء»(10)؛ (دنیا از آن رو دنیا نام گرفته است که پست تر از هر چیزی است[دنیا از ریشه دنو به معنای پستی و بی ارزشی است])..
11- «َإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْیَا لِمَا بَعْدَهَا وَ ابْتَلَى فِیهَا أَهْلَهَا لِیَعْلَمَ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ لَسْنَا لِلدُّنْیَا خُلِقْنَا وَ لَا بِالسَّعْیِ فِیهَا أُمِرْنَا»(11)؛ (خداوند دنیا را برای بعد از آن[آخرت] آفریده است و اهل دنیا را مورد ابتلا و آزمایش قرار داده است، تا معلوم شود چه کسی نیکوکارتر است. ما برای دنیا آفریده نشده ایم و به تلاش [بی حدّ و مرز] در آن مأمور نگشته ایم).
12- «َالْمُتَمَتِّعُونَ مِنَ الدُّنْیَا تَبْکِی قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا»(12)؛ (دل های خوشگذران در دنیا گریان است، گرچه ظاهری سرخوش دارند).
13- «وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّکَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْیَا وَ لِلْفَنَاءِ لَا لِلْبَقَاءِ وَ لِلْمَوْتِ لَا لِلْحَیَاة»(13)؛ (فرزندم! بدان که تو برای آخرت آفریده شده ای، نه دنیا و برای نیستی[در دنیا ]نه هستی و برای مرگ، نه حیات).
14- «لَوْ عَقَلَ أَهْلُ الدُّنْیَا خَرِبَت»(14)؛ (اگر مردم دنیا همگی خردمند بودند، دنیا ویران می شد).
15- «...وَ أَنْزَلُوا الدُّنْیَا مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَالْمَیْتَةِ الَّتِی لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَشْبَعَ مِنْهَا إِلَّا فِی حَالِ الضَّرُورَةِ إِلَیْهَا»(15)؛ (... دنیا را چون مرداری می دانستند که جز در حالت اضطرار، خوردن و سیر شدن از آن را حلال نمی دانستند).
16- «إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَان»(16)؛ (دنیا و آخرت دو دشمن ناهمگونند و دو راه گوناگون؛ هر کس دنیا را دوست بدارد، آخرت را دشمن داشته است. دنیا و آخرت به مثابه مشرق و مغربند و کسی که میان آن دو سیر می کند، هر گاه به یکی نزدیک شود، از دیگری دور گردد و این دو چون هوو هستند).
امام سجاد(علیه السلام) می فرماید:
17- «الدُّنْیَا دُنْیَاءَانِ دُنْیَا بَلَاغٌ وَ دُنْیَا مَلْعُونَة»(17)؛ (دنیا بر دو گونه است: 1 - دنیای بلاغ[راه و بستر رسیدن به آخرت] 2 - دنیای منفور[دنیای اصیل و بریده از آخرت]).
18- «مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْأَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِأَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِأَهْلِ الْجَنَّة»(18)؛ (آن کس که بی نیازی و ثروت و توسعه معیشت دنیا را می جوید، از آن روست که به راحتی دست یابد، در حالی که راحتی [واقعی در دنیا و برای اهل دنیا آفریده نشده است. راحتی[واقعی و ماندگار] در بهشت و برای اهل بهشت است).
19- «قَالَ الْمَسِیحُ عِیسَى ع لِلْحَوَارِیِّینَ إِنَّمَا الدُّنْیَا قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوهَا وَ لَا تَعْمُرُوهَا»(19)؛ (عیسی مسیح علیه السلام به یاران خود فرمود: دنیا پل است، از آن بگذرید، و به آبادی آن نپردازید).
20- «مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیَا»(20)؛ (بعد از شناخت خداوند و رسولش، هیچ کاری ارزشمندتر از دشمنی با دنیا نیست).
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
21- «نِعْمَ الْعَوْنُ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَة»(21)؛ (دنیا، چه یاور خوبی برای[کسب] آخرت است).
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
22- «وَ لَا تَشْغَلْنِی عَنْ ذِکْرِکَ بِإِکْثَارٍ مِنَ الدُّنْیَا تُلْهِینِی عَجَائِبُ بَهْجَتِهَا وَ تَفْتِنِّی زَهَرَاتُ زِینَتِهَا وَ لَا بِإِقْلَالٍ یَضُرُّنِی بِعَمَلِی کَدُّهُ وَ یَمْلَأُ صَدْرِی هَمُّهُ وَ أَعْطِنِی مِنْ ذَلِکَ غِنًى عَنْ شِرَارِ خَلْقِکَ وَ بَلَاغاً أَنَالُ بِهِ رِضَاک»(22)؛ (خداوندا! از دنیا به من آن قدر زیاده مده که موجب شود جاذبه های شادی زای آن مرا به خود سرگرم سازد و شکوفه های زیبای آن فریبم دهد، و نه آن قدر کم بده که از عمل نیک بازم دارد و سینه ام را غمبار کند، بلکه آن قدر به من ده که از مردم بد بی نیاز شوم و با آن بتوانم خشنودی تو را جلب نمایم).
23- «مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَهُ»(23)؛ (خداوند هیچ دری از درهای دنیا را به روی بنده ای نگشود، مگر آن که به ازای آن، دری از حرص و زیاده خواهی را به روی او گشود).
24- «اجْعَلِ الدُّنْیَا بِمَنْزِلَةِ قَنْطَرَةٍ عَلَى نَهَرٍ جُزْتَ عَلَیْهَا وَ تَرَکْتَهَا وَ لَمْ تَرْجِعْ إِلَیْهَا آخِرَ الدَّهْرِ أَخْرِبْهَا وَ لَا تَعْمُرْهَا فَإِنَّکَ لَمْ تُؤْمَرْ بِعِمَارَتِهَا»(24)؛ (دنیا را به عنوان پلی بر رودخانه ای قرار بده که از آن عبور می کنی و می گذری و هرگز به آن باز نمی گردی،[بنابر این آن را ویران کن] و به آبادی آن نپرداز که تو به آبادانی آن سفارش نشده ای).
25- «قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِه: وَ خُذْ مِنَ الدُّنْیَا بَلَاغاً وَ لَا تَرْفُضْهَا- فَتَکُونَ عِیَالًا عَلَى النَّاسِ وَ لَا تَدْخُلْ فِیهَا دُخُولًا یُضِرُّ بِآخِرَتِک... یَا بُنَیَّ! لَا تَرْکَنْ إِلَى الدُّنْیَا وَ لَا تَشْغَلْ قَلْبَکَ بِهَا فَمَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ مِنْهَا أَ لَا تَرَى أَنَّهُ لَمْ یَجْعَلْ نَعِیمَهَا ثَوَاباً لِلْمُطِیعِینَ وَ لَمْ یَجْعَلْ بَلَاءَهَا عُقُوبَةً لِلْعَاصِین»(25)؛ (لقمان به پسرش گفت: از دنیا به اندازه ای که یاریگرت بر واجبات و مستحبات باشد، بهره مند شو، نه آن را به کلّی رها کن که سربار مردم باشی و نه آن قدر به آن بپرداز که به آخرتت زیان رسانی. فرزندم! مایل به دنیا مشو و دلت را به آن مشغول نکن چرا که خداوند، مخلوقی پست تر از دنیا ندارد، مگر نمی بینی که خداوند خوشی اش را برای فرمانبرداران و گرفتاری اش را برای سرکشان قرار نداده است).
26- «الْمَالُ مَالُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهُ وَدَائِعَ عِنْدَ خَلْقِهِ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَشْرَبُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَلْبَسُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَنْکِحُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَرْکَبُوا مِنْهُ قَصْداً وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَى ذَلِکَ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ فَمَنْ تَعَدَّى ذَلِکَ کَانَ أَکْلُهُ مِنْهُ حَرَاماً وَ مَا شَرِبَ مِنْهُ حَرَاماً وَ مَا لَبِسَهُ مِنْهُ حَرَاماً وَ مَا نَکَحَهُ مِنْهُ حَرَاماً وَ مَا رَکِبَهُ مِنْهُ حَرَاما»(26)؛ (مال، از آن خداست که به امانت، نزد مردم گذاشته شده است و بدان ها فرمان داده است که به اعتدال بخورند، به اعتدال ازدواج کنند، به اعتدال مرکب بگیرند، و افزون بر آن را به فقرای مؤمن ببخشند، پس هر کس که از آن حد تجاوز کند، آنچه خورده و نوشیده و پوشیده و ازدواج کرده و سوار شده، حرام است).
27- «لَوْ لَا إِلْحَاحُ هَذِهِ الشِّیعَةِ عَلَى اللَّهِ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ الْحَالِ الَّتِی هُمْ فِیهَا إِلَى مَا هُوَ أَضْیَقُ مِنْهَا»(27)؛ (اگر نبود اصرار و پافشاری شیعیان در طلب روزی، خداوند آن ها را در شرایطی سخت تر از وضعیتی که اکنون دارند، قرار می داد).
28- «الْفَقْرُ أَزْیَنُ عَلَى الْمُؤْمِنِ مِنَ الْعِذَارِ عَلَى خَدِّ الْفَرَسِ وَ إِنَّ آخِرَ الْأَنْبِیَاءِ دُخُولًا إِلَى الْجَنَّةِ سُلَیْمَانُ وَ ذَلِکَ لِمَا أُعْطِیَ مِنَ الدُّنْیَا»(28)؛ (ناداری برای مؤمن زیباتر از لجام بر گردن اسب است و همانا آخرین پیامبری که به بهشت داخل می شود، سلیمان است و این به خاطر ملک و پادشاهی دنیا است که به وی داده شد)
از مطالعه روایات یاد شده نکات زیر به دست می آید:
الف) هر جا که در روایات، دنیا مورد تأیید و ستایش و توصیف قرار گرفته است، مقصود دنیایی است که کشتگاه آخرت و هموار کننده راه بهشت و نعمت های جاودانه اخروی باشد، در غیر این صورت، دنیا حتی اگر یک لحظه ارتباط خود را با آخرت قطع کند، مذموم و منفور است.
ب) دنیا و جلوه های آن، در چشم کافران، زیبا و مایه رضایت، تفاخر، اطمینان خاطر، خوشی و تلذّذ است و همین امر نیز موجب خسران و عذاب اخروی آنان است، امّا در نزد مؤمنان، عرصه ابتلا و عمل صالح [جهاد اکبر، جهاد اصغر، عبادت، ایثار، خدمت به خلق، صبر بر طاعت، صبر بر مصیبت و صبر بر معصیت و...] برای رستگاری در آخرت می باشد.
ج) دنیا خواهی، فراتر از حدّی که بستر آخرت باشد، هرگز با آخرت خواهی قابل جمع نیست. آنان که خواستار راحتی و تنعّم و تلذّذ هستند، باید منتظر عذاب آخرت باشند.
د) با توجه به حوادث و رخدادهای منتظر و غیر منتظر دنیایی، آسیب ها و بلاهایی که در زندگی انسان ها بروز می کند، در می یابیم که اساساً دنیا جایی نیست که مایه امن و اطمینان انسان عاقل باشد و به آن دل ببندد. از یک سو هر نعمت و لذّتی در دنیا بالاخره فانی می شود و از سوی دیگر، انسان به هر امکان و مزیتی که در دنیا دست می یابد خواستار فراتر از آن است و این خود نشانگر ذات ناآرام و دغدغه آور دنیاست.
ه) عمارت دنیا و توسعه در معیشت جامعه، تا آنجا مورد سفارش اسلام است که مسیر آخرت را برای مردم هموار کند[دنیای بلاغ] و فراتر از آن ممنوع است[دنیای ملعون].(29)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.