پاسخ اجمالی:
بر خلاف آن چه بعضى مى پندارند، «تقيّه» يك موضوع تعبّدى نيست و به يك فرقه خاص مثل شيعه يا اسلام اختصاص ندارد؛ بلكه «تقيّه» (البتّه در موارد خاصّى، نه در همه جا) يك قانون و اصل عقلايى است كه در تمام مكتب هاى جهان، اعمّ از خداپرست و مذهبى و يا غير مذهبى و ماترياليست وجود دارد و در حقيقت جزئى از قانون كلّى «دَوَران امر بين اهمّ و مهمّ» محسوب مى شود مسلّم است كه هیچ کس بدون جهت جان و يا سرمايه خود یا افراد وابسته به خويش را به خطر نمی اندازد؛ مگر اين كه هدف بزرگترى در ميان باشد.
پاسخ تفصیلی:
بر خلاف آن چه بعضى مى پندارند، «تقيّه» يك موضوع تعبّدى نيست و به يك فرقه خاص مثل شيعه يا اسلام اختصاص ندارد؛ بلكه «تقيّه» (البتّه در موارد خاصّى، نه در همه جا) يك قانون و اصل عقلايى است كه در تمام مكتب هاى جهان، اعمّ از خداپرست و مذهبى و يا غير مذهبى و ماترياليست وجود دارد و در حقيقت جزئى از قانون كلّى «دَوَران امر بين اهمّ و مهمّ» محسوب مى شود.
توضيح اين كه: هيچ كس اجازه نمى دهد بدون جهت جان و يا سرمايه اش به خطر بيفتد و نمی گذارد جان و سرمايه هاى افراد وابسته به او تضییع گردد؛ مگر اين كه هدف بزرگترى در ميان باشد كه به هنگام مقايسه، از جان بالاتر و يا از سرمايه اى كه در اين راه از بين مى رود، برتر بوده باشد؛ يعنى همان طور كه در تمام فعّاليّت هاى زندگى، سرمايه هاى كم اهمّيّت تر فداى سرمايه هاى مهمتر مى شود؛ در موضوع اظهار عقيده باطنى و نشان دادن چهره واقعى نيز اين محاسبه دقيقاً وجود دارد.
به عنوان مثال در تمام مكتب هاى دنيا (اعمّ از مادّى و الهى) كسانى كه به عنوان جاسوس (و به اصطلاح قديم به عنوان عيون) به ميان دشمن مى روند، همواره از روش تقيّه استفاده مى كنند، كه در غير اين صورت هيچ گاه به هدف خود نخواهند رسيد.
نقشه هاى جنگى هميشه در نهايت اختفا طرح شده و در آن از روش تقيّه حدّاكثر استفاده را مي برند؛ سربازان در ميدان جنگ با تمام قوا مى كوشند كه خود و جنگ افزارهاى خويش را تا آن جا كه ممكن است در استتار كامل نگهدارند. گاهى آنها را به رنگ طبيعت در مى آورند و گاهى از تاريكى شب استفاده مى كنند و زمانى با ايجاد «مه مصنوعى» خود را مستور مى دارند؛ تمام اينها يك نوع تقيّه محسوب مى شود، حتّى در پاره اى از موارد با استفاده از نوع لباسِ دشمن و تهيّه كارت هاى هويّتِ او، مى كوشند در قلب سپاه دشمن نفوذ كنند و به اين ترتيب استتار و تقيّه، هم از نظر جسم و هم از نظر عقيده يكى از تاكتيك هاى شناخته شده براى پيروزى بر مشكلات در همه جاي دنياست و چگونه مى توان آن را مخصوص جمعيّتى دانست؟ ممكن است انتخاب لفظ تقيّه مخصوص جمعيّتى باشد؛ امّا روح و حقيقت آن تعميم دارد.
در تاريخ معاصر در حوادث رمضانِ چند سال پيش، استفاده از روش تقيّه يكى از عوامل مهم پيروزى مسلمانان در ميدان هاى نبرد بر صهيونيست ها بود. در زندگى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نيز - كه هيچ كس در شهامت و شجاعت و تدبير او ترديدى ندارد - مسائلى مانند هجرت در ميان هاله اى از تقيّه فرو رفته است. قرار گرفتن حضرت علي(عليه السلام) در بستر به جاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) يك نوع تقيّه بود. رفتن به غار «ثور» و ماندن در اعماق غار و سپس راه رفتن در شبها به سوى مدينه و پنهان شدن در روزها، همه از مصاديق تقيّه محسوب مى گردد و هيچ كس نمى تواند، آن را به عنوان يك نقطه ضعف معرّفى كند؛ حتّى امام حسين(عليه السلام) - كه نمونه اَتمّ شكستن سدّ تقيّه در موارد لزوم بوده است - در پاره اى از موارد كه به پيشرفت هدف مقدّس كمك مى كرد از اين روش استفاده مى نمود: خروج شبانه از مدينه و خروج از مكّه در آن موقع خاص كه مردم سرگرم اعمال حج بودند، مظاهرى از تقيّه تاكتيكى به حساب مي آيد. داستان «هانى بن عروه» و طرحى كه براى قتل «ابن زياد» كشيده بود نيز خارج از اين موضوع نيست.
اينها همه نمونه هايى است از تقيّه در عقيده، هويّت و طرحها و نقشه ها كه در زندگى پيشوايان دينى و يا پيروان ساير مكتبها در دنيا ديده مى شود و اگر از اين هم گام را فراتر نهيم، مى بينيم «نوعى از تقيّه» در عالم جانداران (غير انسان) نيز وجود دارد. حيواناتى كه مى توانند خود را به رنگ محيط در بياورند و خود را از نظر دشمن محفوظ بدارند، جاندارانى كه هنگام احساس خطر، خود را به صورت يك جسم بي جان در گوشه اى متوقّف مى سازند؛ حيوانات دريايى كه به وسيله پاشيدن مركّبِ مخصوصى با سياه كردن آب هاى اطراف، خود را مكتوم و پنهان مى دارند، همه از روش تقيّه براى ادامه حيات استفاده مى كنند و در حقيقت تقيّه براى آنها يك نوع وسيله دفاعى است.
بنابراين آن چه مى شنويم كه جمعى از مخالفانِ ما، تقيّه را يك نوع محافظه كارى، ترس بى دليل و ترك حرّيت، آزادگى و شهامت معرّفى مى كنند و خود را به كلّى از آن بيگانه مى دانند، مطلبى است كه فقط به زبان مى گويند؛ ولى هيچ گاه به هنگام عمل و در مواقع ضرورت كه قانون اهمّ و مهمّ، كتمان عقيده و يا هويّت و شخصيّت و هدف را لازم مى شمرد، از اين قانون سرباز نمى زنند، اگر چه اين نام را به زبان نياورند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.