پاسخ اجمالی:
به گواهي تاريخ، «رهبانيّت» يك واكنش منفى روانى در برابر شكست هاى اجتماعى بود؛ زیرا شکست گاهی به عنوان یک عامل سازنده در فرد و جامعه، باعث رفع نقاط ضعف می شود و گاهی باعث بدبینی و فرار از اجتماع و تنبلی می گردد و اين در مورد افراد بی عرضه و تنبل است كه از طريق رهبانیّت، چهره اصلی خود را پنهان می کنند و تن پروری را به عنوان یک عمل مقدس منعکس می نمايند.
پاسخ تفصیلی:
به نظر مى رسد و تاريخ هم گواهى مى دهد كه «رهبانيّت» يك نوع واكنش منفى روانى در برابر شكست هاى اجتماعى بود؛ زيرا مى دانيم شكست يك فرد يا يك ملّت، گاهى به صورت يك عامل سازنده، تجلّى مى كند و فرد يا جامعه را به سراغ شستشوى نقطه هاى ضعف مى فرستد كه اين، مخصوص افراد و جوامعى است كه ذاتاً مثبت و فعّال باشند؛ ولى گاهى، سرچشمه يأس و بدبينى و گريز از اجتماع و پناه بردن به تخيّلات و جستجوى اهداف نهايى در عالم خيال مى گردد، و اين در مورد افرادى است كه منفى، تنبل و ناتوان بار آمده اند؛ البتّه گاهى مى شود كه افراد تن پرور و بى عُرضه نيز زير پوشش عنوان رهبانيّت، چهره اصلى خود را پنهان مى سازند، و تنبلى و تن پرورى را به عنوان يك عمل مقدّس مذهبى منعكس مى كنند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.