پاسخ اجمالی:
«روح» از نظر لغت به معنى نَفَس و دويدن است و موارد استعمال آن در قرآن بسيار متنوع است: گاهى به معنى روح مقدسى است كه انبيا را در انجام رسالتشان تقويت مى كرده، گاه به نيروى معنوى الهى كه مؤمنان را تقويت مى كند؛ گاه به معنى فرشته مخصوص وحى آمده و گاه به معنى قرآن يا وحى آسمانى آمده و زمانى هم به معنى روح انسانى آمده است. راه جمع روايات روح با تفسير آيه در اين است كه روح آدمى مراتب و درجاتى دارد و روح پيامبران و امامان در مرتبه فوق العاده والائى قرار دارد كه حتی از روح همه فرشتگان نيز برتر است.
پاسخ تفصیلی:
در سوره «اسراء» آيه 85 مى خوانيم: «وَ يَسئَلُونَك عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي»؛ (از تو درباره روح سؤال مى كنند، بگو روح از فرمان من است).
مفسران بزرگ، در گذشته و حال، پيرامون معنى روح و تفسير اين آيه سخن بسيار گفته اند و ما نخست به معنى روح در لغت، سپس به موارد استعمال آن در قرآن و بعد به تفسير آيه و رواياتى كه در اين زمينه وارد شده است مى پردازيم:
1. «روح» از نظر لغت در اصل به معنى «نَفَس» و «دويدن» است، بعضى تصريح كرده اند كه روح و ريح (باد) هر دو از يك معنى مشتق شده است و اگر روح انسان كه گوهر مستقل مجردى است به اين نام ناميده شده به خاطر آنست كه از نظر تحرك و حيات آفرينى و ناپيدا بودن همچون نفس و باد است.
2. موارد استعمال آن در قرآن بسيار متنوع است:
گاهى به معنى روح مقدسى است كه پيامبران را در انجام رسالتشان تقويت مى كرده، مانند آيه: «وَ ءَاتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ»(1)؛ (ما دلائل روشن در اختيار عيسى بن مريم قرار داديم و او را با روح القدس تقويت نموديم). گاه به نيروى معنوى الهى كه مؤمنان را تقويت مى كند اطلاق شده، مانند آيه: «أُولَئِكَ كتَبَ فِي قُلُوبهِمُ الاِيمَانَ وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ»(2)؛ (آنها كسانى هستند كه خدا ايمان را در قلبشان نوشته و به روح الهى تأييدشان كرده است). زمانى به معنى «فرشته مخصوص وحى» آمده و با عنوان «امين» توصيف شده، مانند آيه: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ»(3)؛ (اين قرآن را روح الامين بر قلب تو نازل كرد تا از انذار كنندگان باشى) و گاه به معنى فرشته بزرگى از فرشتگان خاص خدا يا مخلوقى برتر از فرشتگان آمده، مانند: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ»(4)؛ (در شب قدر فرشتگان و روح، به فرمان پروردگارشان براى تقدير امور نازل مي شوند) و در جاي ديگر مي خوانيم: «يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا»(5)؛ (در روز رستاخيز روح و فرشتگان در يك صف قيام مي كنند) و گاه به معنى قرآن يا وحى آسمانى آمده است مانند آيه: «وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِّنْ أَمْرِنَا»(6)؛ (اين گونه وحى به سوى تو فرستاديم، روحى كه از فرمان ما است) و بالاخره زمانى هم به معنى روح انسانى آمده است، چنانكه در آياتِ مربوط به آفرينش آدم مى خوانيم: «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ»(7)؛ (سپس آدم را نظام بخشيد و از روح خود در آن دميد) و همچنين آيه: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى(8)فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»(9)؛ (هنگامى كه آفرينش آدم را نظام بخشيدم و از روحم در او دميدم براى او سجده كنيد).
3. اكنون سخن در اين است كه منظور از روح در آيه مورد بحث چيست؟ اين كدام روح است كه جمعى كنجكاو از آن سؤال كردند و پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) در پاسخ آنها فرمود: «روح از امر پروردگار من است و شما جز دانش كمى نداريد؟!». از مجموع قرائن موجود در آيه و خارج آن چنين استفاده مى شود كه پرسش كنندگان از حقيقت روح آدمى سؤال كردند، همين روح عظيمى كه ما را از حيوانات جدا مى سازد و برترين شرف ما است و تمام قدرت و فعاليت ما از آن سرچشمه مى گيرد و به كمكش زمين و آسمان را جولانگاه خود قرار مى دهيم، اسرار علوم را مى شكافيم و به اعماق موجودات راه مى يابيم، مى خواستند بدانند حقيقت اين اعجوبه عالم آفرينش چيست؟
و از آنجا كه روح، ساختمانى مغاير با ساختمان ماده دارد و اصول حاكم بر آن غير از اصول حاكم بر ماده و خواص فيزيكى و شيميائى آنست، پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) مأمور مى شود در يك جمله كوتاه و پر معنى بگويد: «روح، از عالم امر است يعنى خلقتى اسرار آميز دارد». سپس براى اينكه از اين پاسخ تعجب نكنند، اضافه مى كند، بهره شما از علم و دانش بسيار كم و ناچيز است، بنابراين چه جاى شگفتى كه رازهاى روح را نشناسيد، هر چند از همه چيز به شما نزديكتر است؟
در «تفسير عياشى» از امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) چنين نقل شده كه در تفسير آيه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ» فرمود: «اِنَّمَا الرُّوحُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِهِ، لَهُ بَصَرٌ وَ قُوَّةٌ وَ تَأيِيدٌ، يَجْعَلُهُ فِي قُلُوبِ الرُّسُلِ وَ الْمُؤمِنِينَ»(10)؛ (روح از مخلوقات خداوند است بينائى و قدرت و قوّت دارد، خدا آنرا در دل هاى پيغمبران و مؤمنان قرار مى دهد). در حديث ديگرى از يكى از آن دو امام بزرگوار(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «هِىَ مِنَ الْمَلَكُوتِ مِنَ الْقُدْرَةِ»(11)؛ (روح از عالم ملكوت و از قدرت خداوند است).
در روايات متعددى كه در كتب شيعه و اهل تسنن آمده است مى خوانيم كه: «مشركان قريش اين سؤال را از دانشمندان اهل كتاب گرفتند و مى خواستند پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) را با آن بيازمايند، به آنها گفته شده بود كه اگر [حضرت] محمّد(صلى الله عليه و آله و سلم) اطلاعات فراوانى درباره روح در اختيار شما بگذارد دليل بر عدم صداقت او است، لذا جمله كوتاه و پرمعنى پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) براى آنها اعجاب انگيز بود». ولى در بخشى ديگر از روايات - كه از طرق اهل بيت(عليهم السلام) در تفسير آيه فوق به ما رسيده - مى بينيم كه روح به معنى مخلوقى برتر از جبرئيل و ميكائيل معرفى شده كه با پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) و امامان(عليهم السلام) همواره بوده است و آنان را در خط سيرشان از هر گونه انحراف باز مى داشت.(12)
اين روايات با آنچه در تفسير آيه گفتيم نه تنها مخالفتى ندارد؛ بلكه با آنها هماهنگ است؛ چرا كه روح آدمى مراتب و درجاتى دارد، آن مرتبه اى از روح كه در پيامبران و امامان است مرتبه فوق العاده والائى است كه از آثارش معصوم بودن از خطا و گناه و نيز آگاهى و علم فوق العاده است و مسلماً چنين مرتبه اى از روح از همه فرشتگان برتر خواهد بود حتى از جبرئيل و ميكائيل! (دقت كنيد).(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.