پاسخ اجمالی:
اکثریت دانشمندان اسلامی معتقد به وجود فعلی بهشت و دوزخ هستند و به شواهدی نیز در منابع اسلامی استناد کرده اند؛ قرآن می فرماید: «هم اکنون دوزخ کافران را احاطه کرده است». همچنین می فرماید: «بهشتی که برای پرهیزکاران آماده است». اما اینکه مکان بهشت و دوزخ کجاست؟ ممکن است این دو در باطن این جهان وجود داشته باشد و ما امروز این بطن را نمی بینیم.
پاسخ تفصیلی:
بهشت و دوزخ كجاست؟ آيا بهشت و دوزخ الان موجودند؟... يا در حال موجود شدن هستند؟... و اگر وجود دارند كجا هستند؟ و به فرض كه الان وجود نداشته باشند و بعداً موجود شوند محل آنها كجا خواهد بود؟ از سوى ديگر ما در بعضى از آيات قرآن مى خوانيم كه پهنه بهشت به پهنای آسمانها و زمين است با اين حال چه جايى براى دوزخ باقى مى ماند؟! اينها سؤالاتى است كه در بحث «بهشت» و «دوزخ» در برابر ما خودنمايى مى كند. ولى پيش از آن كه به پاسخ آنها بپردازيم بايد به يك نكته توجه داشته باشيم كه از مجموع تعبيراتى كه در آيات قرآن و روايات اسلامى آمده بهشت و دوزخ به سه معنى مختلف اطلاق شده است:
1. بهشت دنيا.
2. بهشت برزخ.
3. بهشت برين و جنة المأوى در جهان ديگر.
بهشت دنيا از نظر ظاهر همان باغ هاى خرم و سرسبز اين جهان هستند مثلاً در قرآن درباره قوم سبأ - همان جمعيت متمدنى كه در سرزمين آباد «يمن» مى زيستند و آثار تمدن عظيم آنها هنوز مورد توجه باستان شناسان است - مى خوانيم: «لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ في مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ»(1)؛ (براى قوم سبأ در محل سكونتشان نشانه اى [از قدرت الهى] بود؛ دو باغ [بزرگ و گسترده] از راست و چپ [رودخانه عظيم با ميوه هاى فراوان؛ به آنها گفتيم:] از روزى پروردگارتان بخوريد و شكر او را به جا آوريد شهرى است پاك و پاكيزه و پروردگارى آمرزنده). اطلاق كلمه «جَنّت» به باغ هاى سرسبز دنيا منحصر به اين مورد نيست، در موارد ديگرى از قرآن نيز اين تعبير ديده مى شود.
به احتمال قوى، بهشت و جنت حضرت آدم(علیه السلام) نيز يكى از همين باغ هاى خرّم و باطراوت زمين بوده است و هبوط و فرود آمدن ایشان از بهشت به روى زمين يك نوع هبوط و نزول مقامى بوده است؛(2) زيرا آدم از آغاز به عنوان نماينده خدا در روى زمين انتخاب شده بود، اين از نظر مادى؛ از نظر معنوى نيز مجلس علم و دانش و مانند آن باغى از باغ هاى بهشت ناميده شده است.
بهشت و دوزخ برزخى، كانونى از نعمت و عذاب است براى نيكوكاران و بدكاران در «جهان برزخ» يعنى عالمى كه در ميان دنيا و آخرت قرار دارد، چنانكه درباره شهيدان راه خدا مى خوانيم كه «آنها زنده اند و در پيشگاه پروردگار متنعم می باشند».(3) و يا اينكه شهيد به هنگامى كه از روى مركب به روى زمين مى افتد در آغوش بهشت و بهشتيان جاى مى گيرد(4) و يا تعبيرات ديگرى از اين قبيل كه نشان مى دهد، افرادى هستند كه با مردن در آغوش بهشت جاى مى گيرند(5) همه اينها مربوط به بهشت برزخى است. همچنين كيفر و مجازاتى كه براى جمعى از ستمگران و گنهكاران، بعد از مرگ و پيش از رستاخيز در آيات قرآن و يا روايات اسلامى وارد شده همه مربوط به دوزخ برزخى است.
بهشت و دوزخ رستاخيز كه گاهى از آن تعبير به «جنة المأوى» يا «جنات عدن» و گاهى «نارا خالدا فيها»؛ (آتش جاودانى) شده است كانونى است از رحمت يا عذاب دردناك در عالم قيامت و جهانى به مراتب وسيع تر از اين جهان؛ اما گاهى اشتباه ميان اين سه معنى درباره بهشت و دوزخ سرچشمه نتيجه گيري هاى نادرست در اين قسمت شده است كه بايد به دقت از آن پرهيز كرد.
اكنون به اصل سخن بازگرديم:
نخستين پرسش اين بود كه آيا هم اكنون بهشت و دوزخ رستاخيز وجود خارجى دارند؟ در حالى كه عدّه اى از دانشمندان معروف اسلامى - اعم از شيعه و سنى - مانند علم الهدى سيد مرتضى و برادر بزرگوارش سيد رضى و همچنين عبدالجبّار و ابوهاشم - كه دو نفر از علماى عقايد هستند - عقيده دارند كه بهشت و دوزخ الان وجود ندارند و بعداً ايجاد مى شوند، اكثريت دانشمندان اسلامى معتقد به وجود فعلى آنها هستند، و قرائن و شواهدى نيز در منابع اسلامى براى اين موضوع به چشم مى خورد از جمله:
1. «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى * عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى»(6)؛ (بار ديگر پيامبر(صلی الله علیه و اله) فرشته وحى را مشاهده كرد * نزد سدرة المنتهى * همانجا كه بهشت جاويدان قرار دارد). اين آيات كه از جريان معراج پيامبر(صلی الله علیه و اله) سخن مى گويد نشان مى دهد كه بهشت هم اكنون موجود است.
2. «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرينَ»(7)؛ (هم اكنون دوزخ، كافران را احاطه كرده است). اين تعبير كه در دو آيه قرآن ديده مى شود نشانه احاطه فعلى دوزخ به كافران است و كلمه جهنم معمولاً به دوزخ رستاخيز گفته مى شود.
3. جمله «اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ»؛ (بهشتى كه براى پرهيزكاران آماده است) و جمله «اُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ»؛ (دوزخ براى كافران آماده است)، كه در آيات مختلف قرآن وارد شده نيز شاهد ديگرى براى اين موضوع محسوب مى گردد.(8)
اين از يكسو ولى از سوى ديگر از پاره اى از آيات قرآن استفاده مى شود كه وسعت بهشت، به اندازه پهنه زمين و آسمان است: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ»(9)؛ (سبقت بگيريد و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن آسمانها و زمين است و براى پرهيزكاران آماده شده). در اين آيه پهنه بهشت «پهنه آسمانها و زمين» شمرده شده؛ ولى در آيه ديگرى «همانند پهنه آسمان و زمين» و فرق ميان اين دو تعبير روشن است.
در آيه ديگر مى خوانيم: «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(10)؛ (سبقت بجوييد به سوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن همانند پهنه آسمان و زمين است). ناگفته پيداست كه منظور از «عرض» در اين دو آيه، عرض هندسى كه نقطه مقابل طول است نمى باشد؛ بلكه عرض به معنى لغوى يعنى وسعت و پهنه است. اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه از يك طرف، ظاهر آيات قرآن مى گويد: بهشت و دوزخ هم اكنون موجودند و از سوى ديگر وسعت بهشت به تنهايى به اندازه وسعت آسمان و زمين است، پس اين ميعادگاه بزرگِ نيكوكاران كجاست؟ به علاوه در اين صورت جايى براى دوزخ و كانون عذاب و رنج باقى نمى ماند؟ اينجاست كه اين فكر براى ما پيدا مى شود که نكند اين هر دو در باطن اين جهان وجود داشته باشند، البته که ما امروز اين بطن را نمى بينيم و در آن روز كه به مقتضاى: «فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ»(11)؛ (ما پرده از تو برداشتيم و امروز چشم تو تيزبين است) آشكار و ظاهر مى شوند و هركس به ميزان استعداد خود سهم خويش را مى گيرد و محل خود را مى يابد!
ممكن است اين سخن عجيب به نظر آيد؛ ولى شايد بتوانيم با ذكر يك مثال آن را به ذهن نزديك سازيم: مى دانيم ما تمام امواج صوتى اين جهان را نمى شنويم؛ بلكه گوش ما تنها استعداد شنيدن پاره اى از صداها را دارد كه تعداد نوسانات امواج آن از حد معينى كمتر و بيشتر نباشد و بقيه را به هيچ وجه احساس نمى كنيم. از سوى ديگر اين را نيز مى دانيم كه ايستگاه هاى فرستنده دنيا به طور مستمر در شبانه روز امواج مخصوصى را پخش مى كنند كه بدون دستگاه هاى گيرنده، قادر به شنيدن آنها نيستيم. حال فرض كنيد دو فرستنده نيرومند كه امواج آنها با ماهواره هاى بزرگ فضايى تقويت گردد و سراسر كره زمين را زير پوشش امواج خود قرار دهد، يكى در شرق و ديگرى در غرب داشته باشيم. از يك فرستنده نغمه اى روح پرور از قرآن مجيد با صدايى مليح و نشاط بخش و دل انگيز پخش مى گردد كه روح انسان را نوازش مى دهد و او را در يك جذبه الهى غيرقابل توصيف فرو مى برد و از فرستنده ديگر صداى گوش خراش، ناهنجار، چندش آور با محتوياتى بسيار نامطلوب و آزار دهنده پخش مى شود كه مايه ناراحتى روح و خستگى گوش و خلاصه عذابى است اليم! اين دو دسته امواج در دل امواج ديگر صوتى در فضا جريان دارند و همه جا را پر كرده اند؛ ولى در حال عادى براى ما ابداً قابل احساس نيستند.
حال اگر گيرنده اى داشته باشيم كه تنها يك موج دارد و يك مركز را مى تواند بگيرد و آن، مركز فرستنده صداى زيبا و مليح است، بديهى است هر لحظه آن را روشن مى كنيم سرتاپاى ما غرق نشاط و سرور و لذت و معنويت مى گردد، اما واى به حال ما اگر دستگاه گيرنده مان تنها بتواند امواج فرستنده دوم را بگيرد و مجبور هم باشيم آن را روشن كنيم، فكر كنيد شبانه روز چه زجر و ناراحتى خواهيم كشيد!
اشتباه نشود منظور فقط بيان يك مثال است براى نزديك ساختن مطلب به ذهن، اكنون دقت كنيد، آيا ممكن نيست بهشت و دوزخ نيز در ابعاد ديگرى از اين جهان غير از ابعادى كه ما احساس مى كنيم يعنى در عمق و بطن اين جهان وجود داشته باشد كه اگر درك و ديد ديگرى مى داشتيم مى توانستيم آن را درك كنيم؟! آيا آيه اى كه در بالا درباره دوزخ نقل كرديم كه مى گفت هم اكنون دوزخ كافران را احاطه كرده با اين تفسير كاملاً قابل انطباق نيست؟
آيا آياتى كه مى گويد وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمان و زمين است (با توجه به اينكه بيرون آسمان و زمين چيزى نداريم) با اين سخن مفهوم تر نخواهد بود! آيا آيه اى كه مى گويد: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ»(12)؛ (در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر و آسمانها [به آسمان هاى ديگرى] مبدل مى شود و آنان در پيشگاه خداوند يگانه [اى كه مسلّط بر همه چيز است] ظاهر مى گردند) مفهومش اين نيست كه به هنگام رستاخيز اين زمين و آسمان در ابعاد كنونى ويران مى گردند و ابعاد رستاخيز كه امروز در درون اين جهان قرار دارد آشكار مى شود!؟
گرچه تصور اين مسأله - همانند ساير مسائل مربوط به زندگى پس از مرگ و معاد - خالى از پيچيدگى نيست؛ ولى با توجه به مقدماتى كه گفته شد شايد احتمال قابل ملاحظه اى در زمينه تفسير وجود كنونى بهشت و دوزخ باشد. ذكر اين نكته نيز لازم است كه آنچه در بالا گفتيم يكى از احتمالات درباره مكان بهشت و دوزخ است، احتمالات ديگرى نيز وجود دارد كه براى پرهيز از طولانى شدن بحث از آن صرف نظر مى كنيم.(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.