پاسخ اجمالی:
مادیون در استدلال بر عدم استقلال روح، «ابزار کار» را با «فاعل کار» اشتباه گرفته اند. ارتباط ما از درون کشتی بوسیله بی سیم است؛ حال آن که پیام ها را درک می کند بی سیم است یا ما هستیم؟ و اگر مردگان چيزى نمى فهمند به خاطر اين است كه ارتباط روح آنها با بدن از بين رفته نه اينكه روح فانى شده است. در واقع استدلال مادیون تنها ثابت مى كند كه ميان سلول هاى مغزى و ادراكات ما ارتباطى وجود دارد؛ ولى اثبات نمى كند كه مغز انجام دهنده آن ادراكات است و ابزار آن نيست.
پاسخ تفصیلی:
به نظر مى رسد اشتباه بزرگى كه دامنگير مادى ها در اينجا شده اين است كه «ابزار كار» را با «فاعل كار» اشتباه گرفته اند. براى اينكه بدانيم چگونه آنها ابزار را با كننده كار اشتباه كرده اند اجازه بدهيد يكى دو مثال بياوريم:
از زمان «گاليله» به اين طرف تحولى در مطالعه وضع آسمانها پيدا شد، گاليله ايتاليايى به كمك يك عينك ساز، موفق به ساختن دوربين كوچكى شد كه بى شباهت به دوربين هاى كودكان امروز نبود، ولى البته آن روز «گاليله» بسيار خوشحال شد و شب هنگام كه به كمك آن به مطالعه ستارگان آسمان پرداخت صحنه شگفت انگيزى در برابر چشم او آشكار گرديد كه تا آن روز هيچ انسان ديگرى نديده بود، او فهميد كشف مهمى كرده است، و از آن روز به بعد كليد مطالعه اسرار جهان بالا به دست انسان افتاد. تا آن روز انسان شبيه پروانه اى بود كه فقط چند شاخه اطراف خود را مى ديد؛ اما هنگامى كه دوربين را به چشم گرفت مقدار قابل ملاحظه اى از درختان اطراف خود را نيز ديد. اين مسئله به تكامل خود ادامه داد تا اينكه دوربين هاى بزرگ نجومى ساخته شد كه قطر عدسى آنها پنج متر يا بيشتر بود و آنها را بر فراز كوه هاى بلندى كه در منطقه مناسبى از نظر صافى هوا قرار داشت نصب كردند، اين دوربينها كه مجموع دستگاه آنها گاهى به اندازه يك عمارت چند طبقه مى شد، عوالمى از جهان را بالا را به انسان نشان داد كه چشم عادى حتى يك هزارم آن را نديده بود. حال فكر كنيد اگر روزى وضع فنى و تكنولوژى بشر اجازه ساختن دوربين هايى با عدسى به قطر يكصد متر با تجهيزاتى به اندازه يك شهر دهد چه عوالمى بر ما كشف خواهد شد كه شايد امروز حتى تصور آن براى ما مشكل است.
اكنون اين مسئله پيش مى آيد كه اگر اين دوربين ها را از ما بگيرند به طور قطع بخشى يا بخش هايى از معلومات و مشاهدات ما درباره آسمانها تعطيل خواهد شد؛ ولى آيا بيننده اصلى ما هستيم، يا دوربين؟ آيا دوربين و تلسكوپ ابزار كار ما است كه به وسيله آن مى بينيم و يا فاعل كار و بيننده واقعى است؟! در مورد مغز نيز هيچ كس انكار نمى كند كه بدون سلول هاى مغزى انجام تفكر و مانند آن ممكن نيست، ولى آيا مغز ابزار كار روح است و يا پديد آورنده روح؟!
مثال ديگرى مى زنيم: ما سوار كشتى يا هواپيما مى شويم و به وسيله امواج بى سيم از درون كشتى يا هواپيما با مراكز خود در روى زمين و ساحل ارتباط داريم و مرتباً دستورهاى لازم را از آنها مى گيريم، مسلماً اگر دستگاه بى سيم ما خراب شود ديگر صدايى نمى شنويم، يعنى ميان شنيدن پيام هاى مراكز ما و دستگاه بى سيم رابطه نزديكى وجود دارد ولى آيا آنكه مى شنود و درك مى كند بى سيم است يا ما هستيم؟!
كوتاه سخن اينكه: تمام دلايلى كه مادى ها در اينجا آورده اند فقط ثابت مى كند كه ميان سلول هاى مغزى و ادراكات ما ارتباطى وجود دارد، ولى هيچ كدام از آنها اثبات نمى كند كه مغز انجام دهنده ادراكات است و ابزار آن نيست.(دقت كنيد)
و از اينجا روشن مى شود اگر مردگان چيزى نمى فهمند به خاطر اين است كه ارتباط روح آنها با بدن از بين رفته نه اينكه روح فانى شده است، درست همانند كشتى يا هواپيمايى كه دستگاه بى سيم آن از كار افتاده است، كشتى و راهنمايان و ناخدايان كشتى وجود دارند؛ اما ساحل نشينان نمى توانند با آنها رابطه اى برقرار كنند؛ زيرا وسيله ارتباطى از ميان رفته است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.