پاسخ اجمالی:
سنّت چند همسرى قرنها پيش از اسلام در جهان وجود داشت. اسلام بر اساس مصالح انسانی اجتماعی و حفظ کرامت زنان بی شوهر، این سنت را تایید و با قانونمند کردن این سنت، حقوق زن را احیاء و آن را از ظالمانه بودن خارج کرده است. ضمن اینکه اسلام چند همسری را برای همه مردان توصیه نکرده است؛ بلكه حكم جواز را مقيد به صورتى كرده كه عدالت بین همسران رعایت شود.
پاسخ تفصیلی:
یکی از مهمترین مباحثی که همواره از طرف گرایشات باصطلاح روشنفکرانه و فمنیستی مورد بحث و مناقشه قرار گرفته و باعث جبهه گیری علیه احکام اسلام شده، مسأله «تعدد زوجات» می باشد. در ااین راستا غالبا این سؤال مطرح می شود که: آيا جواز تعدد همسر در اسلام هوسبازي و ظلم در حق زنان نيست؟!
قبل از بررسی این موضوع لازم به ذکر است که اسلام در این زمینه سعی کرده است اعتدال را رعایت کند و نه مانند برخی جوامع افراط کند و اصرار بر تک همسری داشته باشد، و نه مانند برخی تفریط کند و برای ارتباط با زنان مختلف هیچ قانون و محدودیتی قرار ندهد. لذا با توجه به نکاتی که بیان خواهیم کرد به خوبی متوجه خواهیم شد که این قانون در اسلام نه تنها ظلم در حق زنان نیست بلکه در راستای حمایت از آنها قرار داده شده است.
1) تعدد همسر قبل از اسلام نیز وجود داشته است:
زنان در امور جنسی تاحدودی حیا دارند و بدون تحریک شوهر کمتر دچار انحرافات جنسی می شوند اما مردان در صورتی که به هر دلیلی توسط همسر ارضای جنسی نشوند زمینه انحرافات جنسی در آنها بیشتر می باشد؛ لذا می بینیم در ميان بسيارى از اقوام و ملل جهان و از جمله در ميان ايرانيان قديم و اعراب قبل از اسلام از ديرباز تاكنون، اين سنت وجود داشته است كه مرد مى توانسته بيش از يك همسر داشته باشد و عملًا بعضى از مردان همزمان چند همسر داشتند، اما هیچگاه زنان چند شوهر اختیار نمی کردند.
به عنوان مثال در ایران باستان چند همسری در ميان طبقه اشراف معمول بوده است و حتی چيزى بالاتر از تعدد زوجات، يعنى حرمسرا وجود داشته است. هرودوت درباره طبقه اشراف عهد هخامنشى مى گويد: «هر كدام از آنها چند زن عقدى دارند ولى عده زنان غيرعقدى بيشتر است».(1) استرابون نیز درباره همين طبقه اشراف مى گويد: «آنها زنان زياد مى گيرند و با وجود اين، زنان غيرعقدى بسيار دارند».(2) همچنین به گفته كريستن سن: «اصل تعدد زوجات اساس تشكيل خانواده در ايران به شمار مى رفت».(3)
كتاب مقدس تورات یهودیان نیز چند رنی را به رسمیت شناخته و آورده است كه انبیاء بزرگ الهی همانند ابراهیم(4) و یعقوب(5) و موسی(6) و داود(7) زنان متعدد داشتند.
در میان اعراب نیز چیزی شبیه همین سنت حاکم بود و اسلام در محيطى ظهور كرد كه تعدد زوجات آن هم به هر تعدادى كه مى خواستند، قانونى بود و در جامعه به آن عمل مى شد.
در چنین شرایطی اسلام به خاطر برخی مصالح و ضرورتها، با اصل تعدد زوجات مخالفت نكرد و آن را در چارچوبی منطقی و به صورت محدود به رسميت شناخت.
2. قانون تعدد همسر در راستای حمایت از زنان می باشد:
ازدواج مجدد مردان بیشتر به نفع زنان تمام می شود تا اینکه به هوسبازی مردان. به عنوان مثال بر عهده گرفتن مخارج زنانی که به هر دلیل شوهر خود را از دست داده اند، از حقوق این زنان شمرده می شود و... . لذا اساس و مبناي جواز تعدّد زوجات در اسلام حتی در ازدواج موقّت نیز براي هوسبازي هوسبازان نيست.(8) چرا كه در بعضي موارد يك ضرورت اجتناب ناپذير اجتماعي است و فلسفه روشني در حمايت از جامعه زنان دارد که از بارزترين نمونه هايش می توان به بانوان نازايي اشاره کرد که علی رغم ناباروری مي خواهند تحت حمايت شوهر محبوب شان باشند؛ چه بسیار دیده شده که خود این بانوان اقدام به گرفتن همسر دیگری جهت فرزندار شدن شوهر شان مي نمايد. يا زماني که يکي از پسران خانواده فوت مي کند و خانواده براي حمايت از عروس بيوه و ايتام پسرشان در مقابل هوسبازي هوسبازان، چاره اي ندارند غير از اين که بيوه وي را بعنوان همسر دوم تحت حمايت پسر ديگرشان یا فرد دیگری آورند و... .
در حقیقت نباید مسئله تعدد همسر را در موارد ضرورت، تنها از دريچه چشم همسر اول مورد بررسى قرار داد، بلكه از دريچه چشم همسر دوم نيز بايد مورد مطالعه قرار گيرد، و آنها كه مشكلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مي كنند، كسانى هستند كه يك مسئله سه زاويه اى را تنها از يك زاويه نگاه مي كنند؛ زيرا مسئله تعدد همسر، هم از زاويه ديد مرد و هم از زاويه ديد همسر اول و هم از زاويه ديد همسر دوم بايد مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع، در اين باره قضاوت كنيم.(9)
3. زنان آماده به ازدواج بنا به عللی بیشتر از مردان هستند:
مردها همواره در معرض تلف شدن هستند و عواملى مانند جنگ و كارهاى سنگين و خطرناك باعث پيدايش تلفاتى در ميان مردان مى شود؛ ولى زن ها از اين عوامل تلف كننده دور هستند. همچنین سن ازدواج در دختران به طور طبيعى حدود پنج سال زودتر از پسران است و زنها زودتر از مردها بالغ مى شوند و آمادگى ازدواج پيدا مى كنند و اين سبب مى شود كه تعداد زنان آماده به ازدواج از تعداد مردان آماده به ازدواج زيادتر باشد.(10)
4. حفظ کرامت زن و قانونمند کردن روابط جنسی مردان با زنان متعدد:
نوع مردان خصوصیات طبیعی دارند که نسبت به زنان میل بیشتری به آمیزش دارند، در حالی که نوع زنان با توجّه به ضعف و خستگی های جسمی، یا بیماریهای که احیانا به آنها دچار می شوند و یا پرهیز های ایام عادت ماهانه و همچنین مشغولیتهای ناشی از بچّه داری، میل کمتری به آمیزش دارند. ضمن اینکه مردان گرم مزاجی که همسران سرد مزاج دارند، رغبت بیشتری به متنوع کردن روابط دارند.
نتیجه چنین خصوصیّتی ظهور روابط متعدد با زنان دیگر به صورتهای مختلف می باشد. بعضی از جوامع اگر چه قانون تک همسری دارند، امّا با ایجاد زمینه های غیر اخلاقی، ارتباطات متعدد خارج از ازدواج را تسهیل می کنند که نتایج خاص خود را دارد. یکی از نتایج این امر تبدیل شدن زنان بی شوهر به کالایی جنسی بدون حقون و شأن انسانی است.
در اسلام که واقعیتها و نیازهای طبعیی و معضلات اجتماعی با هم در نظر گرفته می شوند، ازدواج مردان با زنان متعدد به رسمیّت شناخته شده است. در عین حال، اسلام با اصلاح رویّه تعدد زوجاتی که از قبل وجود داشت، به زن شخصيت حقوقى داد و آن را از ظالمانه بودن خارج کرد؛ بطوریکه تعدد زوجات به شكل حرمسرادارى و بدون قيد و شرط و حد را منسوخ ساخت و آن را تحت شرايطى بر اساس ملاحظه حقوق زنان و امكانات مرد و در حدود معينى كه ناشى از يك ضرورت اجتماعى است مجاز دانست.(11)
بنابر این اسلام هرچند اجازه تعدد زوجات را داد؛ ولی رسم تعدد زوجات را اصلاح كرد؛ به این ترتیب كه اولا آن را محدود كرد و ثانیا عدالت را شرط نمود و اجازه نداد به هيچ وجه تبعيضى ميان زنان يا ميان فرزندان آنها صورت بگيرد و با كمال صراحت در آیه 3 سوره نساء فرمود: «فَانْ خِفْتُمْ ألّا تَعْدِلوا فَواحِدَةً»؛ (اگر بيم داريد كه عدالت نكنيد [يعنى اگر به خود اطمينان نداريد كه با عدالت رفتار كنيد] پس به يكى اكتفا كنيد). یعنی اسلام ازدواج متعدّد را برای همه توصیه نکرد و حكم جواز را مقيد به صورتى كرد كه هيچ مفاسدی پيش نيايد و آن در صورتى است كه مرد از خود اطمينان داشته باشد به اينكه مى تواند بين چند همسر به عدالت رفتار كند.(12)
علامه طباطبایی در این باره می فرماید: «تنها كسى كه از خود این اطمينان را دارد که مى تواند بين چند همسر به عدالت رفتار كند، از نظر دين اسلام مى تواند بيش از يك زن داشته باشد و امّا آن مردانى كه هيچ عنايتى به سعادت خود و زن و فرزند خود ندارند و جز ارضاى شكم و شهوت هيچ چيزى برايشان محترم نيست، و زن برايشان جز وسيله اى كه براى شهوترانى مردان خلق شده اند مفهومى ندارد، آنها ارتباطى با اسلام ندارند و اسلام هم به هيچ وجه اعمالشان را امضا ننموده و از نظر اسلام اصلا زن گرفتن براى آنان با وجود اين وضعى كه دارند جايز نيست و اگر واجد شرايط باشند و زن را يك حيوان نپندارند، تنها يك زن مى توانند اختيار كنند».(13)
جالب توجه اينكه همان كسانى كه با تعدد همسر مخالفند (مانند غربيها) در طول تاريخ خود، به حوادثى برخورده اند كه نيازشان را به اين مسئله كاملا آشكار ساخته است، مثلا بعد از جنگ جهانى دوم احتياج و نياز شديدى در ممالك جنگ زده، و مخصوصا كشور آلمان، به اين موضوع احساس شد و جمعى از متفكران آنها را وادار ساخت كه براى چاره جويى و حل مشكل در مسئله ممنوعيت تعدد همسر تجديد نظر كنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه «الازهر» خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت كليسا مجبور به متوقف ساختن اين برنامه شدند و نتيجه آن همان فحشاء وحشتناك و بى بند و بارى جنسى وسيعى بود كه سراسر كشورهاى جنگ زده را فرا گرفت.(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.