پاسخ اجمالی:
قرآن «دوران جنینی» را شبحی از معاد دانسته و می فرماید: «اگر در رستاخيز ترديد داريد، ما شما را از خاك آفريديم، سپس از نطفه، و از آن پس از خون بسته و ...»، تعبير به «بعث» اشاره به جهش های پی در پی جنین دارد كه در رستاخيز، همانند دنياى رحم صورت مى گيرد. از سویی محيط رحم دورانی کوتاه برای آمادگی برای قدم گذاشتن در محیطی وسیع تر است و نه یک دوران زندگی ایده آل. از سویی زندگى براى جنين آميخته با انواع مشكلات است همانطور كه زندگى اين جهان در برابر زندگى جهان ديگر توأم با ناراحتي هاى مختلف است.
پاسخ تفصیلی:
قرآن کریم دوران جنينى را شبحى بر حقانیت رستاخيز و معاد دانسته و می فرماید: «يا أَيُّهَا النّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي اْلأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً»(1)؛ (اى مردم! اگر در رستاخيز ترديد داريد [بى جهت است؛ زيرا] ما شما را از خاك آفريديم، سپس از نطفه، و از آن پس از خون بسته، و بعد از چيزى شبيه به گوشت جويده شده كه قسمتى شكل يافته و بعضى شكل نيافته است تا براى شما روشن سازيم، و آنچه را در عالم رحم هست تا مدت معينى قرار مى دهيم، و سپس شما را به شكل كودك بيرون مى آوريم).
عادت كردن و خو گرفتن به چيزى در عين اينكه بسيارى از مشكلات ما را حل مى كند گاهى گمراه كننده است؛ زيرا موضوعات ساده اى را كه قبلاً نديده ايم و بدان عادت نداريم براى ما مهم جلوه می دهد؛ مثل اينكه دندان اسبى آنچنان رشد و نمو كند كه از دهان او سر بيرون آورد، يا مرغى تخم خود را به صورت كروى يا مخروطى بگذارد كه همه جا با آب و تاب از آن ياد مى شود؛ اما موضوعات فوق العاده عجيب و اسرارآميز كه با آن خو گرفته ايم را در نظر ما كاملاً عادى می نمایاند.
ما مى شنويم فلان بانو فرزندى آورده مى گوئيم: اِنْ شَاءَ اللّه مبارك است؛ اما هيچ فكر نمى كنيم در مدت اين نه ماه چه حوادث عجيب دگرگون كننده اى در رحم او گذشته كه صدها كتاب نمى تواند آن را روشن سازد. ذره خاكى كه از طريق گياهان وارد بدن انسانى مى شود و با وجود او آميخته مى گردد، به صورت سلول زنده اى در رحم زنى پياده خواهد شد و با سلول ماده مى آميزد و تخمكى تشكيل مى دهد كه هيچ چيز ندارد.
اين موجود تك سلولى با سرعت سرسام آورى از طريق تصاعد هندسى در چند ماه به موجودى كه هزاران ميليارد سلول دارد تبديل مى گردد.
گويا يك اكيپ مجهز از نقاشان چيره دست در آن محيط تاريك و ظلمانى، شب و روز به نقاشى بر روى «آب» مشغولند و هر عده اى از اين سلولها را به شكلى در آورده، و رنگ و قيافه و كيفيت خاصى به آن مى بخشند.
دهها مهندس و تكنسين، فيزيكدان و شيميدان، دست در كار ساختن دستگاه هاى فوق العاده ظريف و حساب شده آن هستند و از چند گرم آهن به اضافه چند گرم كلسيم، فسفر و كربن و... و مقدار زيادى آب، موجودى مى سازند كه بزرگترين مغزهاى الكترونيكى و عظيم ترين صنايع سنگين جهان، و حساس ترين ابزارهاى دقيق، و زيباترين تابلوهاى دنيا از رقابت با آن عاجز است.
جالب اينكه انسان پس از تولد، يك حركت آرام و تدريجى را كه بيشتر شكل «تكامل كمى» دارد نه «كيفى» تعقيب مى كند، حركت او در محيط طوفانى رحم بسيار سريع و دگرگون كننده است و هر هفته بلكه هر روز پرده عجيبى را نشان مى دهد. تحولات پى در پى و شگفت انگيز جنين در عالم خود به همان اندازه عجيب است كه سنجاق كوچك و ساده اى با گذشت چند ماه تبديل به هواپيماى بدون خلبانى گردد و پرواز كند!
هنگامى كه جنين در مرحله «مورولا» قرار دارد و سلول هاى آن همچون يك دانه توت بدون شكل مشخصى دور هم جمع شده اند، و هنگامى كه به مرحله «بلاستولا» مى رسد و حفره تقسيم كه سرآغاز تقسيم نواحى جنين مى باشد پيدا مى شود، و هنگامى كه جنين سه لايه اى «گاسترولا» مى گردد و لايه هاى «آندودرم» و «اكتودرم» و «مزودرم» به وجود مى آيد، در تمام اين مراحل، سلولهاى جنين كاملاً با هم شبيه هستند و اثرى از اعضاى مختلف انسانى در آن وجود ندارد.
اما ناگهان در پوسته هاى سه گانه جنين تغييراتى پيدا شده و شكلشان متناسب با كارى كه بايد انجام دهند تغيير مى يابد و اعضاى بدن جوانه مى زنند. هيچ كس نمى داند تحت چه شرايطى اين تغييرات در سلول هاى كاملاً مشابه پيدا مى شود و اسرار آن مانند بسيارى ديگر از اسرار جنين مكتوم است و تمام اين مراحل پى در پى در محيطى صورت مى گيرد كه هيچ گونه دسترسى به آن نيست و كاملاً تحت كنترل نيروى داخلى بدن قرار دارد.
قرآن مجيد به آنها كه عالم پس از مرگ و نوسازى حيات و پيدايش زندگى نوين را محال يا مشكل مى پندارند مى گويد: مشاهده اين دگرگوني هاى سريع و تبديل يك قطره كوچك آب به يك انسان كامل هر گونه ترديدى را در اين زمينه نفى مى كند، در حقيقت رستاخيز مردگان چيزى بالاتر از اين نخواهد بود، بنابراين چگونه ممكن است كسى عالم جنين را ببيند و باز در امكان رستاخيز شك كند؟
آيه اى كه در آغاز سخن ذكر شد، نخست اشاره به تبديل خاك به موجود زنده كه آن خود يك جهش بزرگ است مى كند و سپس اشاره به مراحل گوناگون جنين كه همه جهش هاى پى در پى محسوب مى گردند مى نمايد و منكران رستاخيز را به بررسى اين مسائل دعوت مى كند، آن هم در عصرى كه جنين شناسى نه به صورت علم مستقل بود و نه حتى جزء يكى از علوم، و تنها اطلاعات بسيار ناقصى درباره آن در اختيار دانشمندان آن زمان، آن هم نه در محيط حجاز قرار داشت.
تعبير قرآن، در آيه بالا از قيامت به «بعث» گويا اشاره لطيفى به معنى «جهش» مى باشد كه در رستاخيز همانند دنياى رحم صورت مى گيرد.
و اين يكى ديگر از طرق انتخابى قرآن براى آشنا ساختن مردم به مسأله رستاخيز است.
شَبَح رستاخيز
حقيقت اين است كه اگر بنا باشد شبحى از رستاخيز را در نظر مجسم سازيم و آن را با وضع زندگى اين جهان مقايسه كنيم بهترين راه آن، همين است كه فكر كنيم انسانى در عالم جنين به سر حد عقل و شعور رسيده و درباره مراحل بعد از تولد انديشه مى كند او همين قدر از قرائن مختلف در مى يابد كه:
1. محيط رحم بسيار محدود، مواهب آن ناچيز، امكانات آن كم، دوران آن كوتاه است همانند محيط اين جهان كه در برابر عالم پس از مرگ كوچك، محدود، كوتاه مدت و ناچيز مى باشد.
2. دوران جنينى يك دوران آمادگى، ورزيدگى براى قدم گذاردن در محيط وسيعتر و بزرگترى همچون اين جهان است - نه يك دوران زندگى آيده آل - همچنين دوران زندگى اين جهان يك دوران زندگى آمادگى براى زندگى جاويدان جهان ديگر است.
3. زندگى براى جنين آميخته با انواع مشكلات و فشارهاست همانطور كه زندگى اين جهان در برابر زندگى جهان ديگر توأم با ناراحتي هاى مختلف است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.