پاسخ اجمالی:
هدف از بعثت پیامبران هدایت نوع بشر است؛ مقتضای این هدف آن است که پیام های خداوند سالم به دست مردم برسد. اگر پیامبران از گناه و خطا معصوم نباشند احتمال دروغ و تحریف حقایق و خطا و اشتباه، در کلمات آنها راه پیدا می کند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود. عصمت انبیاء نقش الگو بودن پیامبران را نیز محقق می سازد و یک اتمام حجتی است برای همه بندگان. بنابراین مقتضای رحمت الهی برای هدایت نوع بشر، عصمت کامل انبیاء(ع) است؛ یعنی فراهم کردن هر چه بیشتر زمینه هدایت مردم، بر خدا واجب است.
پاسخ تفصیلی:
هدف از بعثت پیامبران هدایت نوع بشر در سایه دستورات الهى است و مقتضای این هدف آن است که پیام های خداوند از مرحله صدور تا مرحله وصول به مردم، از هرگونه تحریف و دستبرد عمدی و سهوی مصون باشد و سالم و دست نخورده به دست مردم برسد تا هیچ گونه شک و تردیدى براى مردم نسبت به سخنان و تعلیمات پیامبران نباشد، به گونه اى که سخن آنها را سخن خدا، و تعلیمات آنها را تعلیمات الهى بدانند، تا از جان و دل آنها را بپذیرند، و صد درصد در برابر آن تسلیم باشند، و به آن اعتماد کنند.
به همين دليل مىبينيم مفسران بزرگ هنگامى كه به آيه 59 سوره نساء؛ «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ»؛ (اطاعت كنيد خدا و اطاعت كنيد پيامبر را) مى رسند مى گويند دستور اطاعت مطلق دليل بر اين است كه پيامبران باید معصوم باشند وگرنه خداوند هرگز دستور اطاعت بى قيد و شرط از آنها را نمى داد.(1)
اگر پیامبران از گناه و خطا معصوم نباشند احتمال دروغ و تحریف حقایق و خطا و اشتباه، در کلمات آنها راه پیدا می کند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود؛ حتّى اگر آنها آدم هاى خوبى باشند؛ زیرا منهاى مقام عصمت، باز این احتمال وجود دارد که روزى پاى آنها در برابر مظاهر فریبنده مادّى بلغزد، و یا بدون قصد و غرضى گرفتار خطا و اشتباه شوند.(2)
به علاوه در صورت معصوم نبودن پیامبران مسأله اتمام حجّت نیز حاصل نمى شود؛ زیرا همیشه بهانه اى در دست مخالفان خواهد بود که عدم پیروى از تعلیمات پیامبر به خاطر احتمال دروغ و کذب و یا خطا و اشتباه بوده است؛ لذا در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى خوانیم: «هُوَ مَعْصُومٌ مُویَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ اَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ یَخُصُّصهُ اللهُ بِذلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتُهُ عَلى عِبَادِهِ وَ شَاهِدُهُ عَلى خَلْقِهِ»(3)؛ (او معصوم است و مویّد و موفّق و مستقیم و آگاه از حق، و ایمن از خطاها و لغزش ها و انحراف ها؛ خداوند او را به این صفت مخصوص کرده تا حجّتش بر بندگان و شاهدش بر خلق باشد).
اضافه بر این، برنامه هاى عملى انبیاء نقش اصلى در تربیت مردم دارد؛ زیرا همیشه طرز عمل و رفتار مربیان و حالات و صفات آنها است که براى کسانى که تحت تربیت آنها قرار دارند معیار و الگو محسوب مى شود. بر حسب این بیان، نبی نه تنها با راه آشنا و راهنماست، بلکه به انسان کمک می کند و او را به مقصد می رساند. پیامبران آمده اند تا انسان ها را پرورش دهند و روشن است که در بعد تربیتی، بیش از هر چیز، عملکرد و منش مربی مورد توجه است. پس نبی باید معصوم باشد تا هدف تربیت، تزکیه و انسان سازی محقق شود؛ لذا هرگونه خطایی از او می تواند به همان اندازه در این هدف، خلل ایجاد کند و اگر تضادّى در میان سخن و عمل، گفتار و رفتار آنها ظاهر گردد به کلّى اعتبار خود را از دست می دهند و هدف بعثت آنان عقیم خواهد ماند.(4)
علاوه بر همه اینها مقتضای رحمت الهی نیز عصمت کامل انبیاء(علیهم السلام) است؛ چرا که عصمت انبیاء(علیهم السلام) لطف است؛ یعنی موجب نزدیکی مردم به طاعات و پرهیز از محرمات می شود و پیامبر معصوم بسی بهتر و بیشتر از پیامبر غیرمعصوم موجب هدایت مردم می شود و لطف بر خداوند واجب است؛ یعنی فراهم کردن هر چه بیشتر زمینه های هدایت مردم به سوی حق بر او لازم است. پس عصمت در انبیاء(علیهم السلام) ضروری است و البته هر قدر دایره عصمت گسترده تر باشد، لطف نیز بیشتر خواهد بود.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.