پاسخ اجمالی:
قوم «عاد» و «ثمود» با پيشرفتى كه در كشاورزى و صنعت پيدا كرده بودند سخت سرگرم دنيا شده و به آن دل بسته بودند و آرزوهاى دور و دراز آنها را در خود غرق ساخته بود. خداوند در قرآن به خاطر این عمل آنها را مذمت کرده و از زبان پیامبرانشان به آنها فهماند که یکی از علل مهمّ انحرافشان هوسرانى و تكيه بر آرزوهاى دراز بود كه آنها را از خدا غافل كرده و در زرق و برق دنيا غرق ساخته بود.
پاسخ تفصیلی:
قوم «عاد» و «ثمود» پيامبرانى به نام هود و صالح(علیهما السلام) داشتند. اين جمعيّت با پيشرفتى كه در كشاورزى و صنعت پيدا كرده بودند سخت سرگرم دنيا شده و به آن دل بسته بودند و آرزوهاى دور و دراز آنها را در خود غرق ساخته بود و چنان گرفتار غرور و كبر و نخوت شده بودند كه نه تنها كمترين اعتنايى به دعوت خيرخواهانه پيامبرشان هود و صالح(عليهما السلام) نكردند، بلكه با آنها به مبارزه برخاستند. قرآن مجيد از زبان حضرت صالح(عليه السلام) خطاب به آن قوم سركش چنين نقل مى كند: «وَ اذْكُرُوا اِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِى الْارْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَ لَا تَعْثَوْا فِى الْارْضِ مُفْسِدِينَ»(1)؛ (به خاطر بياوريد كه قوم عاد به خاطر طغيان از ميان رفتند و خداوند شما را جانشينان آنان قرار داد و در زمين مستقرّ ساخت كه در دشتهايش قصرهايي براى خود بنا مى كنيد و در كوه ها [در دل سنگ ها] براى خود خانه هايى مى تراشيد، به ياد نعمت هاى خدا باشيد و در زمين فساد نكنيد!). قرآن در مورد قوم عاد از زبان پيامبرشان حضرت هود(عليه السلام) چنين نقل مى كند: «اَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ * وَ تَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ»(2)؛ (آيا شما بر هر مكان مرتفعى نشانه اى از سر هوا و هوس مى سازيد؟ * و قصرها و قلعه هاى زيبا و محكم بنا مى كنيد كه گويى در دنيا جاودانه خواهيد ماند!). حضرت هود(عليه السلام) با اين سخن به آنها فهماند كه يكى از علل مهمّ انحراف شما هوسرانى و تكيه بر آرزوهاى دراز است كه شما را از خدا غافل كرده و در زرق و برق دنيا غرق ساخته است. «مصانع» جمع «مصنع» به معنى ساختمان و قصر مجلّل و محكم است، اين واژه از مادّه «صنع» گرفته شده كه به معنى كار نيكو انجام دادن است، بنابراين صنع به هر كارى گفته نمى شود، بلكه به كارهايى اطلاق مى گردد كه داراى امتياز خاصّى است. قوم عاد و ثمود تصوّر مى كردند كه با اين بناهاى محكم و زيبا و خانه هاى مجلّلى كه در درون دل كوه ها ايجاد كرده بودند، مى توانند خود را از آفات و گزند حوادث مصون دارند و ساليان دراز زنده بمانند و به عيش و نوش بپردازند. همين معنى درباره قوم ثمود در آيات ديگرى مطرح شده است و باز از زبان صالح(عليه السلام) اين چنين مى خوانيم: «اَتُتْرَكُونَ فِى مَا هَهُنَا آمِنِينَ * فِى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ * وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ * وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً فَارِهِينَ»(3)؛ (آيا چنين مى پنداريد كه هميشه در نهايت امنيّت در نعمت هايى كه اينجاست، مى مانيد * در اين باغ ها و چشمه ها * در اين زراعت ها و نخل هايى كه ميوه هايش شيرين و رسيده است * و شما از كوه ها خانه هايى [بسيار محكم] مى تراشيد و در آن به عيش و نوش مى پردازيد [و همه چيز را به دست فراموشى مى سپاريد؟!]).
بى شك غرور و غفلتِ حاصل از طولِ اَمَل منحصر به قوم عاد و ثمود نبود، ولى در قرآن مجيد در مورد اين دو گروه سركش، اين رذيله اخلاقى برجستگى خاصّى دارد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.