پاسخ اجمالی:
عده اي از یهودیان به سرزمين «مدينه» آمدند تا به افتخار ديدار پيامبر(ص) برسند و او را ياري كنند؛ امّا پس از ظهور آن حضرت به دلیل «حسادت» و به خطر افتادن منافع مادّى نه تنها او را حمایت نكردند؛ بلکه در صف مخالفین سرسخت آن حضرت(ص) نيز درآمدند. قرآن در این باره می فرماید: «و این به خاطر حسدی بود که در وجود آنان ریشه دوانده، بعد از آن که حق برای آن ها روشن شده است». قرآن به مسلمانان دستور مى دهد كه اين حسودان را به حال خود واگذارند؛ چراكه زمانى فرا مى رسد كه يا از دنيا مى روند و به مجازات الهى دچار مى شوند، يا در اين دنيا سپاه حق، توطئه هاى آنها را درهم مى كوبد.
پاسخ تفصیلی:
مى دانيم گروه عظيمى از یهودیان - كه نشانه هاى پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) را در كتاب هاى خود خوانده بودند - از «شامات» به سرزمين «مدينه» كوچ كردند تا به افتخار ديدار آن حضرت(صلى الله عليه و آله) برسند و پيوسته ظهورش را انتظار مى كشيدند و به خود نويد مى دادند؛ امّا پس از ظهور آن حضرت، بسيارى از آنان نه تنها بر تعهّدات باطنى خود نسبت به حمايت از آن حضرت باقى نماندند؛ بلكه در صف مخالفين سرسخت در آمدند و دليل عمده آن يكى «حسد» بود و ديگرى «به خطر افتادن منافع مادّى آنان». قرآن مجيد در اين زمينه مى فرمايد: «اَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ اِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً»(1)؛ (آيا آنها نسبت به مردم [پيامبر(صلى الله عليه و آله) و خاندان او] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنها داده حسد مى ورزند؟ با اينكه به آل ابراهيم(علیه السلام) كتاب و حكمت داديم و حكومتى عظيم در اختيار آنان قرار داديم). آرى يك روز به آل ابراهيم(علیه السلام) - كه يهود از خاندان او هستند - نبوّت و دانش و حاكميّت بخشيديم، روز ديگر اراده ما بر اين قرار گرفت كه به محمّد(صلى الله عليه و آله) و خاندان او اين نعمتها را ببخشيم و همه اينها بر طبق مصالحى بود، آيا يهود در آن زمان خوش داشتند كه ديگران نسبت به آنان حسد ورزند؟ پس چرا اكنون كه نوبت ديگران شده است آتش حسد در درون آنان شعله ور گرديده و از هيچ جنايتى فروگذار نيستند؟! در آيه 109 سوره «بقره» باز اشاره به گروهى از اهل كتاب دارد و ظاهراً بيشتر ناظر به يهود مى باشد، مى فرمايد: «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ اَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ اِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ اَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِىَ اللَّهُ بِاَمْرِهِ اِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ»(2)؛ (بسيارى از اهل كتاب دوست دارند كه شما را بعد از اسلام و ايمان آوردن، به حال كفر برگردانند و اين به خاطر حسدى بود كه در وجود آنان ريشه دوانده، بعد از آنكه حق براى آنها روشن شده است [؛ ولى] شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد تا خداوند فرمان خود را [در مورد جهاد] بفرستد، خداوند بر هر چيزى تواناست). كار حسد در وجود انسان به جايى مى رسد كه نه تنها در امور مادّى كه مورد تزاحم و كشمكش بين انسانهاست اثر مى گذارد؛ بلكه در امور معنوى كه هيچ مزاحمتى در آن نيست و هر كس مى تواند به آن دست يابد نيز اثر مى گذارد، گاه مى شود كه انسان به خاطر لجاجتِ آگاهانه پا بر سر حق مى گذارد و راه سعادت را به روى خود مى بندد و در همين حال حسد سبب مى شود كه ديگران را نيز از راه سعادت باز دارد و اين راستى عجيب است.
بسيارى از مفسّران گفته اند جمله «حَسَداً مِنْ عِنْدِ اَنْفُسِهِمْ» اشاره به اين است كه عامل اين كار، حسدى است كه در وجود آنان ريشه دوانده و مربوط به جهل و نادانى و بى خبرى نيست؛ بلكه همان گونه كه در جمله بعد آمده «مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»؛ (بعد از آگاهى از حق، راه غلط مى پيمايند!). ولى قرآن به مسلمانان دستور مى دهد كه اين حسودان را به حال خود واگذارند (چرا كه آتشى كه از حسد به جان آنها افتاده، بهترين مجازاتشان است) ولى تصوّر نكنند اين عفو و گذشت هميشه به همين صورت خواهد بود تا آزاد باشند هر بلايى را بر سر بندگان خدا خواستند بياورند، نه، هرگز!
زمانى فرا مى رسد كه يا از دنيا مى روند و به مجازات الهى گرفتار مى شوند، يا در همين دنيا، سپاه نيرومند حق، توطئه هاى آنها را درهم مى كوبد. به هرحال آيه اشاره به اين است كه مسلمانانى كه تازه در آغوش اسلام قرار گرفته اند، تسليم وسوسه هاى يهود و ساير بد انديشان نشوند؛ چرا كه آنچه آنها مى گويند از سر حسد است، آنها از خوشبختى مسلمانان در سايه ايمان و تقوا رنج مى برند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.