پاسخ اجمالی:
«انفال» در لغت به معنای اضافات است، از این رو به نماز مستحبی نافله می گویند. خداوند در سوره انفال می فرماید: «انفال مخصوص خدا و پيامبر است؛ پس از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد». در واقع انفال در آيه، غنائم جنگى است؛ زيرا هدف مسلمانان از جنگ، جهاد در راه خدا و كسب رضايت اوست، حال اگر غنيمتى نصيب آنها شود اضافه بر مقصد اصلى است، لذا انفال را به غنائم جنگى تفسير كرده اند. از سويي معنى ديگر انفال، ملك هاى بلامالكي است كه متعلق به حكومت اسلامى است، و استفاده از آنها بايد با اجازه حكومت اسلامى باشد.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در ابتدای سوره «انفال» می فرمايد: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الاَنْفَالِ قُلِ الاَنْفَالُ للهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللهَ وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنتُمْ مُّؤْمِنِينَ»؛ (از تو درباره انفال سؤال مى كنند؛ بگو: انفال مخصوص خدا و پيامبر است؛ پس، از[مخالفت فرمان] خدا بپرهيزيد؛ و خصومتهايى را كه در ميان شماست، اصلاح كنيد و اگر ايمان داريد خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد).
واژه انفال
انفال در لغت به معناى اضافات است. نمازهاى مستحبّى را از آن جهت نافله گفته اند كه اضافه بر نماز واجب است. كلمه انفال تنها دو بار در قرآن مجيد آمده، كه آن هم در آيه اوّل سوره «انفال» است. همان گونه كه واژه نافله نيز دو بار در قرآن مجيد ذكر شده است:
مورد اوّل آن پيرامون فضيلت نماز شب است، كه در آيه شريفه 79 سوره اسراء منعكس شده است: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَّحْمُوداً»؛ (و پاسى از شب را از خواب برخيز، و قرآن [و نماز] بخوان. اين يك وظيفه اضافى براى توست، اميد است پروردگارت تو را به مقامى در خورِ ستايش برساند).
مورد دوّم در مورد حضرت ابراهيم(عليه السلام) و نوه اش حضرت يعقوب(عليه السلام) است. به اين مطلب، كه در آيه شريفه 72 سوره «انبياء» آمده، توجّه فرماييد: «وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ نَافِلَةً وَ كُلّاً جَعَلْنَا صَالِحِينَ»؛ (و اسحاق، و ـ علاوه بر او ـ يعقوب را به وى بخشيديم، و همه آنان را افرادى صالح قرار داديم).
خداوند به حضرت ابراهيم(عليه السلام) كه تا سن پيرى فرزندى نداشت دو فرزند به نام هاى اسماعيل و اسحاق بخشيد و اضافه بر آن دو، نوه اى به نام يعقوب از نسل اسحاق به وى عنايت كرد. نتيجه اين كه انفال در لغت و استعمالات قرآنى به معناى اضافات است.
انفال در آيه شريفه
منظور از انفال در آيه شريفه ممكن است غنائم جنگى باشد، و ارتباط غنائم جنگى با معناى لغوى انفال از آن جهت است كه چون هدف مسلمانان از جنگ و جهاد در راه خداوند كسب رضايت پروردگار است، اگر غنيمتى نصيب آنها شود اضافه بر مقصد اصلى است، لذا انفال را به غنائم جنگى تفسير كرده اند. ضمناً از اين آيه استفاده مى شود كه بايد هدف مسلمانان واقعى در جهاد انجام وظيفه و جلب رضايت پروردگار باشد، و غنيمت جنگى يك هدف فرعى و اضافى است.
در ادامه آیه آمده است: «وَ اَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ»؛ (و خصومتهايى كه در بين شماست اصلاح كنيد) ممکن است این جا این سوال مطرح شود که خوب ارتباط آشتى كنان و غنائم چیست که در ادامه آیه آمده است؟ و اين جمله چه ارتباطى به انفال و غنائم جنگى دارد؟
در جواب باید گفت: توجّه به شأن نزول آيه شريفه، ارتباط جمله مذكور را با انفال روشن مى سازد. توجّه فرماييد:
دو نفر از سربازان اسلام در يكى از جنگها بر سر غنائم با يكديگر درگير شدند. كار به خشونت و حرفهاى درشت كشيد، آيه نازل شد كه غنائم متعلّق به شما نيست، بلكه مربوط به خدا و رسول است و هر كس را كه پيامبر صلاح بداند در آن سهيم مى كند. سپس به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور داده شد كه خصومت حاصل شده بين آن دو نفر را برطرف كرده، و آنها را با هم آشتى دهد.(1)
معناى ديگر انفال ملك هاى بلامالك در پهنه جهان هستى است، كه عمده آنها به شرح زير است:
1. زمينهاى موات
2. جنگلها
3. سواحل درياها
4. كوه ها
5. درّه ها
6. بيشه ها
7. مراتعى كه در حريم آبادى ها نيست.
8. زمينهايى كه قبلاً مالك داشته، ولى مالكانش از آنجا كوچ كرده، و از املاك خود اعراض نموده اند.
تمام اين گونه زمينها تعلّق به حكومت اسلامى دارد، و هر كس بخواهد آن را تملّك كند و مورد استفاده قرار دهد بايد با اجازه حكومت اسلامى باشد. كه پس از كسب اجازه و احياى زمينها، شرعاً مالك آن مى شود.
فلسفه اين اجازه آن است كه تنها عدّه اى از ثروتمندان پنجه نيندازند، و اين اراضى را تصرف و احيا و تملّك نكنند. بلكه مطابق مصالح و در حدّ مصلحت جامعه اسلامى از سوى حكومت اسلامى به افراد اجازه احياى زمينهاى مذكور داده شود.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.