پاسخ اجمالی:
اولا: سنّت نبوی و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) نیز در کنار قرآن یکی از منابع استنباط احکام است.
ثانیا: بر اساس جمع بین احادیث حرمت و جواز غناء و تحلیل آنها، غنایی حرام است که ملازم با «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، «قَوْلَ الزُّور» و «اللَّغْوِ» باشد.
ثالثا: حکم حرمت «غنای لهوی» از قرآن نیز استفاده می شود؛ چرا که هر عملی که ملازم با «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، «قَوْلَ الزُّور» و «اللَّغْوِ» باشد، به حکم قرآن باید از آن اعراض و اجتناب کرد.
پاسخ تفصیلی:
برخی شبهه کرده اند که از ظاهر آیاتی چون آیات ذیل حرمت «غناء» به دست نمی آید؛ چرا که واژه های «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، «قَوْلَ الزُّور» و «اللَّغْوِ» ضرورتا دلالت بر «غناء» ندارند. در حالی که فقها و علما از آنها حرمت آواز خوانی و موسیقی را استفاده کرده اند!
بعض از آیاتی که از آنها بر حرمت «غناء» استدلال شده عبارتند از:
1. «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ»(1)؛ (و برخى از مردم سخنان بيهوده را مى خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهى را به استهزا گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده است).
2. «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»(2)؛ (و از بت هاى پليد اجتناب كنيد و از سخن باطل بپرهيزيد).
3. «وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»(3)؛ (و آنها [مؤمنان] كه از لغو و بيهودگى روى گردانند).
در پاسخ به سوال فوق باید به چند نکته توجه کرد:
جایگاه سنّت نبوی و امامان اهل بیت(علهیم السلام) در استنباط احکام دینی
یکی از منابع مهم و اساسى فقه شیعه در كنار قرآن کریم، سنت پيامبر اعظم(صلى الله عليه وآله) و معصومین(عليهم السلام) مى باشد كه مشتمل بر احاديث، رفتار ها و حتى تقرير آنان است. از اين رو براى دستيابى به تفسير و شرح هر موضوعى از نگاه دينی و فقهی، بايستى همه منابع آن را مورد بررسى قرارداد و تنها اكتفا به قرآن كافى نيست.
خداوند حکیم، در مورد حجیّت و اعتبار سخنان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در تفسیر و تبیین قرآن چنین در آیه 44 سوره نحل می فرماید: «... وَأَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ...»؛ (و ذکر [قرآن)] را بر تو فرو فرستادیم، تا برای مردم، آنچه را که به سویشان فرود آمده است، تبیین کنی).
همچنین در آیه 7 سوره حشر در راستای «حجیت سنت» نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) چنین می فرماید: «...وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...»؛ (آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد [و اجرا كنيد]، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد؛...).
از نظر شیعه، امامان اهل بیت(علیهم السلام) نیز همچون رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در تبیین قرآن جانشین پیامبر هستند و سنت آنها عین سنت پیامبر حجت است.
غنا مصداق «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، «قَوْلَ الزُّور» و «اللَّغْوِ» در سنّت
امامان اهل بیت(علیهم السلام) غنا را مصداق «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، «قَوْلَ الزُّور» و «اللَّغْوِ» دانسته اند؛ از جمله صاحب تفسیر نور الثقلین می گوید: در کتاب کافی آمده است که از امام صادق(علیه السلام) درباره آیه شریفه «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» سوال کردند؛ حضرت فرموند: «مراد از قول زور غنا می باشد».(4)
مرحوم طبرسی در تفسیر خویش ذیل آیه 6 سوره مبارکه لقمان چنین می نویسد: اكثر مفسرين بر آنند كه مقصود از لهو الحديث در اينجا «غنا» يعنى موسيقى و آوازه خوانى مى باشد... و از امام باقر و امام صادق و حضرت رضا(عليهم السلام) نيز در اين باب روايت آمده كه تغنى از جمله لهو الحديث و كلام بيهوده است: «الْغِنَاءُ مِمَّا قَالَ اللَّهُ، وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»؛ (غناء از مصداق قول خداوند است که می فرماید: و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند).(5)
از جمله احادیث که تصریح شده است در آن غناء مصداق قول الزور و لهو الحدیث می باشد، حدیثی است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «... وَ الْغِنَاءُ مَجْلِسٌ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى أَهْلِهِ وَ هُوَ مِمَّا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّه»(6)؛ (مجلس که همراه با غناء بر گزار شود، خداوند به اهل آن مجلس نگاه نمی اندازد و غناء از مصداق قول خداوند است که می فرماید: و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند).
بنابر این دلالت نکردن ظاهر آیات فوق بر حرمت موسقی ضرر بر بیان حکم حرمت از سوی فقهای شیعه برای غنا وارد نمی کند؛ چون مفسرین تصریح دارند بر اینکه روایات آمده در ذیل این آیات حکایت از این دارد که «غنا» یکی از مصداق مهم «قول زور»، «لغو» و «لهو» می باشد.
احادیثی در جواز غناء!
در کنار احادیثی که غنا را مصداق قول الزو، لهو الحدیث و لغو می دانند ، احادیثی نیز وجود دارد که غنا را در موارد خاصی جایز دانسته اند:
در حدیث امام صادق(علیه السلام) به نقل رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «إِنَ مِنْ أَجْمَلِ الْجَمَالِ الشَّعْرَ الْحَسَنَ وَ نَغْمَةَ الصَّوْتِ الْحَسَنِ»(7)؛ (از زیباترین زیبایى ها موى خوب و نغمه ىِ صوت نیکوست).
از علی بن جعفر، نیز نقل شده است که از امام کاظم(علیه السلام) در باره ىِ غنا در عید فطر و قربان و ایام فرح سئوال نمودم، آن حضرت فرمود: «... قَالَ: لَا بَأْسَ بِهِ مَا لَمْ يُعْصَ بِه»(8)؛ (مادامى که با آن گناه نشود، اشکالى ندارد).
چگونگی جمع بین این احادیث؟
در صورتی که بخواهیم بین این احادیث جمع کنیم، تطبیق غناء بر مفاهیم سه گانه مندرج در آیات به غنایی «انصراف» دارد که ملازم با این مفاهیم بوده است نه مطلق غناء؛ چرا که در عصر ائمه و بیشتر زمانها غنا ملازم با لهو، لغو و سخنان باطل بوده است. انصراف نیز عبارت است از حضور معنایی معین در ذهن، هنگام شنیدن لفظ مطلق، در حالی که آن لفظ دارای معنایی فراگیر و شامل افراد متعدد است. منشأ انس ذهن با فرد یا معنای خاص نیز یا کثرت استعمال لفظ در معنای خاص و یا غلبه وجودی فرد یا مصداق خاص می باشد.
به عبارت دیگر، از آنجا که در عالم واقع، مصادیق غنای لهوی بیشتر از غنای غیر لهوی است، کلمه غناء در عصر ائمه شیعه به معنای غنای لهوی استفاده می شده است و علت اینکه امامان معصوم(علیهم السلام) و علمای گذشته غنا را مصداق «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، «قَوْلَ الزُّور» و «اللَّغْوِ» می دانستند، این است غنایی که در عصر آن ها رایج بود، غنایی همراه با مجالس لهو و لعب بود و با حمایت حکومت های فاسد اموی و عباسی برگزار می شد. مرحوم فیض کاشانی می گوید: «... در این دوران مردان به مجالس خوانندگى زنان وارد مى شده اند و زنان به باطل سخن مى گفته اند و به گونه هاى بازى ها مشغول بوده اند».(9)
در این صورت اکثر روایاتی که از سوی معصومین(علیهم السلام) در باره غناء نقل شده است به ناچار ناظر به غنايى خواهد بود كه در جامعه مسلمانان آن روز رایج بوده است؛ که آن هم عبارت بود از غنایی که همراه با مجالس لهو و لعب بود و ثمره ای جز به فساد کشاندن دین و ایمان مسلمین نداشت و الا غناء به صورت مطلق نمی تواند بد باشد و حکم به حرمت آن کرد.
اگر چنین معیاری را در حرمت غنا بپذیریم، حکم حرمت غنای لهوی از قرآن نیز استفاده می شود؛ چرا که هر غنایی که ملازم با «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، «قَوْلَ الزُّور» و «اللَّغْوِ» باشد به حکم قرآن باید از آن اعراض و اجتناب کرد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.