پاسخ اجمالی:
براي تشخيص ظهر و نيمه شب شرعي هنگام روزهاي طولاني نياز به نصب يك شاخص كوچك (قطعه چوب يا ميله آهنى كاملا عمود بر زمين) است كه با كم و زياد شدن سايه آن، ظهر و نيمه شب فهميده ميشود؛ وقتي سايه شاخص به حداقل رسيد موقع ظهر و وقتي به حداكثر رسيد نيمه شب است. در هنگام شبهاى طولانى نيز بايد به سراغ ستارگان رفت كه به طور دسته جمعى دور تا دور افق گردش ميكنند. يك ستاره را در كنار افق نشانه ميكنيم، هنگامى كه به حداكثر ارتفاع رسيد روى خط نصف النهار و هنگام ظهر است و وقتي به حداقل ارتفاع رسيد نيمه شب است.
پاسخ تفصیلی:
در مناطقى كه آفتاب غروب نمىكند و به اصطلاح آفتاب نيمه شب دارند، آفتاب در افق دائماً در گردش است و هر 24 ساعت يك بار سرتاسر افق آن را دور مىزند (البته در واقع كره زمين گردش مىكند؛ ولى به نظر چنين مىرسد كه آفتاب به دور آن مىگردد).
يعنى اگر شما در آن يك ماه كه آفتاب در بعضى از شهرهاى كشور فنلاند غروب نمىكند در آنجا باشيد، مىبينيد كه قرص كم رنگ آفتاب دائماً در كنار افق است و مانند عقربه ساعت در گردش مىباشد و 24 ساعت طول مىكشد كه يك دور كامل در افق بگردد، آهسته آهسته از سمت مشرق به جنوب و از آنجا به طرف مغرب و از آنجا به شمال و مجدداً به سوى نقطه شرق باز مىگردد! ولى توجه داشته باشيد كه قرص آفتاب گرچه دائماً در كنار افق ديده مىشود ولى فاصله آن با افق در 24 ساعت يكسان نيست، يعنى گاهى كمى اوج مىگيرد و بالا مىآيد و هنگامى كه حداكثر اوج خود را طى كرد رو به طرف افق پائين مىآيد تا به حداقل برسد، آنگاه مجدداً اوج مىگيرد.
علت اين تغيير وضع آفتاب همان انحراف 23 و نیم درجه محور زمين نسبت به «مدار» آن مىباشد.(دقت كنيد)
روى اين حساب هنگامى كه آفتاب به آخرين نقطه اوج خود برسد نيمه روز آنجا محسوب مىگردد؛ چون در اين موقع آفتاب درست روى نصف النهار آنجا قرار دارد. به عبارت روشنتر وقتى كه آفتاب خوب بالا آمد «ظهر» آنجاست و به اين ترتيب هنگامى كه آفتاب كاملا پائين رفت (و به حداقل ارتفاع رسيد) درست مطابق «نيمه شب» آنجاست و آن آفتاب كم ارتفاع هم همان آفتاب نيمه شب است!
بديهى است روشنى هوا در 24 ساعت در اين نقاط يكنواخت نيست؛ بلكه هنگامى كه آفتاب بالا مىآيد و به اصطلاح روز آنجاست هوا كاملا روشن مىشود و هنگامى كه آفتاب پائين مىرود و به نزديكى افق مىرسد هوا كمى تاريك و مانند هواى گرگ و ميش بينالطلوعين خودمان مىگردد و روى اين حساب آنها هم براى خود «روز و شبى» دارند؛ ولى نه مانند روز و شب ما.
از بيانات بالا به خوبى روشن شد كه تشخيص وقت دقيق «ظهر» و «نيمه شب» در اين نقاط كاملاً ساده است و هر كسی مىتواند با نصب يك شاخص كوچك (قطعه چوب يا ميله آهنى كه كاملا بر زمين عمود باشد) از كم و زياد شدن سايه آن، ظهر و نيمهشب را تشخيص دهد يعنى هنگامى كه سايه شاخص به حداقل رسيد درست موقع ظهر و هنگامى كه به حداكثر رسيد نيمه شب است!
لابد خواهيد گفت: فكرمان از نظر تشخيص ظهر و نيمه شب در اين مناطق هنگامى كه روزهاى طولانى وجود دارد كاملاً راحت شد؛ ولى هنگامى كه شبهاى طولانى بر اين نقاط سايه افكنده است چه بايد كرد؟
خوشوقتيم كه به شما اعلام كنيم كه حركت ستارگان در اين شبهاى طولانى به دور افق نيز شبيه حركت آفتاب در روزهاى طولانى آنجاست. واضحتر بگوئيم: ستارگان در آنجا كمتر طلوع و غروب دارند؛ بلكه چنين به نظر مىرسد كه همه دستهجمعى دور تا دور افق را گردش مىكنند (البته در واقع زمين گردش مىكند نه ستارگان) منتها حركات آنها هم به دور افق يكسان نيست گاهى كمى اوج مىگيرند و سپس به طرف افق پائين مىآيند.
به طورى كه اگر يك ستاره را در كنار افق نشانه كنيم هنگامى كه به حداكثر ارتفاع خود رسيد حتماً روى خط نصف النهار و درست هنگام ظهر است و موقعى كه به حداقل ارتفاع خود رسيد درست نيمه شب مىباشد.
اين موضوع را هم نبايد هرگز از نظر دور داشته باشيد كه تيرگى هواى شبهاى طولانى آنجا، در بيست و چهار ساعت يكسان نيست، گاهى هوا كمى روشن مىشود (مانند هواى گرگ و ميش بينالطلوعين) و آن، روز آنجا محسوب مىگردد و سپس رو به تاريكى كامل مىرود كه شب واقعى آنجا مىباشد.
از مجموع اين توضيحات نتيجه مىگيريم كه شناختن «ظهر» و «نيمه شب» در شبها و روزهاى طولانى مناطق قطبى مسئلهاى است حل شده و غير قابل ايراد و نيازمند به هيچ وسيله خاصى مانند ساعت و راديو و امثال آن نيست.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.