پاسخ اجمالی:
در این جلسه بعد از اینکه امام(ع) در بحث علمی «جاثلیق مسیحی» را شکست دادند، در مناظره با «رأس الجالوت» که بزرگ علمای یهود بود، به شيوه هاي مختلفي استدلال کردند. نخست، به دليل نقلي استدلال فرمود و سپس به دليل عقلي (يعني مسئله اعجاز)، که در نهایت رأس الجالوت ناچار شد هر دو را بپذيرد و در برابر امام(ع) تسليم گردد.
پاسخ تفصیلی:
بر طبق شواهد تاریخی مأمون تصمیم گرفت علما و بزرگان نصرانی، یهودی، صابئين، زردشتيان و علماي ديگر مکاتب در علم كلام را دعوت كند تا با مباحثه علمی بر امام علي بن موسي الرضا(عليه السلام) فائق آمده و از شأن و منزلت ایشان در نزد مردم بکاهد. در این جلسه بعد از اینکه امام(عليه السلام) در بحث علمی «جاثلیق مسیحی» را شکست داد، آن گاه به «رأس الجالوت» عالم بزرگ يهود رو كرد و فرمود: تو از من سؤال مي كني يا من از تو سؤال كنم؟
عرض كرد: من سؤال مي كنم، و هيچ دليلي از تو نمي پذيرم مگر اين كه از تورات باشد يا حداقل از انجيل (كه غير از كتاب خودتان است) يا از زبور داوود يا آن چه در صحف ابراهيم و موسي آمده است.
امام(عليه السلام) اين شرط را پذيرفت و فرمود: غير از آن چه گفتي، از من قبول نكن!
رأس الجالوت: از كجا نبوت محمّد(صلي الله عليه و آله) را ثابت مي كني؟
امام(عليه السلام): موسي بن عمران و عيسي بن مريم و داوود پيامبران بزرگ خدا به آن شهادت داده اند!
رأس الجالوت: شهادت موسي را از كجا اثبات مي كني؟
امام(عليه السلام): آيا مي داني كه موسي به بني اسرائيل گفت: به زودي پيامبري از فرزندان برادران شما مي آيد؛ سخن او را بشنويد و كلامش را تصديق كنيد. آيا براي بني اسرائيل برادراني جز فرزندان اسماعيل وجود دارد؟ لابد مي داني اسرائيل فرزند اسحاق و اسحاق برادر اسماعيل است و هر دو فرزندان ابراهيم اند.
رأس جالوت: درست است اين سخن موسي است.
امام(عليه السلام): آيا از برادران بني اسرائيل (از دودمان اسماعيل) كسي غير از محمّد(صلي الله عليه و آله) ظهور كرده است؟
رأس الجالوت: نه.
امام(عليه السلام): آيا همين براي تو كافي نيست؟
رأس الجالوت: خوب است، ولي دوست دارم شاهد ديگري از تورات بياوري.
امام(عليه السلام): آيا انكار مي كني كه تورات مي گويد: نوري از طرف سينا آمد و كوه ساعير را روشن ساخت و از كوه فاران هويدا گشت؟
رأس الجالوت: اين جمله را مي دانم، امّا تفسيرش چيست؟
امام(عليه السلام): امّا نوري كه از طرف سينا آمد، واضح است، همان وحيي است كه بر موسي بن عمران در طور سينا نازل شد، و اما روشن شدن كوه ساعير اشاره به همان كوهي است كه در آن جا بر عيسي بن مريم وحي شد، و منظور از كوه فاران كوهي است در اطراف مكه كه با مكه يك روز فاصله دارد.
آن گاه امام(عليه السلام) به جمله هايي از كتاب اشعياي نبي و حيقوق نبي استدلال فرمود و سپس اضافه كرد: داوود نيز در زبورش مي گويد: خداوندا كسي را مبعوث كن كه سنت را بعد از فترت احيا كند. آيا كسي را سراغ داري جز محمّد(صلي الله عليه و آله) كه اين كار را انجام داده باشد؟
رأس الجالوت: چه مانعي دار كه اين شخص عيسي بوده باشد؟
امام(عليه السلام): آيا تو نمي داني كه عيسي هرگز با سنت تورات مخالف نبود و همواره آيين آن را تأييد مي كرد؟ در انجيل نيز آمده است كه فارقليطا بعد از او (مسيح) مي آيد و همه چيز را براي شما تفسير مي كند.
رأس الجالوت: چرا، مي دانم.
امام(عليه السلام): از همة اين ها گذشته، من از تو سؤالي دارم، بگو ببينم پيامبرت موسي بن عمران به چه دليل فرستادة خدا بوده است؟
رأس الجالوت: او كارهاي خارق العاده اي انجام داده كه هيچ يك از انبياي پيشين انجام نداده اند.
امام(عليه السلام): مثلاً چه كاري؟
رأس الجالوت: مثلاً شكافتن دريا، تبديل عصا به مار عظيم، ضربه زدن به سنگ و جاري شدن چشمه ها از آن، يد بيضا و امثال آن.
امام(عليه السلام): راست مي گويي، اين ها دليل خوبي بر نبوت اوست. آيا هر كس كه دست به خارق عادتي زند كه ديگران از انجام مثل آن ناتوان باشند و دعوي نبوت كند، نبايد پذيرفت؟!
رأس الجالوت: نه؛ زيرا موسي نظير نداشت. اگر كسي همان معجزاتي را بياورد كه موسي آورده است، باید پذيرفت و گرنه لازم نيست.
امام(عليه السلام): پس چگونه پيامبران پيشين را كه قبل از موسي آمدند، پذيرفته ايد، در حالي كه نه دريا را شكافتند و نه دوازده چشمه آب از سنگ بيرون آوردند و يد بيضايي هم مانند موسي نداشتند و عصا را نيز به مار عظيم تبديل نكردند؟
رأس الجالوت سخن خود را تغيير داد و گفت: من گفتم هرگاه كسي خارق عادتي انجام دهد كه مردم از انجام مثل آن عاجز باشند، بايد پذيرفت، هر چند مثل معجزه موسي نباشد.
امام(عليه السلام): پس چرا به نبوت حضرت مسيح اقرار نمي كنيد كه مردگان را زنده مي كرد و افراد نابينا و بيماران صعب العلاج را شفا مي داد و ...؟
رأس الجالوت: مي گويند چنين كارهايي كرده است، ولي ما هرگز نديده ايم!
امام(عليه السلام): آيا معجزات موسي را با چشم خود ديده اي؟ آيا غير اين است كه افراد موثق از ياران موسي خبر داده اند و اين خبر به طور متواتر به ما رسيده است؟
رأس الجالوت: نه.
امام(عليه السلام): بنابراين، اگر همين اخبار متواتر از معجزات مسيح خبر دهد، چگونه ممكن است نبوت او را تصديق نكنيد؟ رأس الجالوت در اين جا جوابي نداشت كه بدهد.
امام(عليه السلام): كار(محمد صلي الله عليه و آله) نيز چنين است. او يتيم و فقير و درس نخوانده بود، امّا قرآني آورد كه اسرار تاريخ انبياي پيشين دقيقاً در آن تبيين شده و از حوادث گذشته و آينده خبر داده است، و نيز پيامبر از آن چه مردم در خانه هاي خود مي گفتند يا انجام مي دادند، پرده بر مي داشت و بسياري معجزات ديگر.
در اين جا بود که رأس الجالوت از سخن باز ماند!
همان گونه كه ملاحظه مي كنيد، امام(عليه السلام) به شيوه هاي مختلفي استدلال مي كند. نخست، به دليل نقلي استدلال مي فرمايد و سپس به دليل عقلي، يعني مسئله اعجاز، متوسل مي شود. بزرگ يهود نيز ناچار مي شود هر دو را بپذيرد و در برابر آن تسليم گردد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.