پاسخ اجمالی:
ماهیت شفاعت وساطت در بخشش است و شفیع کسی را نمی بخشد. معتقدان شفاعت هم نمی گویند که شفیعان آنها را ببخشند بلکه از شفیعان تقاضا می کنند که نزد خداوند برای آنها استغفار کنند؛ طلب استغفار هم یک دستور قرآنی است. از طرفی مالکیت و اذن شفاعت از آن خداوند است و شفیعان فقط واسطه نیل ما به مغفرت، رحمت، لطف و فیضی الهی هستند؛ بنابراین شفیعان در طول مسیری هستند که فیض الهی به انسان می رسد نه در عرض آن، تا شرک لازم آید!
پاسخ تفصیلی:
مخالفان عقیده شفاعت می گویند: اعتقاد به شفاعت، عقیده ای شرک آلود است و کسی غیر از خدا حقّ بخشیدن بنده گناهکار را ندارد؛ اگر برای دیگران نیز چنین حقّ و قدرتی را قائل شویم، به خدا شرک ورزیده ایم؛ چون دیگران را هم در بخشیدن، شریک و هم عرض خدا قرار داده ایم. قرآن نیز چنین حقی را برای دیگران به رسمیّت نمی شناسد؛ چنانکه در آیه 135 آل عمران به آن تصریح شده است: «وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»؛ (و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى افتند؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى كنند[و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟] و بر گناه، اصرار نمى ورزند، با اينكه مى دانند).
در پاسخ از این شبهه توجه امور ذیل لازم است:
اولا: ماهیت شفاعت، وساطت در بخشش است: شفیع کسی را نمی بخشد بلکه از خدا تقاضا می کند که بنده ای دیگر را ببخشد. معتقدان شفاعت هم نمی گویند که شفیعان آنها را ببخشند بلکه از شفیعان تقاضا می کنند که نزد خداوند واسطه بخشش باشند؛ به عبارت دیگر برای شفاعت طلبان استغفار کنند. استغفار هم یک دستور قرآنی است؛ چنانکه خداوند در آیه 64 سوره نساء می فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»؛ (ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به اين منظور كه به فرمان خدا از وى اطاعت شود، و اگر اين مخالفان هنگامى كه به خود ستم مى كردند [و فرمانهاى خدا را زير پا مى گذاردند] به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى كرد خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند).
از اين آيه پاسخ كسانى كه توسل جستن به پيامبر و يا امام را يك نوع شرك مى پندارند روشن مى شود، زيرا اين آيه صريحا مى گويد كه آمدن به سراغ پيامبر(صلی الله علیه و آله) و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براى گنهكاران مؤثر است، و موجب پذيرش توبه، و رحمت الهى است. اگر وساطت و دعا و استغفار و شفاعت خواستن از پيامبر(صلی الله علیه و آله) شرك بود چگونه ممكن بود كه قرآن چنين دستورى را به گنهكاران بدهد! منتها افراد خطاكار بايد نخست خود توبه كنند و از راه خطا برگردند، سپس براى قبول توبه خود از استغفار پيامبر(صلی الله علیه و آله) نيز استفاده كنند. بديهى است پيامبر(صلی الله علیه و آله) آمرزنده گناه نيست، او تنها مى تواند از خدا طلب آمرزش كند و اين آيه پاسخ دندان شكنى است به آنها كه اين گونه وساطت را انكار مى كنند.(1)
ثانیا: منشاء شفاعت خداست نه شفیع: مالکیّت و اذن شفاعت با خداست و شفاعت لطف، رحمت و فیضی الهی است که از مسیر اولیاء خدا به بنده گنهکار می رسد؛ بنابراین شفیعان در طول مسیری هستند که فیض الهی به انسان می رسد نه در عرض آن تا شرک لازم آید! خداوند در آیه 87 سوره مبارکه مریم می فرماید: «لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»؛ (آنان هرگز مالك شفاعت نيستند؛ مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پيمانى دارد). و در آیه 109 سوره مبارکه طه می فرماید: «یوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِی لَهُ قَوْلاً»؛ (در آن روز، شفاعت هيچ كس سودى نمى بخشد، جز كسى كه خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضى است).
نتیجه: وقتی ماهیت شفاعت وساطت در بخشش است و شفیع کسی را نمی بخشد، وقتی مالکیت و اذن شفاعت از آن خداست، وقتی شفاعت طلب چشم به بخشش خدا دارد و شفیع را فقط به عنوان واسطه و مجرای بخشش می شناسد و عمل شفاعت جویی را با الهام از دستورات الهی انجام می دهد، شرک از کجا لازم می آید؟!
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.