پاسخ اجمالی:
در قرآن به سه نوع «جهاد» اشاره شده؛ اول جهاد ابتدايى است كه در سوره حج به آن اشاره شده است. دوم جهاد براى خاموش كردن آتش فتنه است كه در آيه 193 سوره «بقره» درباره آن سخن گفته شده. سوم جهاد براى حمايت از مظلومان كه در سوره نساء، مسلمانان را به آن دعوت كرده است. البته اين اقسام سه گانه را مي توان به دو بخش جهاد ابتدايى و جهاد دفاعى تقسيم كرد، ولى روح همه آنها دفاعى است؛ به همين دليل در تاريخ اسلام موردى نيست كه كافران آمادگى زندگى مسالمت آميز با مسلمين داشته باشند و اسلام آن را نپذيرفته باشد.
پاسخ تفصیلی:
اگر چه جمعى از محقّقان، جهاد اسلامى را بر دو بخش تقسيم مى كنند: جهاد ابتدايى، و جهاد دفاعى، و براى هر يك از اين دو بخش، بخش هاى ديگرى ذکر می کنند، ولى در واقع حتّى جهاد ابتدايى هم يك نوع جهاد دفاعى است. با اين اشاره به آيات قرآن مجيد مراجعه مي كنيم و انواع جهاد را در قرآن مورد بررسى قرار مى دهيم:
1. جهاد ابتدايى
در آيه 39 سوره «حج» كه به عقيده بعضى نخستين آيه جهاد است؛ مى خوانيم: «اُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتِلُونَ بِاَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ اِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ»؛ (به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل گرديده اجازه جهاد داده شده است؛ چرا كه مورد ستم قرار گرفته اند، و خداوند قادر براى يارى آنها است).
سپس به دنبال اين آيه در توضيح مطلب مى افزايد: «اَلَّذينَ اُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ اِلَّا اَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللهُ»؛ (همان كسانى كه به ناحق از خانه و كاشانه خود بدون هيچ دليلى اخراج شدند؛ جز اينكه مى گفتند: پروردگارِ ما، الله [و خداوند يكتا] است).
تعبير آيه كه با «اُذِنَ» شروع شده، تناسب زيادى با گفته كسانى دارد كه آن را نخستين آيه جهاد مى دانند؛ و نشان مى دهد كه قبلا چنين اذنى وجود نداشته، و آغاز تشريع جهاد، (جهاد دفاعى) در برابر دشمن بوده، همان دشمنانى كه مسلمانان را مجبور به هجرت و ترك خانه و لانه خود كرده بودند بى آنكه گناهى داشته باشند، آرى اگر گناهى داشتند؛ گناهشان اعتقاد به توحيد و يگانگى خدا بود.
بعضى ديگر نخستين آيه جهاد را آيه 190 سوره «بقره» مى دانند، كه مى گويد: «وَ قَاتِلُوا فِى سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ ...»؛ (با آنها كه به نبرد با شما برخاسته اند در راه خدا پيكار كنيد...).
اگر اين نظر را بپذيريم؛ باز پايه جهاد بر اساس در هم شكستن دشمن گذارده شده، و هر انسان عاقلى مى داند؛ سكوت در برابر تهاجم دشمن خونخوار با هيچ منطقى نمى سازد.
تعبير به «فى سبيل الله» نشان مى دهد كه حتّى دفاع اسلامى نيز براى خدا و بر محور معيارهاى الهى است، نه براى هوی و هوس و جاه طلبى!
اين نخستين شكل جهاد در اسلام است؛ امّا نبايد از معنى «جهاد دفاعى» اين چنين برداشت كرد كه حكومت اسلامى بايد بنشيند تا دشمن به خانه و كاشانه اش هجوم برد، سپس به دفاع برخيزد، بلكه به عكس هنگامى كه احساس كرد دشمن براى پيكار آماده مى شود و قصدش تهاجم بر نيروى اسلام است؛ بايد ابتكار عمل را به دست گيرد و قدرت تهاجم دشمن را در هم بشكند.
2. جهاد براى خاموش كردن آتش فتنه
در آيه 193 سوره «بقره» مى خوانيم: «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَاِنِ انْتَهَوا فَلَا عُدْوَانَ اِلَّا عَلَى الظّالِمِينَ»؛ (با آنها[دشمنان] پيكار كنيد تا فتنه[و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم] باقى نماند و دين، مخصوص خدا گردد. پس اگر آنها خوددارى كردند و دست از فتنه جويى برداشتند مزاحم آنها نشويد، چرا كه تعدّى جز بر ستم كاران روا نيست).
بايد دانست در تفسير «فتنه» در ميان دانشمندان گفتگوست؛ ولى فتنه را به هر معنى تفسير كنيم: خواه به معنى ايجاد فساد، يا شكنجه كردن مؤمنان، شرك و بت پرستى آميخته با تحميل عقيده بر ديگران و خواه به معنى تلاش براى گمراه ساختن و فريب و نيرنگ مؤمنان، هر چه باشد نوعى تهاجم از سوى دشمن حساب مى شود و بنابراين جهاد در مقابل آن نيز شكل دفاعى به خود مى گيرد.
جمله «فَاِنِ انْتَهَوا فَلَا عُدوَانَ اِلَّا عَلَى الظّالِمِينَ» نيز به خوبى نشان مى دهد كه هدف، در هم كوبيدن ظلم ظالمان و ستمگران است.
قابل توجّه اينكه در آيه 191 سوره «بقره» مى خوانيم: «و اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ اَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيثُ اَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ»؛ (آنها را هر جا بيابيد به قتل برسانيد؛ و آنها را بيرون كنيد از آنجا كه شما را بيرون ساختند و فتنه از جنگ و كشتار هم بدتر است).
اين آيه با توجّه به آيه قبل از آن كه سخن از مشركان مهاجم مى گويد به روشنى دعوت به پيكار و كشتار كسانى مى كند، كه بر مسلمانان تاخته بودند و آنها را از خانه و لانه خود بيرون كرده و از هيچ جنايتى ابا نداشتند، مخصوصاً مسلمانان را براى تغيير دينشان پيوسته در فشار مى گذاشتند و حتّى شكنجه مى دادند، قرآن نه تنها پيكار با اين گونه افراد را مجاز؛ بلكه واجب مى داند.
اگر چه در بعضى از احاديث و كلمات جمعى از مفسّران، «فتنه» به معنى شرك و بت پرستى تفسير شده است؛ ولى قرائن موجود در آيه و آيات قبل و بعد از آن به خوبى نشان مى دهد، كه هر شرك و بت پرستى منظور نيست؛ بلكه منظور اعمالى همچون اعمال مشركان مكّه است كه پيوسته مسلمانان را براى تغيير آيين شان در فشار مى گذاشتند.
در تفسير «المنار» مى خوانيم كه: در معنى آيه چنين مى گويد: «حَتّى لَا تَكُونَ لَهُمْ قُوَّةٌ يَفْتِنُونَكُمْ بِها وَ يُؤذُونَكُمْ لِاَجْلِ الدِّينِ وَ يَمْنَعُونَكُمْ مِنْ اِظْهَارِهِ اَوِ الدَّعْوَةِ اِلَيْهِ»(1)؛ (پيكار با آنها را ادامه دهيد تا قدرت بر شكنجه كردن و آزار دادن شما براى تغيير دين و جلوگيرى از اظهار اسلام و دعوت به سوى آن نداشته باشند).
به يقين يك چنين فتنه و سلب آزادى و شكنجه و فشار براى تغيير عقيده و آيين خدا از كشتار هم بدتر است، بنابراين جمله «وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ» اشاره به اين خواهد بود كه رفع فتنه در اين است كه هر كس آزادانه بتواند خدا را پرستش كند و از هيچ چيز و هيچ كس نترسد، نه اينكه مشركانِ بت پرست آزاد باشند؛ تا خانه كعبه را تبديل به بتكده كنند، و مسلمانان پاكدل، توان گفتن «الله اكبر» و «لا اله الا الله» را به طور آشكار نداشته باشند.
به هر حال آيات 190 و 191 و 193 اين سوره (سوره بقره) كه همه با هم مرتبط است؛ به خوبى نشان مى دهد كه خاموش كردن آتش فتنه به عنوان يك هدف براى جهاد اسلامى در واقع جنبه دفاعى دارد و مؤمنان را در مقابل تهاجم فرهنگى و اجتماعى و نظامى دشمنان اسلام حفظ مى كند.
3. جهاد براى حمايت از مظلومان
آيه 75 سوره «نساء»، مسلمانان را دعوت به جهاد براى حمايت از مظلومان و مبارزه با ظالمان مى كند، و مى گويد: «وَ مَا لَكُمْ لَا تُقاتِلُونَ فِى سَبِيلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هِذِه الْقَرْيَةِ الظّالِمِ اَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً»؛ (چرا در راه خدا و براى رهايى مردان و زنان و كودكانى كه [به دست ستمگران] تضعيف شده اند پيكار نمى كنيد؟ همان مظلومانى كه مى گويند: خدايا! ما را از اين شهر[مكّه] كه اهلش ستمگرند بيرون ببر[و رهايى ببخش]؛ و از سوى خود، براى ما سرپرستى قرار ده، و از جانب خود، براى ما يار و ياورى مقرر فرما!).
در اين آيه، نخست دعوت به جهاد در راه خدا شده، و بلافاصله سخن از مستضعفان و مظلومانى به ميان آمده كه دشمن سنگدل آنها را آن چنان تحت فشار قرار داده كه راضى به ترك خانه و كاشانه خود شده اند، و به نظر مى رسد كه اين دو در واقع به يك معنا باز مى گردد، چرا كه يارى اين گونه مظلومان مصداق روشن «جهاد فى سبيل الله» است.
فراموش نكنيم كه «مستضعف» با «ضعيف» فرق واضحى دارد: ضعيف به شخص ناتوان گفته مى شود؛ ولى مستضعف كسى است كه بر اثر ظلم ستمگران تضعيف شده است. خواه تضعيف فكرى و فرهنگى باشد، يا تضعيف اجتماعى و اقتصادى و سياسى.(دقّت كنيد)
روشن است كه اين نوع جهاد نيز جهاد دفاعى است. (دفاع از اين مظلومان در برابر ظالمان). اهداف سه گانه فوق عمده ترين اهداف جهاد اسلامى هستند، اگر چه مى توان آنها را به دو بخش(جهاد ابتدايى و جهاد دفاعى) تقسيم كرد؛ ولى روح همه آنها دفاعى است؛ به همين دليل در تاريخ اسلام موردى را نمى يابيم كه كافران آمادگى زندگى مسالمت آميز با مسلمين داشته باشند و اسلام دست رد به سينه آنها زده باشد.
امروز نيز حكومت اسلامى سر جنگ با كسى ندارد و تا جنگ بر او تحميل نشود با كسى پيكار نمى كند، ولى دفاع از مظلومان را جزء وظايف اصلى خويش مى شمرد، و فتنه گرى و ايجاد رعب و وحشت و تضييق و فشار و سلب آزادى از سوى دشمن را نوعى اعلام جنگ مى داند و خود را موظّف به دفاع مى شمرد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.