پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره نقش قرآن در پیشبرد دعوت پیامبر(ص) مى فرمايد: «دعوت الهى به وسيله قرآنى انجام شد كه آن را با بيانى روشن تبيين كرده است تا بندگان، به خدا اقرار نمايند». حضرت در ادامه به معرفى قرآن و آثار آن پرداخته و مى فرماید: «خدا در كتاب خويش بر بندگان تجلى كرد، و اين تجلى به وسيله آيات قدرتش می باشد».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در بخشی از خطبه 147 نهج البلاغه، به بعثت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اشاره مى كند و بعد، اهداف بعثت را شرح مى دهد و سپس با استناد به قرآن مجيد مى فرماید: (خداوند محمّد(صلى الله عليه وآله) را به حق مبعوث كرد تا بندگانش را از پرستش بتها به عبادت خويش دعوت كند و از اطاعت شيطان به اطاعت خود فراخواند)؛ «فَبَعَثَ اللهُ مُحَمَّداً(صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ) بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الاَوْثَانِ إلَى عِبَادَتِهِ، وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إلَى طَاعَتِهِ».
در ادامه اين سخن، امام(علیه السلام) به ابزار و وسيله نيل به اين هدف عالى اشاره كرده و مى فرمايد: (اين دعوت الهى به وسيله قرآنى انجام شد كه آن را با بيانى روشن تبيين كرده و استوار گردانيده است تا بندگان، پروردگار خود را بشناسند بعد از آنكه او را نمى شناختند و به او اقرار نمايند بعد از آن كه او را انكار مى كردند، و او را ثابت بدانند بعد از آن كه او را نفى مى كردند)؛ «بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ، لِيَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إذْ جَهِلُوهُ، وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إذْ جَحَدُوهُ، وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ إذْ أَنْكَرُوهُ».
بى شك مشركان عرب به خدا ايمان داشتند و به او اعتراف مى كردند، خالق آسمان و زمينش مى شمردند و بت ها را شفيعان درگاهش مى دانستند؛ ولى، اين اعتقاد كه آلوده به شرك بود هيچ ارزشى نداشت، خداوند پيامبر خويش را فرستاد تا علف هرزه هاى شرك و بت پرستى را از بوستان فكر و روح آنها بر كَنَد و توحيد و خداپرستى را جلوه گر سازد و اين در واقع كار همه انبياء و پيامبران الهى بود كه توحيد را از آلودگى به شرك پاك مى كردند.
و در ادامه اين سخن به معرفى قرآن و آثار سازنده آن در فكر و عمل پرداخته و مى فرماید: (خداوند سبحان! در كتاب خويش بر بندگان تجلى كرد و آشكار شد، بى آن كه او را ببينند بلكه اين تجلى به وسيله آيات قدرتش بوده كه به آنان ارائه كرده است)؛ «فَتَجَلَّى(1)لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ».
اين سخن اشاره به آيات توحيد و بيان اسماء و صفات خداوند است كه دقت در آنها چنان در انسان اثر مى گذارد كه گويى خدا را مى بيند، آرى مى بيند؛ اما با چشم دل نه با چشم سر.
بعضى احتمال داده اند: منظور از «كتاب» در اين جا، كتاب آفرينش و جهان تكوين است كه مملوّ از آثار و نشانه هاى خداست كه بر هر چه نظر كنيم سيماى او مى بينيم و سرهاى سرافرازان را در پاى او مشاهده مى كنيم(2) ولى با توجه به اين كه در جمله قبل، اشاره به قرآن شده و در جمله بعد اشاره به انذارهاى الهى آمده است اين معنا بعيد به نظر مى رسد و به يقين منظور از كتاب همان قرآن مجيد است.
و از آن جا كه تجلى پروردگار به وسيله آيات قرآنى ممكن است اين توهم را ايجاد كند كه خداوند را مى توان با چشم سر ديد بلافاصله مى فرمايد اين تجلّى بدون رؤيت با چشم ظاهر است.
در جمله بعد به بخش ديگرى از آيات قرآن كه آيات انذار و تخويف است اشاره كرده و مى فرمايد: (خداوند بندگان را از سطوت و غضب خويش بر حذر داشته)؛ «وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ».
و در بخش آخر به آيات گسترده كه از سرگذشت دردناك اقوام پيشين خبر مى دهد و درس هاى عبرتى را كه در آن است يادآورى كرده و مى فرمايد: (و چگونگى نابودى اقوام طغيانگر و درو شدنشان را به وسيله عقوبتها و كيفرها به آنها نشان داد)؛ «وَ كَيْفَ مَحَقَ(3)مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلَاتِ(4)وَ احْتَصَدَ(5)مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ».
اين احتمال نيز در تفسير جمله هاى بالا وجود دارد كه خداوند خود را در كتاب خويش به مجموعه اين موارد آيات قدرت، تخويف از سطوت و سرگذشت دردناك اقوام گنهكار نشان داده است.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.