پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در بیان اهمیت دانش می فرماید: «انسان ممكن است در دنيا از هر چيزى سير شود جز زندگى كه از آن سير نمی شود و از فقدان آن احساس راحتى نمى كند». در واقع این سخن تشبيهی در مورد علم و دانش است كه انسان هرگز از آن سيراب نمى شود. سپس مى فرمايد: «اين حيات همان علم و دانش است كه مایه حيات قلب مرده، و بينايى چشم و شنوايى گوش، و مايه سيراب شدن تشنگان است». بر این اساس انسان دارای دو حيات مادى و جسمانى است، و حيات معنوى علم و دانش است كه خردمندان از آن سير نمی شوند.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در خطبه 133 نهج البلاغه برای نشان دادن اهميّت علم و دانش كه حياتِ قلب آدمى است، به سراغ تشبيهى رفته و مى فرمايد: (بدانيد ممکن است انسان در دنيا از هر چيزى سير شود جز از حيات و زندگى، كه هرگز از آن سير نخواهد شد؛ چرا كه در فقدان آن احساس راحتى نمى كند)؛ «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْءٍ إلَّا وَ يَكَادُ صَاحِبُهُ يَشْبَعُ مِنْهُ وَ يَمَلُّهُ إلَّا الْحَيَاةَ فَإنَّهُ لَا يَجِدُ فِي الْمَوْتِ رَاحَةً».
امام(عليه السلام) اين مقدمه را به عنوان يك نتيجه گيرى و تشبيه در مورد علم و دانش كه هرگز انسان از آن سيراب نمى شود ذكر كرده، و مى فرمايد: (اين حيات و زندگى همانند علم و دانش است كه حيات قلب مرده، و بينايى چشم نابينا و شنوايى گوش ناشنوا، و مايه سيراب شدن تشنگان است و بى نيازى و سلامت كامل تنها در آن مى باشد)؛ «وَ إنَّمَا ذلِكَ بِمَنْزِلَةِ الْحِكْمَةِ الَّتِي هِيَ حَيَاةٌ لِلْقَلْبِ الْمَيِّتِ، وَ بَصَرٌ لِلْعَيْنِ الْعَمْيَاءِ، وَ سَمْعٌ لِلاُذُنِ الصَّمَّاءِ، وَ رِيٌّ(1)لِلظَّمْآنِ(2)وَ فِيهَا الْغِنَى كُلُّهُ و السَّلَامَةُ».
بر اساس سخن امام(عليه السلام)؛ دو نوع حيات وجود دارد: حيات مادى و جسمانى، كه غالباً مردم از آن سير نمى شوند و حيات معنوى و روحانى، كه از آن برتر است و آن، علم و دانش مى باشد كه خردمندان و آگاهان هيچ گاه از آن، سير و ملول نخواهند شد.
بنابراين مشارٌ اليه «ذلك» دقيقاً همان چيزى است كه قبل از آن وارد شده و آن حيات مادى است كه توده مردم از آن سير نمى شوند.
و اين شبيه چيزى است كه در كلمات قصار اميرمؤمنان(عليه السلام) آمده كه می فرماید: «مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْيا»(3)؛ (دو گرسنه اند كه هرگز سير نمى شوند، طالب علم و طالب دنيا).
به هر حال منظور از «حكمت» در عبارت فوق، علم و دانش است همان علم و دانشى كه انسان را به خدا نزديك كند، و امور زندگى مادى و معنوى را نظام بخشد، و از بيهوده كارى باز دارد، و در يك جمله، همان گونه كه در قرآن مجيد آمده خير كثير را عائد صاحبش بنمايد؛ «وَ مَنْ يُؤتَ الحِكْمَةَ فَقَدْ اُوتِيَ خَيْراً كَثيراً».(4)
امام(عليه السلام) در عبارت پر معنى بالا، اوصاف پنجگانه اى براى حكمت بيان مى كند، و موقعيّت آن را در زندگى مادى و معنوى بشر روشن مى نمايد، نخست مى فرمايد: حكمت، حيات قلب مرده است يعنى ارواح و افكارى كه بر اثر جهل هم چون مردگان هيچ حركت و اثر مثبتى ندارند، در پرتو علم و حكمت جان مى گيرند و زنده مى شوند و به حركت در مى آيند.
دوّم و سوّم اين كه؛ حكمت، چشمان كوردلان و گوش هاى ناشنوايان را بينا و شنوا مى كند و حقايقى را كه به خاطر فرو افتادن پرده هاى جهل بر چشم و گوش ناآگاهان قابل ديدن و شنيدن نبود براى آنها روشن مى سازد به گونه اى كه چهره حق را در سرتاسر آفرينش مى بينند و آواى تسبيح موجودات را مى شنوند و پيام رهبران الهى را درك مى كنند.
و در چهارمين و پنجمين وصف مى فرمايد: تشنگان حق از سرچشمه حكمت سيراب مى شوند و تمام بى نيازى و سلامت را در آن مى يابند و به اين ترتيب چيزى از خير و بركت و سعادت و خوشبختى باقى نمى ماند، جز اين كه در حكمت و دانش نهفته است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.