پاسخ اجمالی:
امام(ع) در نهج البلاغه نکوهش شدیدی از «علم نجوم» کرده و آن را معادل «کفر» شمرده است. لکن باید دانست که آنچه كه درباره نجوم مورد نهى قرار گرفته «علم به احكام نجوم» است نه «احوال آن»؛ يعنى مجموعه پندارها و خيالاتى كه سرنوشت انسانها را در اين كره خاكى با اوضاع ستارگان پيوند مى داد و بوسيله اوضاع فلكى، پيشگويى هايى نسبت به آينده داشت؛ به همين دليل سلاطين و شاهان غالباً، براى دستيابى به حوادث آينده، منجّمانى استخدام مى كردند و بسيارى از آنها اوضاع كواكب را، مطابق آنچه ميل سلطان بود پيش بينى مى نمودند.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در خطبه 79 نهج البلاغه نکوهش شدیدی از «علم نجوم» کرده و آن را معادل با کفر شمرده و می فرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ، إِیَّاکُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ، إِلَّا مَا یُهْتَدَى بِهِ فِی بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ، فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْکَهَانَةِ وَ الْمُنَجِّمُ کَالْکَاهِنِ وَ الْکَاهِنُ کَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ کَالْکَافِرِ! وَ الْکَافِرُ فِی النَّارِ! سِیرُوا عَلَى اسْمِ اللهِ»؛ (اى مردم! از فرا گرفتن علم نجوم [آنچه مربوط به پیشگویى به وسیله ستارگان است] بپرهیزید! جز به آن مقدار که در خشکى یا دریا به وسیله آن هدایت حاصل مى شود؛ چراکه نجوم به کهانت دعوت مى کند و منجّم همچون کاهن است و کاهن همچون ساحر و ساحر همچون کافر است و کافر در آتش دوزخ است! حال که چنین است، به نام خدا به سوى مقصد حرکت کنید).
به يقين، منظور از علم نجوم در اینجا، علم به «احوال نجوم» و حركات و نزديكى و دورى آنها از يكديگر و آگاهى بر اوضاع و احوال آنها نيست؛ زيرا حركات نجوم و اوضاع آنها در آسمان ها از آيات الهى شمرده شده و مردم براى بهره گيرى از آنها جهت پيدا كردن راهها در شب هاى ظلمانى، در دريا و صحرا تشويق شده اند.
اصولاً آگاهى بر اسرار عالم آفرينش و تفكّر در خلقت آسمانها و زمين، چيزى نيست كه مورد مذمّت قرار گيرد؛ بلكه يكى از برنامه هاى «اولى الالباب» و صاحبان خرد و انديشه است: «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّموَاتِ وَ الاَرْضِ وَ اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ لَآيَاتٍ لِاُولِي الاَلْبَابِ».(1)
بنابراين، آنچه مورد نهى و مذمّت قرار گرفته حتماً چيز ديگری است و آن عبارت است از: «علم به احكام نجوم»؛ يعنى مجموعه پندارها و خيالاتى كه زندگى و سرنوشت انسانها را در اين كره خاكى با اوضاع و احوال ستارگان پيوند مى داد و بوسيله اوضاع فلكى پيشگويى هايى نسبت به آينده، نه تنها در مسايل عمومى و اجتماعى؛ بلكه در مسايل شخصى و جزيى داشت؛ به همين دليل سلاطين و شاهان غالباً در دربار خود، براى دستيابى به حوادث آينده، منجّمانى استخدام مى كردند و بسيارى از آنها اوضاع كواكب را، مطابق آنچه ميل سلطان بود پيش بينى مى نمودند و حتّى تا اين اواخر در تقويم ها، هنگامى كه منجّمانِ سنّتى، مى خواستند اوضاع كواكب را پيش بينى كنند، نخستين پيش بينى آنها اين بود كه: «اوضاع كواكب دلالت دارد بر سلامتى ذات اقدسِ ملوكانه، قَدَر قدرت و قوى شوكت» سپس به ذكر كلّياتى مى پرداختند كه بدون مطالعه اوضاع كواكب نيز براى همه قابل پيش بينى بود، مانند: «از دست رفتن بعضى از بزرگان، اختلاف در بعضى از اصقاع عالم و گرانى بعضى از اشياء، آفت در بعضى از اشجار، سرد شدن هوا در زمستان و گرم شدن آن در تابستان، عزّت لحوم و دسوم در زمستان» و امثال آن. البتّه گاه انگشت روى موارد جزيى مى گذاشتند كه در پاره اى از مواقع درست از آب در مى آمد و در پاره اى از مواقع غلط. آنچه در روايات اسلامى از آن نهى شده، همين پيشگويى ها و ارتباطات است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.