پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) با اشاره به آینده تاریک مردم کوفه می فرماید: «به خدا سوگند جوانكى هوس باز و متکبر از طايفه بنى ثقيف بر شما مسلّط مى شود، که اموال، قوت و قدرت شما را مى گيرد». در واقع همه شارحان مقصود حضرت ازغلام ثقيف، را حجاج دانسته اند كه در دوران حكومت عبدالملك مروان، والى كوفه گردید.
پاسخ تفصیلی:
در آخرين بخش از خطبه 116 نهج البلاغه، امام علی(ع) با صراحت از آينده تاريك مردم سست و بى وفاى «كوفه» خبر مى دهد و مى فرمايد: (آگاه باشيد! به خدا سوگند! جوانكى از طايفه «بنى ثقيف» كه متكبّر و هوس باز است بر شما مسلّط مى شود، اموال و كشتزارهاى سرسبز شما را مى خورد و قوّت و قدرت شما را مى گيرد)؛ «أَمَا وَ اللهِ، لَيُسَلَّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلاَمُ ثَقِيف الذَّيَّالُ(1)الْمَيَّالُ(2)؛ يَأْكُلُ خَضِرَتَكُمْ، وَ يُذِيبُ شَحْمَتَكُمْ». سپس مى افزايد: «ایهٍ أبَا وَذَحَةَ!»؛ (برفشارت بيفزا و از اين مردم ناسپاس وسركش انتقام بگير).(3)
همه مفسّران «نهج البلاغه» گفته اند: منظور از «غُلامُ ثَقِيف»، «حجّاج بن يوسف ثقفى» است كه از قبيله «بنى ثقيف» بود و در دوران حكومت «عبدالملك مروان»، به عنوان والى «كوفه» انتخاب شد، مردى بسيار سنگدل، خون خوار، پست و آلوده بود و «عبدالملك» مخصوصاً او را براى انتقام گرفتن از مردم «كوفه» و خاموش كردن شعله هاى قيام بر ضد «بنى اميه» انتخاب كرده بود و همان گونه كه امام(عليه السلام) در اين سخنش پيش بينى فرموده، او بر هيچ كس و هيچ چيز رحم نكرد، اموال مردم را غارت مى نمود و از خون ريزى ابا نداشت و چنان مردم در زمان او تحت فشار واقع شدند كه به گفته امام(عليه السلام) از آنها تنها استخوان و پوستى باقى ماند.
و اين است عاقبت كسانى كه رهبر آگاه و بيدار و دلسوز و مهربان و عادلى همچون على(عليه السلام) داشته باشند و در برابر او نافرمانى كنند.
تعبير به «ايه» باكسره و تنوين به گفته بسيارى از ارباب لغت، هنگامى گفته مى شود كه بخواهند، ديگرى را تشويق به ادامه سخن يا كارى كنند و «ايهاً» با تنوين فتح در جايى گفته مى شود كه بخواهند كسى را دعوت به سكوت يا خوددارى از كارى كنند.
با توجه به اين كه در نسخه هاى نهج البلاغه «ايه» با تنوين مكسور ذكر شده، مفهومش اين است كه اى «حجّاج» ! فشارت را بر مردم ناصالح و ضعيف الايمان و حق نشناس كه در برابر پيشواى عادل خود سركشى و طغيان كردند، بيشتر كن! و به تعبير ديگر اين سخن كنايه از اين است كه آنها استحقاق اين عذاب الهى را دارند و هرگز مفهومش اين نيست كه امام(عليه السلام) به چيزى از ظلمهاى «حجّاج» راضى بود. اين سخن مانند آن است كه به كسى مى گوييم: اين دارو گرچه تلخ است اما درمان درد توست و او گوش نمى دهد، هنگامى كه درد شديد مى شود و ناله و فرياد مى كند مى گوييم: بيشتر ناله كن! اين نتيجه كار توست، بديهى است مفهوم اين سخن آن نيست كه ما راضى به درد و ناله او هستيم بلكه اشاره به اين است كه اين نتيجه نافرمانى او در برابر طبيبان و ناصحان است.
اين شبيه سخنى است كه از خود امام(عليه السلام) در خطبه 28 نقل شده كه مى فرمايد: «أَلاَ وَ إنَّهُ مَنْ لاَ يَنْفَعُهُ الْحَقُّ يَضُرُّهُ البَاطِلُ، وَ مَنْ لا يَسْتَقِيمُ بِهِ الْهُدى، يَجُرُّ بِهِ الضَّلاَلُ إلَى الرَّدَى»؛ (آگاه باشيد! آنها كه از حق سود نگيرند زيان باطل دامنشان را خواهد گرفت و آن كس كه انوار هدايت او را به راه راست نبرد ظلمت گمراهى او را به وادى هلاكت مى كشاند).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.