پاسخ اجمالی:
امام(ع) با توصیه به عبرت گرفتن از زندگی گذشتگان، خطاب به یاران خود می فرماید: «آيا هرگز شنیده اید كه دنيا يكى از آنها (دنیاطلبان) را از مرگ يا سكرات آن رهايى بخشيده يا در اين مسير كمكى به آنها كرده باشد؟ بلکه آنها را با انواع حوادث و مشكلات ذليل نموده و به يارى گردش روزگار بر ضدّ آنها برخاسته است». سپس مى فرمايد: «آيا به چنين دنيايى [كه جز بدبختى و شكست و ناكامى براى دوستدارانش نمى آفريند] تكيه مى كنيد؟ چه بد خانه اى است اين دنيا براى كسى كه به آن اطمینان کند و در آن آسوده خاطر زندگى نماید».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در بخشی از خطبه 111 نهج البلاغه پس از آن که مردم را به عبرت گرفتن از زندگی گذشتگان سفارش می نماید ياران خود را مخاطب ساخته مى فرمايد: (آيا هرگز به شما خبر رسيده كه دنيا فديه اى براى يكى از آنها داده باشد و یا او را از مرگ يا سكرات آن رهايى بخشيده باشد؟ يا كمكى به آنها در اين مسير كند؟ يا حدّاقل همنشين خوبى براى آنان باشد)؛ «فَهَلْ بَلَغَكُم أَنَّ الدُّنْيا سَخَتْ(1)لَهُمْ نَفْسَاً بِفِدْيَة، أَوْ أَعانَتْهُمْ بِمَعُونَة، أَو أَحْسَنَتْ لَهُمْ صُحْبَةً». آرى نه نجات كامل، نه كمكى در اين راه، و نه حتّى مصاحبت شايسته ای حتی با يك نفر هم از اين همه نداشته است، آيا اين درس عبرت بزرگى براى همه شما نيست؟!
سپس مى افزايد: نه تنها به آنها كمكى نكرد و به فدائيان خود نظر مرحمتى ننمود (بلكه به عكس آنها را زير آفتهاى گوناگون پوشانيد و طوق حوادث دردناك و كوبنده را بر گردنشان افكند و با انواع شدائد و مشكلات، آنها را ذليل نمود و به صورت، به خاك افكند و پايمالشان كرد و به يارى گردش روزگار بر ضدّ آنها برخاست)؛ «بَلْ أَرْهَقَتْهمُ(2)بِالْقَوادِحِ(3)وَ أَوْهَقَتْهُمْ(4)بِالْقَوَارِعِ(5)و ضَعْضَعَتْهُمْ(6)بِالنَّوائِبِ وَ عَفَّرَتْهُمْ(7)لِلْمناخِرِ وَ وَطِئَتْهُمْ بِالْمناسِمِ(8)وَ أَعانَتْ عَلَيْهِمْ رَيْبَ الْمَنُونِ(9)».
اين تعبيرات حساب شده و كوبنده، اشاره به اين است كه دنيا، نه اين كه دنياپرستان را به كمترين چيزى يارى نكرد، بلكه به عكس با تمام قوّت و قدرت براى كوبيدن و پايمال كردن و نابود ساختن آنها بپاخاست و هر چه در توان داشت بر ضدّ آنها بكار گرفت.
سپس امام(ع) در يك نتيجه گيرى روشن مى فرمايد: (شما با چشم خود ديديد و در تواريخ خوانديد كه دنيا در برابر دنياپرستان و كسانى كه آن را بر همه چيز مقدّم مى داشتند و بر آن تكيه مى كردند، هنگام كوچ هميشگى از آن چهره درهم كشيد و خود را كاملاً نا آشنا جلوه داد)؛ «فَقَدْ رَأَيْتُمْ تَنَكُّرَهَا لِمَنْ دَانَ لَهَا وَ آثَرَها وَ أَخْلَدَ(10)إِلَيْهَا حِيْنَ ظَعَنُوا عَنْها لِفِرَاقِ اْلأَبَدِ».
(آيا دنيا براى دنياپرستان زاد و توشه اى جز گرسنگى فراهم كرد؟ و جز فشار و تنگى محلّى براى آنها آماده ساخت؟ و جز ظلمت و تاريكى براى آنها نورى مهيّا نمود؟ نه هرگز، بلكه آنها را در گورهايى تنگ و تاريك و وحشتناك جاى داد و سرانجام آيا جز ندامت چيزى براى آنها به بار آورد)؛ «و هَلْ زَوَّدَتْهُمْ إِلاَّ السَّغَبَ(11)أوْ اَحَلَّتْهُمْ إِلاَّ الضَّنْكَ(12)أَوْ نَوَّرَت لَهُمْ إِلاَّ الظُّلْمَةَ أَوْ أَعْقَبَتْهُمْ إِلاَّ النَّدامَةَ».
چگونه بر دنيايى كه جز بدبختى و شكست و ناكامى و ظلمت و تاريكى براى دوستدارانش نمى آفريند و سرانجام مايّه ندامت و پشيمانى است تكيه مى كنيد؟ و خود را برده آن مى سازيد و آن را بر همه مقدّم مى داريد.
در ادامه مى فرمايد: (آيا چنين دنيايى را بر همه چيز مقدّم مى شمريد و بر آن تكيه مى كنيد و نسبت به آن حرص مى ورزيد؟! چه بد خانه اى است اين دنيا براى كسى كه نسبت به آن بدگمان نباشد، در آن آسوده خاطر زندگى كند و خوفى نداشته باشد)؛ «اَفَهذِهِ تُؤْثِرُونَ أَمْ إِلَيْها تَطْمَئِنُّوْنَ أَمْ عَلَيْها تَحرِصُونَ؟ فَبِئْسَتِ الدّارُ لِمَنْ لَمْ يَتَّهِمْها وَ لَمْ يَكُنْ فِيْها عَلَى وَجَل مِنْها».
به راستى تعبيراتى از اين گوياتر و رساتر درباره بى اعتبارى دنيا و سرانجام وحشتناك دنياپرستان پيدا نمى شود، و چه زيبا و جالب است اين گونه مواعظ و اندرزهاى گويا و رسا براى دنياپرستان عصر ما كه آنها نيز در همان شرايط بلكه بدتر از آن گرفتار شده اند كه اگر به هوش نيايند نه دينى باقى مى ماند و نه دنياى معقولى.(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.