پاسخ اجمالی:
امواج نيرومند و تكان دهنده ايمان به معاد و تأثير آن در اجراى عدالت و مقاومت در برابر هر گونه انحراف و گناه در روايات به وضوح به چشم مى خورد و نمونه زنده اى است از تجلّى ايمان به رستاخيز و دادگاه عدل الهى در اعمال انسان. در روايتي امام علي(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، اگر شب را به روى خارهاى جانگداز «سعدان» بيدار بسر برم و [روزها] در غل و زنجيرها بسته و كشيده شوم، برايم خوشتر است از اينكه خدا و رسولش را روز قيامت در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم كرده و چيزى از اموال دنيا را غصب نموده باشم».
پاسخ تفصیلی:
در روايات اسلامى اين موضوع، بازتاب گسترده اى پيدا كرده است و رابطه عميق و ريشه دار و مستمر اين دو را با يكديگر روشن مى سازد، به عنوان نمونه به روايات زير توجه كنيد:
1- على(عليه السلام) در نهج البلاغه مى فرمايد: «وَ الله لَاِنْ اَبِيْت عَلى حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً اَوْ اُجَرَّ فِى اْلاَغْلالِ مُصَفَّداً، اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اَلْقَى اللهَ وَ رَسُولُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ الْعِبادِ وَ غاصِباً لِشَىء مِنَ الْحُطامِ»(1)؛ (به خدا سوگند، اگر شب را به روى خارهاى جانگداز «سعدان» بيدار بسر برم و [روزها] در غل و زنجيرها بسته و كشيده شوم، برايم خوشتر است از اينكه خدا و رسولش را روز قيامت در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم كرده و چيزى از اموال دنيا را غصب نموده باشم).
على(عليه السلام) بعد از اين جمله ها داستان معروف برادرش «عقيل» را به ميان مى آورد كه از شدّت فقر و پريشانى به او پناه آورده بود و تقاضا داشت بر خلاف قانون عدل اسلامى چيزى اضافه بر سهمش از بيت المال به او بدهد؛ امّا امام قطعه آهنى را در آتش تفتيده مى كند و نزديك دست او مى برد و هنگامى كه ناله عقيل بلند مى شود، به او مى فرمايد: «تو چگونه از اين آتشى كه حكم بازيچه را دارد فرياد مى كشى؟ امّا مرا به سوى آتشى مى كشانى كه خداوند جبّار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته است!»(2) امواج نيرومند و تكان دهنده ايمان به معاد و تأثير آن در اجراى عدالت و مقاومت در برابر هر گونه انحراف و گناه در اين كلمات به وضوح به چشم مى خورد و نمونه زنده اى است از تجلّى ايمان به رستاخيز و دادگاه عدل الهى در اعمال انسان.
2- در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ اَيْقَنَ بِالخَلَفِ جادَ بِالعَطيّةِ»(3)؛ (كسى كه يقين به جانشين [و پاداش قيامت] داشته باشد در بخشش سخاوتمند خواهد بود) اين حديث نيز به خوبى نشان مى دهد كه ايمان به معاد، انسان را سخاوتمند و بخشايشگر مى سازد.
3- در غررالحكم از همان حضرت در عبارتى صريح و آشكار مى خوانيم كه فرمود: «اِجْعَلْ هَمَّكَ لِمَعادِكَ تَصْلُحْ»(4)؛ (همّ خود را در معاد قرار ده تا صالح شوى).
4- در حماسه هاى كربلا و عاشورا نيز مى خوانيم كه امام حسين(عليه السلام) روز عاشورا ياران خود را مخاطب ساخته فرمود: «صَبْراً بَنِى الْكِرامِ فَمَا الْمَوْتُ اِلاّ قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّراءِ اِلَى الْجِنانِ الْواسِعَةِ وَ النَّعيمِ الدّائِمَةِ فَاَيُّكُمْ يَكْرَهُ اَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سَجْن اِلى قَصْر»؛ (استقامت كنيد اى بزرگ زادگان! چرا كه مرگ [و شهادت] تنها پلى است كه شما را از ناراحتى ها و رنج ها به سوى باغ هاى وسيع و نعمت هاى جاويدان بهشت عبور مى دهد، كداميك از شما ناخشنوديد كه از زندانى به قصرى منتقل شويد؟).
اين سخن را امام حسين(عليه السلام) در حالى بيان فرمود كه هر قدر دايره محاصره او و لشكريانش تنگتر مى شد و مشكلات ميدان جنگ شديدتر مى گشت چهره هايى برافروخته تر و حالتى آرامتر داشتند.
در اينجا بعضى از يارانش به بعضى ديگر اشاره كرده، مى گفتند: «اُنْظُرُوا لا يُبالى بِالْمَوْتِ»؛ (بنگريد او به مرگ اعتنا نمى كند و هراسى از آن ندارد).
امام(عليه السلام) اين معنا را شنيد و سخنان فوق را بيان فرمود و سپس افزود: پدرم از رسول خدا(صلي اللله عليه و آله و سلم) چنين نقل كرد: «اِنَّ الدُّنْيا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكافِرِ وَ الْمَوْتُ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلى جِنانِهِمْ وَ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلى جَحيمِهِمْ ما كَذِبْتُ وَ لا كُذِّبْتُ»(5)؛ (دنيا، زندان مؤمنان و بهشت كافران است و مرگ، پلى است براى گروه اوّل به سوى بهشت و پلى است براى گروه دوّم به سوى دوزخ [اين يك حقيقت است] نه دورغ مى گويم و نه به من دروغ گفته شده است).
رَمز حماسه هاى عاشورا و شجاعت بى نظير امام حسين(عليه السلام) و يارانش را كه در تاريخ با خطوط زرين و درخشان ثبت شده است بايد در همين راستا و در ايمان قوى و مستحكم آنان نسبت به معاد و زندگى جاويدان آخرت جستجو كرد.
5- تأثير ايمان به معاد در حسن اعمال به قدرى روشن و آشكار است كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) تعجب مى كند از كسى كه ايمان به آخرت دارد و در حسن اعمال خويش نمى كوشد مى فرمايد: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَعْلَمُ اَنَّ لِلاعمالِ جَزاءاً كَيْفَ لا يُحْسِنُ عَمَلَهُ».(6)
6- اين سخن را با حديث پرمعنايى از بنيانگذار اسلام پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) پايان مى دهيم: آنجا كه در نشانه ها و علائم اهل يقين فرمود: از نشانه هاى آنها اين است: «اَيْقَنَ بِاَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ فَاشْتاقَ اِلَيْها وَ اَيْقَنَ بِاَنَّ النّارَ حَقٌّ فَظَهَرَ سَعْيُهُ لِلنِّجاةِ مِنْهاوَ اَيْقَنَ بِانَّ الْحِسابَ حَقُّ فَحاسَبَ نَفْسَهُ»(7)؛ (آنها به بهشت ايمان دارند لذا مشتاق آنند [و براى رسيدن به آن در نيكى ها تلاش دارند] و به آتش دوزخ يقين دارند، لذا براى رهايى از آن سعى مى كنند [و گِرد گناه نمى گردند] و يقين دارند كه حساب روز قيامت حق است، لذا به حساب خويش مى رسند [پيش از آنكه به حساب آنها برسند]).
احاديث در اين زمينه بسيار فراوان است و آنچه در بالا گفته شد، تنها گوشه كوچكى از آنها محسوب مى شود و همگى تأكيد بر تأثير عميق ايمان به سراى آخرت در تربيت انسان دارد.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.