پاسخ اجمالی:
در میان اقوام «بعد از تاریخ»، آثاری پيدا شده که نشانگر اعتقاد آنها به معاد و زندگی پس از مرگ است. آثار بجا مانده از بابلى ها اعتقاد آنها به زندگى پس از مرگ و معاد را نشان مي دهد. آنها اجساد مردگان خود را به همراه وسایل شخصی شان به خاك مى سپردند. سومريها با مردگانِ خود، مواد غذايى و ابزار و آلاتى را دفن مى كردند. زرتشتيان در فارس نيز مانند اقوام ديگر به زندگى بعد از مرگ اعتقاد داشتند و تعبيراتى درباره بهشت، دوزخ و پل صراط داشتند. چينيها، ژاپنى ها، يونانيان و ... هم ايمان به زندگى پس از مرگ داشتند.
پاسخ تفصیلی:
در میان اقوام بعد از تاریخ، آثاری یافت می شود که نشانگر اعتقاد آنها به معاد و زندگی پس از مرگ است. به عنوان نمونه «بابلى ها» يكى از اقوام متمدن بعد از تاریخ بودند، آثارى كه از آنها باقيمانده نشان مى دهد كه اعتقاد به زندگى پس از مرگ و معاد در ميان آنها راسخ بوده، به همين دليل به گفته بعضى از مورخان اجساد مردگان خود را در زير زمين هاى سقف دار به خاك مى سپردند، گرچه مرده ها را موميائى نمى كردند؛ ولى بعد از شستن، لباس خوب بر آنها مى پوشاندند و گونه هايش را رنگين و مژگانش را سياه مى كردند! و انگشترهايى بر انگشتان او مى نهادند و اگر مرده، زن بود شيشه هاى عطر، شانه، گردها و روغن هاى آرايش در گور او مى گذاشتند تا بوى خوش و زيبائىِ چهره خود را در جهان ديگر حفظ كند!(1)
علاوه بر این «سومريها» كه از اقوام متمدن باستانى ساكن جنوب عراق محسوب مى شوند به گفته «ويل دورانت» با مردگانِ خود، مواد غذايى و ابزار و آلاتى را دفن مى كردند. باز «ويل دورانت» در اين زمينه مى نويسد: «چون سومرى ها با مردگان خود خوراكى ها و افزارهاى زندگى را در گور مى نهادند مى توان چنين فرض كرد كه به زندگى در سراى ديگر عقيده داشتند».(2)
«زرتشتيان» در فارس نيز همچون اقوام ديگر به زندگى بعد از مرگ اعتقاد داشتند؛ بلكه جزئيات دقيق ترى براى آن ذكر مى كردند. آنها تعبيراتى درباره بهشت، دوزخ، پل صراط و حتى تفاوت درجات دوزخيان داشتند كه با اعتقادات امروز شباهت زيادى دارد. به گفته «ويل دورانت» آنها معتقد بودند كه در ماوراى مرگ، «دوزخ» و «تطهيرگاه»؛ (اعراف) و بهشتى وجود دارد و همه ارواح ناچارند پس از مرگ از پلى بگذرند كه پليد و پاكيزه را از يكديگر جدا مى سازد، ارواح پاكيزه در آن طرف پل به سرزمين «سرور» فرود مى آيند... و در آن جايگاه جاودانه با «اهورامزدا» در نعمت و خوشبختى به سر مى برند؛ ولى ارواح پليد نمى توانند از اين پل بگذرند و در گودال هاى دوزخ سرازير مى شوند، آنها هر چه بيشتر گناه كرده باشند، گودال دوزخى آنان عميق تر است!(3) همان گونه كه ملاحظه مى كنيد آنها جزئيات بيشتر و دقيق ترى درباره زندگى پس از مرگ ارائه مى دادند.
«چينيها» نيز ايمان به زندگى پس از مرگ را در لابه لاى عقايد خود اظهار مى داشتند: «ويل دورانت» مى گويد: «مذهب آنها اميد بخش از امداد خدايان و وصال بهشت بود و خداى «آميتابا» فرمانرواى بهشت مى شد [خدا در اينجا ممكن است اشاره به فرشته باشد]».(4) در جاى ديگر مى خوانيم: «آنها معتقد بودند ارواح كسانى كه به مرگ طبيعى مرده اند خاصه اگر صالح نيز باشند كم كم با تقديم هدايا و قربانيها و تشريفات ديگر به ارواح بسيار عالى و آلهه [فرشتگان] تبديل مى شود».(5)
«ژاپنى ها» نيز در اين عقيده با ديگران همصدا بودند: «آيين بودا وقتى به ژاپن رسيد از ابر بدبينى پوشيده بود... اما به زودى در زير آسمان ژاپن دگرگونى پذيرفت و داراى «خدايان نگهبان»؛ (فرشتگان نگهبان) و مراسم خوشايند... و بهشت آرامش بخش شد، البته از دوزخ و ديو نيز محروم نماند».(6) باز در اين زمينه مى خوانيم: «آيين «ماهايانا» در حالتى به ژاپن رسيد كه از آيين بودائى فاصله بسيار زيادى پيدا كرد، عقائد تسلّى بخش و بهشت و دوزخ ها... با خود به همراه آورد».(7)
«يونانيان» نيز با انحاء مختلفى اعتقاد خود را به عالم پس از مرگ ابراز مى داشتند، از جمله اينكه: «گروهى از آنها براى آنكه مردگان در زير زمين خشنود باشند مقاديرى از مواد خوردنى و وسائل نظافت، همچنين مجسمه هاى گلين كوچكى از زنان را با ايشان دفن مى كردند تا در سراى ابديت از مراقبت و تسلّى آنان محروم نمانند».(8)
«روميان» نيز سخنان گوناگونى در اين زمينه داشتند: «اتروسكها» كه گروهى از فرمانروايان روم باستان بودند يكى از اساسى ترين اعتقاداتشان اين بود كه روح مرده آن گونه در تصاوير گورها نشان داده مى شود، به دادگاه جهان زيرزمينى مى رفت و در آخرين لحظات داورى فرصتى براى دفاع از رفتار خويش در زندگى مى يافت، اگر از عهده اين دفاع و پاسخگويى برنمى آمد، به عذاب هاى گوناگونى گرفتار مى شد ... آنها نيز احياناً گور مردگان را به صورت يك خانه در درون صخره اى مى ساختند و همه وسائل زندگى حتّى لباس، گلدان، اسلحه، جواهرات، آينه و لوازم آرايش را در آن آماده مى كردند».(9)
«پلوتارك» مورّخ يونانى كه بين 50 تا 120 ميلادى مى زيست و كتاب هاى او از عقائد و شخصيّت هاى يونانى و رومى سخن مى گويد عقيده داشت كه: «ما بايد به جاودانى بودن انسان و بهشتِ پاداش بخش و برزخِ پاك كننده و دوزخِ كيفر دهنده معتقد باشيم».(10)،(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.