پاسخ اجمالی:
در داستان «هابیل» و «قابيل» می بینیم که هابيل به برادرش گفت: «من مى خواهم بار گناه من و خودت را بر دوش كشى و از دوزخيان باشى». اين تعبير بيانگر مسلم بودن معاد از همان زمان در ميان فرزندان آدم بوده است. نوح(ع) نیز براى رفع شبهه و از بين بردن استبعاد قومش از معاد، چنين تشبيه و تمثيل زد: «خدا شما را مثل گياهى از زمين رويانيد، سپس شما را به همان زمين باز مى گرداند و بار ديگر از آن خارج مى سازد». ابراهيم(ع) نيز در برابر مخالفت شديد كفّار عصر خود فرمود: «خدايا مرا در روز برانگيخته شدن شرمنده و رسوا مفرما».
پاسخ تفصیلی:
آیه 25 سوره اعراف كه مربوط به داستان هبوط آدم و همسرش حوا از بهشت به زمين و رانده شدن ابليس از آن مكان قرب الهى است، مى فرمايد: خداوند به آنها خطاب كرد و گفت: (شما در زمين زنده مى شويد و در آن مى ميريد و [در قيامت] از آن بيرون خواهيد آمد)؛ «قالَ فيها تَحْيَوْنَ وَ فيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ». اين تعبير نشان مى دهد كه نه تنها رستاخيز انسان ها كه رستاخيز جن كه شيطان از آنها بود نيز از همان روز نخست مسلم بوده است و اين احتمال كه در بعضى از تفاسير آمده كه مخاطب در اين آيه تنها آدم و حوّا و فرزندان آينده آنهاست، دليل روشنى ندارد. اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه هم مبدأ حيات انسان زمين است و هم محل مرگ او و هم محل رستاخيز او.(1)
همچنین آيه 29 سوره مائده درباره فرزندان آدم، «هابيل» و «قابيل» است هنگامى كه قربانى هابيل به خاطر اخلاصش در پيشگاه خدا پذيرفته شد و قربانى قابيل به خاطر عدم خلوصش رد شد، آتش حسد در درون قابيل شعله ور گشت و برادرش را تهديد به قتل كرد، هابيل گفت: اگر تو قصد مرا كنى من قصد قتل تو را نخواهم كرد. من از خدا مى ترسم. سپس افزود: (من مى خواهم بار گناه من و خودت را بر دوش كشى و از دوزخيان باشى و همين است سزاى ستمكاران!)؛ «اِنّى اُريدُ اَنْ تَبُوْءَ بِاِثْمى وَ اِثْمِكَ فَتَكُوْنَ مِنْ اَصْحابِ النّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظّالِمينَ».
اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه مسأله معاد از همان زمان در ميان فرزندان آدم يك امر مسلّم بوده است، لذا هابيل برادرش قابيل را به عذاب الهى در سرائى ديگر تهديد مى كند. علاوه بر این، آیه 35 سوره مومنون كه ناظر به عصر نوح(عليه السلام) است، از زبان كافرين و منكرانِ دعوت او چنين نقل مى كند: «آيا او [نوح] به شما وعده مى دهد هنگامى كه مرديد و خاك و استخوان شديد بار ديگر [از قبرها] خارج مى شويد؟!)؛ «اَيَعِدُكُمْ اَنَّكُمْ اِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وِ عِظاماً اَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ». اين تعبير به خوبى مى رساند كه نوح(عليه السلام) بارها مسأله معاد - آنهم معاد جسمانى - را مطرح كرده بوده، به گونه اى كه به گوش همه مخالفان نيز رسيده بود، لذا آنها با ناباورى عجيبى كه از افكار منحطّ آنها سرچشمه مى گرفت، به يكديگر مى گفتند: (هيهات هيهات از اين وعده هايى كه به شما داده مى شود)؛ «هَيْهاتَ هَيْهاتَ لِما تُوعَدُونَ».
از آيات سوره نوح نيز به خوبى استفاده مى شود كه او براى رفع شبهه و از بين بردن استبعاد و وحشت آنها از مسأله معاد، از طريق تشبيه و تمثيل زندگى انسان ها به زندگى گياهان وارد شده، آنجا كه مى گويد: (خداوند شما را همچون گياهى از زمين رويانيد، سپس شما را به همان زمين باز مى گرداند و بار ديگر از آن خارج مى سازد)؛ «وَ الله اَنْبَتَكُمْ مِنَ الاَْرْضِ نَباتاً - ثُمَّ يُعيدُكُمْ فيها وَ يُخْرِجُكُمْ اِخْراجاً».(2) به اين ترتيب سابقه عرفان معاد حتى با استدلالاتى شبيه آنچه پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) براى مشركان مكّه مطرح مى فرموده در ميان قوم نوح كه اوّلين پيامبر اولوالعزم و صاحب شريعت است، روشن مى شود.
همچنین در آیه 87 سوره شعراء، سخن از «ابراهيم» و ايمان او به مسأله رستاخيز است، ایشان در اين آيه كه گوشه اى از دعاهاى ابراهيم را به هنگامى كه در برابر مخالفت شديد كفّار عصر خود واقع شده بود بيان مى كند، به پيشگاه خدا عرضه مى دارد: (مرا در آن روز كه مردم برانگيخته مى شوند شرمنده و رسوا مفرما)؛ «وَ لاتُخزِنى يَوْمَ يُبْعَثُوْنَ».(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.