پاسخ اجمالی:
مجازاتهاى بدنى كودكان و نوجوانان فى الجمله مشروع است. البتّه به عنوان آخرين راه حلّ، يعنى در مواردى كه جايگزين مناسبترى نداشته باشد. برای مشروعیت تادیب کودکان، سه دليل می توان ارائه کرد: 1- اطلاقات روايات تأديب، كه آن را يكى از حقوق فرزندان بر پدران مى داند؛ چرا كه تأديب گاه بدون مجازاتهاى بدنى حاصل نمى شود. 2- دليل دوم احاديث و رواياتى است كه مقدار تأديب را بيان مى كند. اين دسته از روایات، دلالت بر جواز مجازات بدنى كودكان و نوجوانان در موارد ضرورى دارد. 3- سيره عقلا و متشرّعه، از ديگر ادلّه مشروعيّت تأديب كودكان است.
پاسخ تفصیلی:
براى اصل جواز تأديب کودکان و نوجوانان مى توان به سه دليل استناد جست:
1ـ اطلاقات روايات تأديب، كه آن را يكى از حقوق فرزندان بر پدران مى داند؛ چرا كه تأديب گاه بدون مجازاتهاى بدنى حاصل نمى شود. به سه نمونه از اين روايات توجّه كنيد:
الف) يكى از راويان حديث به نام «درست» از امام كاظم(عليه السلام) نقل مى كند كه مردى خدمت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) رسيد، و از آن حضرت در مورد حقوق فرزندش پرسيد. حضرت فرمود: «تُحْسِنْ اِسْمَهُ وَ اَدَبَهُ، وَ ضِعْهُ مَوْضِعاً حَسَناً»(1)؛ (نامى نيكى برايش انتخاب كن، و خوب ادبش نما، و جايگاه اجتماعى نيكويى برايش مهيّا كن). و می دانیم که مقتضاى ادب نيكو و اطلاق آن، شامل تنبيه بدنى در موارد ضرورى نيز مى گردد.
ب) حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: «وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوالِدِ اَنْ يُحْسِنَ اِسْمَهُ وَ يُحْسِنَ اَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ»(2)؛ (حقّ فرزند بر پدر آن است كه نامى نيك برايش انتخاب كند، و نيكو ادبش نمايد، و تعليم قرآنش دهد). اطلاق كلمه ادب در دو روايت فوق، شامل تنبيه بدنى نيز مى گردد و اضافه بر اين، در برخى روايات به تنبيه و تأديب بدنى كودكان تصريح شده است. به روايت زير توجّه كنيد:
غياث بن ابراهيم از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)فرمود: «اَدِّبِ الْيَتيمَ مِمّا تُؤَدِّبُ مِنْهُ وَ لَدَكَ، وَ اضْرِبْهُ مِمّا تَضْرِبُ مِنْهُ وَ لَدَكَ»؛ (يتيم را همانند فرزند ادب كن، و آن گونه كه فرزندت را تنبيه بدنى مى كنى، او را نيز تنبيه كن). خلاصه اين كه اطلاق روايات تأديب، بلكه صريح برخى از آن روايات، دلالت بر مشروعيّت تنبيه بدنى در موارد ضرورى دارد.
2ـ دليل دوم احاديث و رواياتى است كه مقدار تأديب را بيان مى كند. اين دسته از روايات به دلالت التزامى، دلالت بر جواز مجازات بدنى كودكان و نوجوانان در موارد ضرورى دارد.
3ـ سيره عقلا و متشرّعه، از ديگر ادلّه مشروعيّت تأديب كودكان است. تفاوت اين دو در اين است كه سيره عقلا زمانى حجّت خواهد بود كه به امضا و تأييد شارع مقدّس برسد؛ هر چند امضاى شارع را از سكوت وى به دست آورده باشيم. امّا سيره متشرّعه احتياج به امضاى شارع ندارد. چرا كه رضايت شارع در دل آن نهفته است. به هر تقدير، سيره عقلا و متشرّعه اجمالا دلالت بر جواز تنبيه بدنى كودكان دارد.
نكته: مردم در اين مسأله بر سه دسته اند:
1ـ عدّه اى معتقدند كه اصلا مجازاتهاى بدنى جايز نيست.
2ـ برخى بر اين اعتقادند كه چنين مجازاتهايى مطلقاً جايز است.
3ـ و گروه سوم اعتقاد دارند كه اجمالا چنين مجازاتهايى مشروعيّت دارد. ولى اصل و اساس بر نصيحت و تأديب بدون مجازات بدنى است، و فقط در موارد ضرورت و ناچارى بايد از چنان مجازاتهايى استفاده كرد. اين عقيده مطابق حقيقت است، و در وصيّت حضرت على(عليه السلام) به امام حسن(عليه السلام) نيز به چشم مى خورد. آنجا كه فرمود: «فَاِنَّ الْعاقِلَ يَتَّعِظُ بِالاَدَبِ وَ الْبَهائِمَ لا تَتَّعِظُ اِلاّ بِالضَّرْبِ»(3)؛ (انسان عاقل با تأديب و مجازاتهاى غير بدنى پند مى گيرد، ولى چهارپايان تنها با مجازاتهاى بدنى پند مى گيرند).
نتيجه اين كه مجازاتهاى بدنى كودكان و نوجوانان فى الجمله مشروع است. البتّه به عنوان آخرين راه حلّ، يعنى در مواردى كه جايگزين مناسب ترى نداشته باشد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.