پاسخ اجمالی:
ذكر حق و ياد آن از اسماي حُسناي خداست و هر چه يادكننده حق و يادآور آن باشد مظهر اسم ذاكر است، در بين مظاهر ذاكر بودن خدا، انسان كامل به ويژه اهل بيت(ع) و نيز كتاب آسماني مخصوصاً قرآن، آيت تامّ و جامع ذكر حق خواهد بود. لذا خدا برخي از اشياء يا اشخاص را به عنوان ذكر معرفي نموده و به اين وصف ستوده است. امام صادق(ع) در اين باره مي فرمايد: «به درستي كه نام و ياد ما از نام و ياد خداست و نام و ياد دشمن ما از نام و ياد شيطان است».
پاسخ تفصیلی:
ذكر حق و ياد و يادآوري آن از اسماي حُسناي خداي سبحان است؛ هر چه يادكننده حق و يادآور آن باشد مظهر اسم ذاكر است، در بين مظاهر ذاكر بودن خدا، انسان كامل به ويژه اهل بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام) و نيز كتاب آسماني مخصوصاً قرآن كريم، مرآت كامل و آيت تامّ و جامع ذكر حق خواهد بود. لذا خداي سبحان برخي از اشياء يا اشخاص را به عنوان ذكر معرفي نموده و آنها را به اين وصف ستوده، مثلاً در آيه «... فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ الَّذينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْکُمْ ذِکْراً * رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْکُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ لِيُخْرِجَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ...»(1) احتمال انطباق عنوان ذكر بر شخص رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) مطرح است، يعني كلمه رسول، بيان عنوان «ذكر» باشد تا دلالت كند بر اينكه منظور از عنوان «ذكر» خود پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) است و عنوانِ «انزال» منافي آن نخواهد بود؛ زيرا رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) كه داراي مقام عنداللهي است، همان طور كه عنوانِ «ارسال» بر رسالت او منطبق است، عنوانِ «انزالْ» هم بر نزول و تجلّي او در عالم طبيعت منطبق خواهد بود.
در برخي از آيات ديگر، عنوان انزال به همين معنا استعمال شده، مانند آيه «... وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(2) در اين آيه، چنين افاده شده كه قرآن (نور) با رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده؛ يعني هر دو از طرف خداي سبحان نازل شده اند؛ پس قرآن و انسان كامل هر دو داراي مقام عنداللهي بوده اند و از آنجا تنزّل يافته اند. غرض آنكه عنوان «انزال» در سوره «طلاق» منافي اطلاق ذكر بر شخص رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) نخواهد بود.
شاهد ديگر بر مظهريت انسان كامل نسبت به اسم ذاكر الهي، حديثي است كه از حضرت امام صادق(عليه السلام) رسيده است كه هيچ گروهي در مجلسي اجتماع نكردند که نام خداي عزّ وجلّ را برده و نام ما را نبردند، جز آنكه آن مجلس براي آنها در قيامت حسرت خواهد بود. آنگاه امام صادق به نقل از امام باقر(عليهما السلام) فرمود: «به درستي كه نام و ياد ما از نام و ياد خداست و نام و ياد دشمن ما از نام و ياد شيطان است».(3)
سرّ شهادت اين حديث بر مدّعا آن است كه اگر انسان كامل، مانند اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) مظهر نام و ياد خدا نباشد، هرگز ياد او، ياد خدا نخواهد بود؛ زيرا تنها «حق» خداست و تنها نام و ياد او ذكرِ «حق» است و انسان كامل چون مظهر ياد حق است نام و ياد او ذكر خداست. شايد از جهت مظهريّت تام و نيز فناي انسان كامل در جمال و جلال الهي است كه مرحوم صدوق به نحو ارسال مسلّم چنين نقل كرد: «قَالَ(عَلَيْهِ السَّلَام) الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبِيحَ وَ التَّهْلِيلَ وَ التَّكْبِيرَ».(4)
سند اين تحليل و شاهد اين تبيين آن است كه طبق برخي از نصوص اسلامي همان طور كه خداوند عديل ندارد، تهليل هم مثيل ندارد(5) و اگر چيزي مانند تصليه بر اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) همتاي تهليل قرار گرفت، بازگشت چنين همساني به اين است كه انسان كامل چيزي از خود ندارد چنانكه چيزي غير از خداوند و اسماي حسنا و صفات علياي او را نمي بيند، لذا خود، چيزي جز نام و ياد حق نخواهد بود، از اين جهت صلوات بر آنان عديل چيزي است كه عديل ندارد، يعني انسان كامل چيزي بيگانه از اسماي الهي نيست. دقت شود.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.