پاسخ اجمالی:
- براي راهيابي به اسرار عبادت، نشانه هايي است؛ مثلا آنچه شرط صحت و قبولي طولي عبادت است نه شرط عَرضي وي، از اسرار آن محسوب مي شود؛ مثلا ً طهارت، شرط صحت نماز است همان طور كه «فاتحة الكتاب» جزء قطعي آن است؛ ليكن اين گونه از اشتراط و توقف، گرچه تقدم رتبي به همراه دارد ليكن از لحاظ سرّ شناسي در عَرْض عبادات مشروط و موقوف قرار دارند نه در طول آنها؛ زيرا شرط طولي قبول طهارت و صلات نيز پرهيزكاري است.
پاسخ تفصیلی:
آنچه در محور عمل جوارح يا در حدّ خاطره جوانح قرار مي گيرد يا از «احكام» عبادت است و يا از «آداب» آن و هيچ كدام «سرّ» عبادت نيست و آنچه در مدار شهود عقل نظر و انبعاث عقل عمل قرار مي گيرد، مي تواند به حساب «حكمت» عبادت آيد؛ زيرا صرف خطور دل كه حصول آن سهل و در فقه اصغر كاربرد دارد، گرچه به حمل اوّلي «نيّت» است ليكن به حمل شايع غفلت است، لذا نه تنها براي تداوم حضور دل كافي نيست؛ بلكه در آغاز هم با هر خاطره ديگر سازگار است و آن توحيد متصور كه با هر شركي بسازد، شركي است در كسوت توحيد و عارف ناب، سالك واصلي است كه نه تنها شهودِ كثرت، مانع شهود وحدت نگردد؛ بلكه شهود وحدت نيز حاجب شهود كثرت نشود تا بتواند جامع هر دو باشد، ليكن به شهود حق نه عرفان خلق، چه اينكه نتيجه قرب فرايض است.
همان طور كه رعايت دستورهاي فقه اصغر واجب است؛ ليكن براي نيل به حكمت هاي عبادت كافي نيست، مراعات رهنمودهاي فقه اوسط؛ يعني فن شريف اخلاق مستدل، نيز لازم است ولي رسا نيست؛ بلكه حرمت نهادن به ارشادهاي فقه اكبر؛ يعني عرفان نظري و عملي لازم است تا بتوان با ضمير شاهد و سرّ طاهر به مصدر نزول عبادت راه يافت و آن را با مجاري ادراكي و تحريكي معبود انجام داد، چنانكه حديث «قرب نوافل»(1) به گوشه اي از آن اشارت دارد.
آنگاه نه تنها سالكِ واصل به حكمت عبادت مي رسد؛ بلكه جايگاه سرّ معبود و صندوق آگاهي وي مي شود: «هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِه»(2) و از آن جهت كه سرّ عبادت به مثابه روح او و حكم و ادب وي به منزله بدن او به شمار مي آيد، همواره در قرآن كريم انفاق سرّي بر انفاق جهري مقدم ياد شده چنانكه غالباً در همين زمينه شب بر روز جلوتر ذكر مي شود(3) و منشأ تقدم سرّ بر جهر و شب بر روز همان است كه در نشئه خلوت و پرهيز از غير، شهود حق بهتر و بي پيرايه تر خواهد بود. «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلاً».(4)
البته وقتي سالك واصل مظهر «لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْن»(5) شد ديگر ليل و نهار براي او يكسان و سرّ و جهر در نزد او برابرند؛ زيرا به جايي رسيده كه صباح و مساء را بدان راه نيست و سرّ و جهر را به آن مقام بار نخواهد بود؛ چون از قلمرو قياس گذشته و از مساحت نسبت سپري شده است و اگر سالكي تمام شب را به ذكر آيه مخصوصي به سر مي برد يا به منظور تعليم غير است و يا قبل از وصول به هدف نهايي، مانند آنچه از رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است كه ثلث شبي را با تلاوتِ «إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَکيمُ»(6) سپري نمود و «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» را بيست بار تكرار كرد(7) و سعيد بن جبير شبي را در اين آيت سپري كرد: «وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ».(8)
براي راهيابي به اسرار عبادت، نشانه هايي است كه برخي از آنها عبارت است از اينكه آنچه شرط صحت و قبولي طولي عبادت است نه شرط عَرضي وي، از اسرار آن محسوب مي شود؛ مثلا ً طهارت، شرط صحت نماز است: «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُور»(9)؛ همان طور كه «فاتحة الكتاب» جزء قطعي آن است: «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِفَاتِحَةِ الْكِتَاب»(10)؛ ليكن اين گونه از اشتراط و توقف، گرچه تقدم رتبي به همراه دارد ليكن از لحاظ سرّ شناسي در عَرْض عبادت مشروط و موقوف قرار دارند نه در طول آنها؛ زيرا شرط طولي، قبول طهارت و صلات نيز پرهيزكاري است: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ».(11)
قبول تقوا نيز رهن ولايت انسان كامل است كه هيچ عبادتي حتي تقوا بدون تولّي معصومين(عليهم السلام) مقبول نخواهد بود؛ حتي پذيرش والي بودن آنان بدون اعتقاد به ولايت تكويني آن ذوات عظام مقبول نيست؛ زيرا ولايت تكويني سرّ والي بودن و سرپرستي جوامع بشري آنان خواهد بود؛ يعني پذيرش سرپرستي آنان مانند نماز و روزه و زكات و حج و... از فروع دين به شمار ميرود(12) و هر فرعي داراي اصل است كه سرّ آن فرع محسوب مي گردد و آنچه جزء فروع دين است قبول سرپرستي آنان است و آنچه از اصول دين به شمار مي آيد ايمان به لزوم نصب آنان از طرف خداي سبحان و مظهريت اين حضرات براي خداوند متعالي است.
از اين رهگذر معلوم مي شود كه حقيقت انسان كامل، حكمت هر گونه عبادت است و هر سالكي به مقدار نيل خود از كمال انساني به راز عبادت مي رسد و كاملترين آنان كه معصومين(عليهم السلام) هستند به سرّ نهايي عبادت واصل آمدند؛ لذا صراط مستقيم و ميزان اعمال و... خواهند بود.
براي رسيدن به اين هدف عالي و پيروزي بر رقيب كه همچنان محترم نخواهد ماند و سرانجام ايام غم به سر آيد، چاره اي جز خردمندي و هوشياري در مراقبت حَرَمِ امن دل نيست و فرزانگي بدون تدبّر و ژرف انديشي حاصل نخواهد شد و صاحب نظري بدون رازداري و طهارت ضمير و صيانت سرّ، ميسر نخواهد شد: «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَار».(13)،(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.