پاسخ اجمالی:
در روایات تعابیر متعددی در این باره آمده از جمله: كوتاه كردن آرزوها شعار مؤمنان و لباس اهل يقين است؛ کوتاهی آرزو موجب ورود به بهشت می شود؛ مردم آنچه به آن نمى رسند، آرزو مى كنند؛ اهتمام به روزىِ فردا نكنيد كه اگر فردا جزء عمر شما باشد روزى هم با عمر شما مى آيد؛ آرزو، نيرنگ باز و ضرر زننده است؛ اگر بنده، مرگ و سرعت آن را به سوى خود ببيند، از آرزو ناراحت و بيزار مى شود؛ اگر اجلها ظاهر مى شدند، زشتى و عيب و بى ثمر بودن آرزوها آشكار مى گرديد و ...
پاسخ تفصیلی:
كوتاه كردن آرزوها و اميدها شعار مؤمنان و لباس اهل يقين است. پيامبرگرامى(صلى الله عليه وآله) فرمودند: آيا همه شما دوست داريد وارد بهشت شويد؟ گفتند: بله يا رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) فرمود: «قَصِّرُوا مِنَ الأمَلِ وَ اجعَلُوا آجَالَكُم بَينَ اَبصَارِكُم وَ اِستَحْيُوا مِنَ اللّهِ حَقَّ الحَيَاءِ»(1)؛ (آرزو را كوتاه كنيد و مرگ هاى خود را جلو چشم هاى خود قرار دهيد و از خداوند آن طور كه سزاوار است حيا كنيد).
در روايتى ديگر آمده كه بعد از ظهرى يا شبى بود که پيامبر(صلی الله علیه و آله) به مردم نظر كردند و فرمودند: اى مردم! آيا از خداوند متعال حيا نمى كنيد؟ گفتند: چگونه حيا نمی كنيم؟! فرمود: «تَجمَعُونَ مَا لَاتَاكُلُونَ وَ تَأمَلُونَ مَا لَاتُدرَكُونَ وَ تَنْبُونَ مَا لَاتَسْكُنُونَ»(2)؛ (آنچه نمى خوريد جمع مى كنيد و آنچه به آن نمى رسيد، آرزو مى كنيد و آنچه در آن سكنى نمى گزينيد، بنا مى كنيد).
حضرت عيسى(عليه السلام) فرمود: «اهتمام به روزىِ فردا نكنيد كه اگر فردا در عمرهاى شما باشد روزى و رزق شما با عمر شما مى آيد و اگر نباشد، پس براى رزق و روزى غيرِ خود تلاش نكنيد».(3)
رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) وقتى شنيدند كه «اسامه» غلامى به صد دينار يكماهه خريده است فرمودند: «اُسَامَهُ طَوِيلُ الأَمَلِ»؛ (اسامه بلند آرزو است و قسم به آنكه نفس من به دست او است هرگز چشم نبستم كه اميد باز شدن داشته باشم و هرگز چشم نگشودم كه اميد بر هم نهادن آن را داشته باشم و هرگز لقمه به دهان نبردم كه اميد فرو بردن آن را پيش از مرگ داشته باشم، سپس فرمود: اگر عاقل هستيد نفس خود را از مردگان به حساب آوريد و قسم به آنكه جانم در دست او است، آنچه وعده داده شده ايد به سراغتان مى آيد و شما قدرت دفع و به عجز كشاندن آنها را نداريد).(4)
البته مردم در كوتاهى و بلندى آرزو مختلفند: بعضى آرزوى عمر دائمى و زندگى ابدى مى كنند، چنانكه خداوند مى فرمايد: «يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ»(5)؛ (دوست دارد هر يك از آنها[يهود بنى اسرائيل] كه عمر هزار ساله كند) هزار سال كنايه از عمر دائمى است، نه اين كه دقيقاً منظور هزار سال باشد؛ يعنى عدد تكثير است نه تعداد. بعضى بيشترين عمر متداول عصر خود را مى خواهند، بعضى عمر يك سال ديگر را مى خواهند، بعضى آرزو دارند چند ماه ديگر زنده باشند، بعضى يك شبانه روز و هر يك از اينها برحسب همين مدتى كه آرزو مى كنند براي معاش تلاش مى كنند، و بعضى ديگر آرزو نمى كنند لحظه ديگر زنده باشند، گويا مرگ در مقابل چشمان آنها است و اينها منتظر آن هستند.
در روايتى است كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) از يكى از صحابه درباره حقيقت ايمان سؤال كردند، فرمودند: «مَا خَطَوتُ خُطوَةً اِلَّا ظَنَنْتُ اِنِّى لَاأَتْبَعُها اُخرَى»(6)؛ (قدم از قدم برنمى دارم مگر اين كه اعتقاد دارم نتوانم قدمى بعد از آن قدم بردارم).
يكى از بزرگان، هنگام نماز، به راست و چپ نظر مى كرد و وقتى از او سؤال مى شود، اين التفات به چپ و راست براى چيست؟ مى گويد: «أنْتَظَرِ مَلَكَ المُوتِ مِنَ أَىِّ جَهَةٍ يَأتيِنىَ»(7)؛ (من منتظر ملك الموت [مالك مرگ] هستم كه از چه جهتى مى آيد).
در اين زمان درازى آرزوها اكثر مردم را به دام انداخته به طورى كه افراد كم آرزو و كوتاه امل بسيار كم اند تعجب است كه طول امل با طول عمر رابطه مستقيم پيدا كرده و انسان هر چه پيرتر مى شود آرزوهايش طولانى تر مى شود، و بى جهت نبود كه رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) مى فرمود: «يَشِيبُ اِبنُ آدَمُ وَ تَشُبُّ فِيهِ خَصْلَتَانِ، اَلحِرصُ وَ طُولِ الأَمَلِ»(8)؛ (فرزند آدم پير مى شود و دو خصلت در او جوان مى شود، حرص و بلندى آرزو).
و نيز فرمود: «حُبّ الشّيخِ شَابٌّ فِى طَلَبِ الدُّنيَا وَ اِن إلتَقَتْ تَرقُوَتاهُ مِنَ الكِبَرِ إِلَّا الّذِينَ اتَّقُوا وَ قَلِيلٌ مَا هُم»(9)؛ (حبّ و دوستى پير در طلب دنيا جوان است گرچه دو استخوان دو طرف گردن او از فرط پيرى به هم رسد، مگر تقوا پيشه كنندگان و آنها نيز اندكند).
يكى از بزرگان نوشته: «روزى در بالين بيمارى كه حدود نود سال از عمرش گذشته بود و دو روز بعد، از دنيا رفت نشسته بودم، هنوز هوش و دركش را از دست نداده بود از وى پرسيدم، ساليان گذشته عمر خود را چگونه درك مى كنيد؟ او پلك هاى چشمش را روى هم گذاشت و فوراً باز كرد و گفت: «چنين چيزى» و با «چنين سرعتى».(10)
پرداختن به آرزوهاى دور و دراز قدرت تفكر صحيح را از انسان مى گيرد و انسان نمى فهمد كه دنيا زودگذر است، نمى خواهد در گذشت زمان تعمّق كند؛ زيرا گذشت زمان عبارت است از بريدن تدريجى درخت عمر.
در قطع نخل سركش باغ حيات ما *** چون اره دو سر نَفَس اندركشاكش است(11)
با توجه به كوتاهى دنيا و كوتاه كردن آرزوها و اعتقاد به اين كه با هر نفسى از زندان دنيا و محبوس بودن در آن آزاد شده و به طرف پروردگار مى رويم مى توان از تأسف و وحشت درونى نسبت به سرعت دنيا و تمام شدن عمر كاست.
اين نفس جانهاى ما را همچنان *** اندك اندك دزدد از حبس جهان
تا اليه يَصْعَد أطيابُ الكَلِم *** صاعداً منّا الى حيثُ عُلِم(12)
تَرتَقى انفاسُنا بالارتقاء *** مُتْحَفا مِنّا الى دار البقاء(13)
پارسى گويم، يعنى اين كشش *** زانطرف آيد كه دارد او چشش(14)
اگر انسان چشم بصيرت باز كند و سرعتِ گذشتن عمر و نزديك شدن مرگ را درك كند از آرزو بيزار مى شود. حضرت علي(عليه السلام) فرمودند: «لَو رَأىَ العَبدُ أَجَلَهُ وَ سُرعَتَهُ اِلَيهِ اَبْغَضَ الاَملَ...»(15)؛ (اگر بنده، مرگ و سرعت آن را به سوى خود ببيند، از آرزو ناراحت و بيزار مى شود).
اگر مرگها ظاهر شوند، آرزوها همچون يخ در مقابل خورشيد ذوب مى شوند. امام علي(عليه السلام) مى فرمايند: «لَو ظَهَرَتِ الآجَالُ إفْتَضَحَتِ الآمالُ»(16)؛ (اگر اجلها ظاهر مى شدند، زشتى و عيب و بى ثمر بودن آرزوها آشكار مى گرديد).
پس نبايد گول آرزوهاى بلند را خورد كه چشم هاى قلب را كور مى كند: «ألامانِىُّ تَعْمَى عُيُونَ البَصَائِرُ».(17) و مثل سرابى حقائق را به دروغ جلوه مى دهد و از واقعيت دور مى اندازد. «الأَمَلُ كَالسَّرابِ...».(18)«ألأمَلُ خادعٌ غارٌّ ضارٌّ»(19)؛ (آرزو، نيرنگ باز و ضرر زننده است). (هر كه در ميدان آرزو دويد، با آمدن مرگ لغزيد و به زمين خورد)؛ «مَنْ جَرَى فِى مِيدَانِ أمَلِهِ عُثِرَ بِأَجَلِهِ»(20) خداوند ما را از شرور نفس امّاره و آرزوى دور و دراز دور گرداند. انشاء اللّه تعالى.(21)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.