پاسخ اجمالی:
آرزو خواسته ای است که هنوز مطلوب آن محقق نشده، بنابراین انسان در آرزوهای طولانی انرژى مغز خود را در ساختن تصنّعى علل و عوامل نامعقول واقعيات مستهلك می نماید؛ در صورتى كه اين نيرو را می تواند در آرمان هاى بسيار مفيدتر و ضرورى تر به کار گیرد. ضمن اینکه آرزوی طولانی باعث فراموشی آخرت و لقاء پروردگار می شود و او را از حرکت در مسیر تکامل باز می دارد.
پاسخ تفصیلی:
آرزو، نوعى خواستن است كه مطلوب و خواسته شده، فعلا تحققى ندارد و از عوامل و عللى كه ممكن است آن خواسته شده را در آينده تحقق بخشد نیز اثر و نشانى وجود ندارد. به همين جهت است كه انسان در حال آرزوهاى دور و دراز مجبور است انرژى هاى مغز خود را در ساختن تصنّعى علل و عوامل و جابجا كردن حقائق و حذف و انتخاب نامعقول واقعيات مستهلك نمايد؛ در صورتى كه اين نيروها و انرژي هاى مستهلك شده ممكن است آرمان هاى بسيار مفيدتر و ضرورى تر از آن خواسته هاى رویایی را تحقق ببخشد.
نتيجه تباه كننده ديگرى كه آرزوهاي دور و دراز در بردارد آن است كه موجب ناپديد شدن آخرت و سراى ابديت و لقاء الله از افق روح آدمى مى گردد. اين، همان خطر بزرگ است كه سر راه حيات هدفدار انسانها را مى گيرد و او را از حركت در مسير تكاملى «حيات معقول» باز مى دارد.
آرزوها يك امواج زودگذر و ناپايدار مغزى نيستند كه لحظاتى سر بركشند و سپس فرو بنشینند؛ بلكه آرزوها همواره سطوح روانى امروز را كه روياروى حقايق و واقعيات و متأثر از آنها است مى تراشند و مى خراشند و قشرى از مفاهيم حقيقت نما و مطلوب نما در آينده را بر آن سطوح مى چسبانند و جلو فعاليت هاى طبيعى روح را مى گيرند، اينان در فرداهاى بدون ديروز و امروز زندگى مى كنند.
ناظر زاده كرمانى می گوید: عمر من شد بَرْخى(1) فرداى من *** واى از اين فرداى ناپيداى من
و به همين علت است كه درك و اشتياق به ابديت از افق روح محو مى شود و به جاى آن «فرداهاى» موهوم جانشين مى گردد.(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.