پاسخ اجمالی:
«شجاعت» از يك نظر اولين خصلت لازم براى احراز مديريت است؛ زيرا مدير وظايفي دارد كه انجام صحيح آنها بدون بهره گيرى از اين وصف ممكن نيست مثل شجاعت درتصميم گيرى های مهم، مقابله با حوادث غير منتظره، اعتراف به خطاها و جبران آنها، انجام كارهاى مهم و مسؤوليتهاى سنگين و نترسيدن از قدرتها و ... خلاصه اینکه مدیران در هر گام به اين صفت نياز دارند؛ لذا حتی مدير آگاه و پر تجربه و با سابقه و امين اما فاقد شهامت لازم هرگز نمى توانند مدير خوبى باشد.
پاسخ تفصیلی:
«شجاعت» یکی از شروط مدیریت و از يك نظر اوّلين خصلت لازم براى احراز این مقام است. زيرا مديران و فرماندهان وظايفى دارند كه انجام صحيح آنها بدون بهره گيرى از اين وصف ممكن نيست؛ به عنوان مثال:
1. در مرحله تصميم گيرى اگر آنها ضعيف و ترسو باشند، قادر بر يك تصميم صحيح نخواهند بود.
2. در مقابله با حوادث غير منتظره، اگر روح شهامت در وجود آنان نباشد، چنان دستپاچه مى شوند كه راههاى ساده چاره جوئى را نيز فراموش مى كنند.
3. آنها به هنگام ارتكاب اشتباهات اگر از شجاعت لازم برخوردار نباشند، هرگز به خطاى خويش اعتراف نكرده و درصدد جبران بر نمى آيند.
4. در كارهاى مهم كه نياز به اعتماد به نفس دارد، بدون شجاعت اين مسأله حاصل نخواهد شد.
5. در برابر وسوسه هاى شياطين انس و جن و هواى نفس كه پيوسته مى كوشند انسان را به انحراف، و سازش با اهل باطل بكشانند، تنها برخورد شجاعانه مشكل را حلّ مى كند.
6. در مقابل موانع مختلفى كه بر سر راه مديران و فرماندهان پيدا مى شود جز با استمداد از روح شهامت كارى ساخته نيست.
7. يكى از شرايط پيروزى بر مشكل، كوچك شمردن مشكلات است كه آن نيز در پرتو روح شهامت امكان پذير است.
8. قبول مسؤوليّتهاى سنگين با دورنماى مبهم و تاريكى كه در آغاز كار دارد، جز براى افراد شجاع ممكن نيست.
9. نترسيدن از قدرتهاى اهريمنى كه انسان خواه ناخواه در مبارزات اجتماعى با آنها درگير مى شود، شرط غلبه بر آنها است؛ و اين براى افراد ضعيف و ترسو ممكن نيست.
خلاصه اين كه، مديران و فرماندهان در هر گام به اين صفات نياز دارند و افرادى كه آگاه و پر تجربه و با سابقه و امين و درستكارند امّا فاقد شهامت لازم مى باشند، هرگز نمى توانند مدير و فرمانده خوبى باشند.
امير مؤمنان على(عليه السلام) در كلمات قصارش مى فرمايد «اَلْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجاعَةٌ»(1)؛ (عجز و ناتوانى آفتى است [براى اداره هر كار] و استقامت و شكيبائى نوعى شجاعت است) و در اوصاف فرمانده نمونه در فرمان مالك اشتر، مخصوصاً روى مسأله «شجاعت» به عنوان يك خصلت خانوادگى آنها تأكيد و تكيه مى كند و مى فرمايد: «ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجاعَةِ وَ السَّخاءِ وَ السَّماحَةِ»(2)؛ اين ويژگى بايد در «مشاوران» نيز وجود داشته باشد؛ هرگز نبايد مديران و فرماندهان، مشاوران خود را از ميان افراد ترسو و جبان انتخاب كنند كه از قاطعيّت آنها مى كاهند و در تصميم گيريها خلل وارد مى كنند. لذا فرمود: «لا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ... جَباناً يُضْعِفُكَ عَنِ الامُورِ»(3)؛ (آدم ترسو را در مشورتت داخل نكن كه تو را در انجام كارها ناتوان مى سازد!).
يكى از مهمترين اوصاف انبياء شجاعت آنها بوده است كه نمونه اى از آن را در داستان ابراهيم خليل(عليه السلام)، قهرمان بت شكن، در قرآن مجيد مى خوانيم؛ و بيش از آن درباره شخص پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) است كه در سخت ترين حالات خوف انگيز، مانند كوهى استوار در برابر همه توطئه ها مى ايستاد. مخصوصاً اگر مدير يا فرماندهى بخواهد برنامه هاى انقلابى اجرا كند، برنامه هائى كه با وضع موجود جامعه هماهنگ نيست، و همچون شنا كردن بر خلاف مسير آب است، بدون داشتن اين صفت امكان پذير نخواهد بود.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.