پاسخ اجمالی:
على(ع) در این مورد به مالك اشتر می فرماید: «بدترين وزراى تو كساني اند كه قبلا وزير اشرار بوده اند. كسى كه با آن گنهكاران در كارهايشان شركت داشته، نبايد صاحب اسرار تو باشد». براى شناختن سوابق افراد بايد به بازتاب شخصيّتشان در افكار عمومى مراجعه كرد؛ البته ممکن است افكار عمومى در قضاوت خود درباره كسى احياناً گرفتار اشتباه شود، ولى غالباً مى تواند معيار خوبى براى شناخت افراد باشد. لذا امام(ع) مى فرماید: «افراد شايسته را از طريق آنچه خدا بر زبان بندگانش جارى مى کند مى توان شناخت».
پاسخ تفصیلی:
اين شرط مهم را كه امروز از سوى همه مجامع و محافل جهانى و مؤسّسات مختلف به رسميّت شناخته شده، اميرمؤمنان على(عليه السلام) در چهارده قرن پيش، با صراحت تمام در فرمان تاريخى «مالك اشتر» بيان فرموده است؛ آنجا كه «مالك» را مخاطب ساخته مى گويد: «إِنَّ شَرَّ وُزَرائِكَ مَنْ كانَ لِلاشْرارِ قَبْلَكَ وَزيراً، وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فى الأثامِ، فَلايَكُونَنَّ لَكَ بِطانَةً، فَإِنَّهُمْ أَعْوانُ الاثَمَةِ، وَ إِخْوانُ الظَّلَمَةِ، وَ أَنْتَ واجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرائِهِمْ وَ نَفاذِهِمْ، وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصارِهِمْ، وَ أَوْزارِهِمْ، وَ آثامِهِمْ... أُولئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَؤُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً»(1)؛ (بدترين وزراى تو كسانى هستند كه براى اشرار قبل از تو وزير بوده اند؛ كسى كه با آن گنهكاران در كارهايشان شركت داشته، نبايد صاحب اسرار تو باشد؛ آنها همكاران گنهكاران و برادران ستمكارانند؛ در حالى كه تو مى توانى جانشينان خوبى براى آنها بيابى از كسانى كه از نظر فكر و نفوذ كمتر از آنان نيستند اما بار گناهان آنها را به دوش نمى كشند ... هزينه اين افراد بر تو سبكتر، و همكاريشان با تو بهتر است!).
همچنین براى شناختن سوابق افراد بايد به بازتاب شخصيّت آنها در افكار عمومى جامعه مراجعه كرد؛ البتّه ممكن است افكار عمومى در قضاوت خود درباره كسى احياناً گرفتار اشتباه شود ولى غالباً معيار خوبى براى شناخت افراد مى تواند باشد. لذا در همان «فرمان» در عبارت ديگرى مى خوانيم: «إِنَّما يُسْتَدَلُّ عَلى الصّالِحينَ بِما يُجْرِى اللّهُ لَهُمْ عَلى أَلْسُنِ عِبادِهِ»(2)؛ (بدان افراد شايسته را از طريق آنچه خداوند بر زبان بندگانش جارى مى سازد مى توان شناخت!) البتّه انكار نمى توان كرد كه دگرگونى در حالات افراد و تغيير مسير زندگى آنها امكان پذير است، و داستانهاى «بِشْرِ حافى» و «فُضَيْل بنِ عَياض» و «حُرّبن يزيد رِياحى» را غالباً شنيده ايم ولى اين تحوّل و دگرگونى تنها در اقلّيّتى از افراد منحرف واقع مى شود كه بايد با دقّت و هوشيارى به آن پاسخ مثبت داد ولى اين امر در اكثريّت منحرفان با سابقه تحقّق نمى يابد. به همين دليل، هميشه بايد در گزينش مديران، سوابق آنها را در نظر گرفت، همان گونه كه خود آنها بايد سوابق افراد زير دست خود را در نظر بگيرند.
اين نكته نيز لازم به يادآورى است كه انقلاب و دگرگونى و تغيير حالات افراد در سنين پائين بيشتر از سنين بالا رخ مى دهد؛ افراد جوان هم زودتر آلوده مى شوند، و هم زوتر پاك، ولى بازگشت افراد مسن بعد از شکل گیری شخصيّتشان از مسير خود كار بسيار دشوارى است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.