پاسخ اجمالی:
بعد از آن كه كلّيّات مسائل در شورا براى مدير روشن شد و به مرحله تصميم گيرى درآمد، براى تحقّق بخشيدن و اجراى آن، نياز به «برنامه ريزى» است. مدير خوب كسى است كه از قدرت برنامه ريزى بهره كافى داشته باشد؛ زیرا بدون برنامه ريزى هرگز نمى توان وارد مرحله عمل شد. اهمّيّت برنامه ريزى تا به آن پايه است كه حتّى كارهاى ساده نيز بايد توأم با برنامه باشد، چرا كه بدون برنامه ريزى، مسأله «سازماندهى» كه مرحله بعد از آن است امكان پذير نخواهد بود؛ و بدون سازماندهى، وصول به هدف، مشكل يا غير ممكن است.
پاسخ تفصیلی:
بعد از آن كه «كلّيّات مسائل» در شورا براى مدير روشن شد و به مرحله تصميم گيرى درآمد، براى تحقّق بخشيدن و اجراى آن، نياز به «برنامه ريزى» است. يك مدير خوب، كسى است كه از قدرت «برنامه ريزى» بهره كافى داشته باشد كه آن نيز با استفاده از تجربيّات شخصى و استفاده از تجارب و نظرات صاحب نظران، انجام مى گيرد. به هر حال، بدون برنامه ريزى هرگز «نبايد» و «نمى توان» وارد مرحله عمل شد. منتها گاه نياز به برنامه ريزى «كوتاه مدت» است و گاه «دراز مدت» و گاه هر دو.
درست است كه بايد تمام مراحل برنامه تا پايان كار قبلا تنظيم شود، ولى گاه عملا تنظيم تمام برنامه غير ممكن است، چون طبيعت بعضى از مسائل ايجاب مى كند كه نسبت به آينده آن ابهاماتى در كار باشد. در اينجا نبايد يك لحظه هم از حركت ايستاد و چاره اى جز «برنامه ريزى مقطعى» نيست. بايد براى رسيدن به هدف، مراحل مختلفى در نظر گرفته شود و براى هر مرحله يك «برنامه جداگانه» تنظيم گردد.
اهمّيّت «برنامه ريزى» تا به آن پايه است كه حتّى كارهاى ساده نيز بايد توأم با برنامه باشد؛ چرا كه بدون برنامه ريزى، مسأله «سازماندهى» كه مرحله بعد از آن است، امكان پذير نخواهد بود و بدون سازماندهى، وصول به هدف، مشكل يا غير ممكن است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.