پاسخ اجمالی:
به تصريح آيات 105 و 106 سوره «انبياء» در نهايت، این «صالحان» هستند که حكومت زمين را در دست ميگيرند. با توجّه اطلاق کلمه «ارض»، این حکمرانی تمام كره زمين و سراسر جهان را شامل مى شود و از آنجا كه اين معنى در گذشته تحقق نيافته، بايد در آينده در انتظار آن بود؛ و اين همان چيزى است كه به عنوان «حكومت جهانى مهدى(عج)» از آن ياد مى كنيم.
پاسخ تفصیلی:
در سوره «انبياء» آيات 105 و 106 مى خوانيم: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ اَنَّ الاَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ * اِنَّ فى هذا لَبَلاغاً لِقُوم عابِدينَ»؛ (در زبور بعد از ذكر [تورات] نوشتيم: بندگان شايسته ام وارث [حكومت] زمين خواهند شد. در اين، پيام روشنى است براى گروه عبادت كنندگان [پروردگار]).
اين آيات، به دنبال آياتى قرار گرفته كه پاداش اخروى صالحان را بيان مى كند و در واقع بيانگر پاداش دنيوى آنان است، پاداش بسيار مهمى كه زمينه ساز اجراى احكام الهى توسط صالحان و در نهایت سعادت و نجات جامعه انسانى است.
با توجّه به اينكه «ارض» به طور مطلق تمام كره زمين و سراسر جهان را شامل مى شود ـ مگر اينكه قرينه خاص در ميان باشد ـ اين آيه بشارتى است در زمينه حكومت جهانى صالحان و از آنجا كه اين معنى در گذشته تحقق نيافته است، بايد در آينده در انتظار آن بود؛ و اين همان چيزى است كه به عنوان «حكومت جهانى مهدى» از آن ياد مى كنيم.
اين نكته نيز قابل توجه است كه آيه مى گويد: ما اين وعده را در كتب انبياء پيشين نيز نوشته ايم، اشاره به اينكه اين وعده تازه نيست؛ بلكه امرى است ريشه دار كه در ادیان و مذاهب ديگر نيز آمده است.
منظور از «زبور» به احتمال قوى همان «زبور داود(علیه السلام)» است كه مجموعه اى از مناجاتها و نيايشها و اندرزهاى داود پيامبر(علیه السلام) مى باشد كه در كتب عهد قديم (كتب وابسته به تورات) به عنوان «مزامير داود» از آن ياد شده است.
جالب اينكه در همين كتاب مزامير داود ـ با تمام تحريفاتى كه در كتب عهد قديم به مرور زمان صورت گرفته ـ باز اين بشارت بزرگ ديده مى شود. در مزمور 37 جمله 9 مى خوانيم: «... زيرا كه شروران منقطع مى شوند و اما متوكلان به خداوند وارث زمين خواهند شد و ... شرير نيست مى شود، هر چند مكانش را استفسار نمايى ناپيدا خواهد شد!». و در جمله يازدهم همين «مزمور» آمده است: «امّا متواضعان وارث زمين شده و از كثرت سلامتى متلذّذ خواهند شد». و نيز در همين «مزمور» در جمله 27 همين معنى با عبارت زير آمده است: «زيرا متبركان خداوند، وارث زمين خواهند شد امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد!». و در جمله 29 آمده است: «صديقان وارث زمين شده، ابداً در آن ساكن خواهند شد».
روشن است تعبيراتى مانند «صديقان»، «متوكلان»، «متبركان» و «متواضعان» اشاره به همان «مؤمنان و صالحان» است كه در قرآن آمده. منظور از «ذكر» در آيه فوق نيز به اعتقاد بسيارى از مفسّران، تورات است و آيه 48 سوره انبياء، به آن گواهى مى دهد: «وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوْسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْرى لِلْمُتَّقينَ»؛ (ما به موسى و هارون چيزى كه وسيله جدايى حق از باطل و روشنايى و يادآورى پرهيزگاران بود بخشيديم). بعضى نيز احتمال داده اند كه منظور از «ذكر»، «قرآن» است و منظور از «زبور» تمام كتب انبياى پيشين است. بنابراين معنى آيه چنين مى شود «ما در تمام كتب انبياى پيشين علاوه بر «قرآن» اين بشارت را داده ايم ...».
به هر حال اين بشارت در پاره اى از ملحقات تورات مانند كتاب «اشعياء نبى» نيز آمده است؛ چنانكه در فصل يازدهم اين كتاب مى خوانيم: «ذليلان را به عدالت حكم و براى مسكينان زمين به راستى تنبيه [و مايه بيدارى] خواهد بود. كمربند كمرش عدالت و وفا نطاق ميانش خواهد بود و گرگ با بره سكونت داشته و طفل كوچك شبان ايشان خواهد بود ... زيرا كه زمين از دانش خداوند مثل آبهايى كه دريا را فرو مى گيرند پر خواهد شد!».
در خود تورات نيز اشاره هايى به اين معنى ديده مى شود از جمله در فصل 13 شماره 15 آمده است: «زمين را به يكى از اولاد ابراهيم مى دهيم اگر كسى غبار زمين را بشمارد ذريت او را خواهد شمرد!». و در فصل 17 جمله 20 آمده است: «او [اسماعيل] را بركت دادم و او را بارور گردانيده [فرزندانش را] به غايت زياد خواهم نمود و دوازده سرور به وجود خواهد آورد و او را امت عظيمى خواهد داد». از جمله «دوازده سرور به وجود خواهد آورد» معلوم می شود كه امامان و پيشوايان دوازده گانه همه از فرزندان او هستند.(توجه كيند)
و در فصل 18 جمله 18 آمده است: «جميع اقوام دنيا در او متبرك خواهند بود» و تعبيرات و اشارات ديگرى از اين قبيل كه ذِكر همه آنها به طول مى انجامد.
علاوه بر اشاره روشنى كه در آيه فوق نسبت به قيام مهدى(عليه السلام) شده در روايات اسلامى نيز اين مسأله به طور صريح آمده است؛ از جمله مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» در ذيل همين آيه از امام باقر(عليه السلام) چنين نقل مى كند: «هُمْ اَصْحابُ الْمَهْدىِّ فى آخِرِ الزَّمانِ»؛ (آنها ـ بندگان صالحى را كه خداوند در اين آيه بعنوان وارثان زمين ذكر فرموده است ـ ياران مهدى(عليه السلام) در آخر الزمان هستند).
در «تفسير قمى» نيز در ذيل اين آيه چنين آمده است: «قالَ الْقائِمُ وَ اَصْحابُه»؛ (منظور از اين آيه، قائم (مهدى(عليه السلام)) و ياران او هستند).
شك نيست كه بندگان صالح خدا ممكن است بخشى از حكومت روى زمين را در اختيار بگيرند، همانگونه كه در عصر رسول الله(صلى الله عليه و آله) و بعضى از اعصار ديگر واقع شد؛ ولى قرار گرفتن حكومت تمام روى زمين در اختيار صالحان تنها در عصر مهدى(عليه السلام) صورت مى گيرد و روايات فراوانى كه از طرق اهل سنت و شيعه در اين زمينه رسيده است در سر حد تواتر است.
شيخ منصور على ناصف نويسنده كتاب «التاج الجامع للاصول» [كتابى كه اصول پنجگانه معروف اهل سنت در آن گردآورى شده و تقريظ هاى مهمى از علماى الازهر بر آن نوشته اند] چنين آورده است: «اِشْتَهَرَ بَيْنَ الْعُلَماءِ سَلَفاً وَ خَلَفاً اَنَّهُ فى آخِرِ الزَّمانِ لابُدَّ مِنْ ظهورِ رَجُل مِنْ اَهْلِ الْبَيْتِ مُسمَى الْمَهْدى يَسْتَوْلى عَلى الْممالِك الاِسْلاميَّةِ وَ يَتَّبِعُهُ الْمُسْلِمُونَ وَ يَعْدِلُ بَيْنَهُمْ وَ يُؤيِّدُ الدِّينَ»؛ (در ميان همه دانشمندان امروز و گذشته مشهور است كه در آخر الزمان به طور يقين مردى از اهل بيت(عليهم السلام) ظاهر مى شود كه بر تمام كشورهاى اسلامى مسلط مى گردد و همه مسلمانان از او پيروى مى كنند و در ميان آنها عدالت را اجرا مى نمايد و دين را تقويت مى كند). سپس مى افزايد: «وَ قَدْ رَوى اَحاديثُ الْمَهدى جَماعَة مِنْ خيارِ الصِّحابَة، وَ اَخْرَجَها اَكابِرُ الُمحَدّثين كابى داود، ترمذى، ابن ماجة، الطبرانى، ابى يعلى، البزار و الامام احمد الحاكم»؛ (احاديث مهدى(عليه السلام) را گروهى از اصحاب خوب پيامبر(صلى الله عليه و آله) نقل كرده اند که آنها را بزرگان از محدثین مانند ابوداود، ترمذى، ابن ماجه، طبرانى، ابويُعلى، البزاز، امام احمد و حاكم (رض) در كتابهاى خود آورده اند).(1)
حتّى ابن خلدون كه معروف به مخالفت با احاديث مهدى(عليه السلام) است نيز شهرت اين احاديث را در ميان همه دانشمندان اسلام نتوانسته است انكار كند.(2)
از كسان ديگرى كه تواتر اين اخبار را در كتاب خود آورده اند «محمد شبلنجى» دانشمند معروف مصرى در كتاب «نور الابصار» است، او مى گويد: «تَواتُر الأخبار عَنِ النَّبِىّ(صلى الله عليه وآله) عَلى اَنَّ المَهدى مِنْ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ اَنَّه يَمْلاءُ الاَرضَ عَدلا»؛ (اخبار متواترى از پيامبر(صلى الله عليه و آله) به ما رسيده است كه مهدى(عليه السلام) از خاندان او است و تمام روى زمين را پر از عدالت مى كند).
اين تعبير در بسيارى از كتب ديگر نيز آمده است تا آنجا كه شوكانى از علماى معروف اهل سنت در كتابى كه پيرامون تواتر احاديث مربوط به مهدى(عليه السلام) و خروج دجال و بازگشت مسيح نوشته است، بعد از بحث مشروحى در زمينه تواتر احاديث مربوط به مهدى(عليه السلام) مى نويسد: «هذا يَكْفى لِمَنْ كانَ عِنْدَهُ ذَرَّةٌ مِنَ الايمانِ وَ قَلَيلٌ مِنْ اِنْصاف»(3)؛ (آنچه گفته شده براى كسانى كه يك ذره ايمان و يك جو انصاف دارند كافى است!).
خوب است در اينجا حداقل چند روايت برگزیده كه در معروفترين منابع اسلامى آمده است به عنوان «مشت نمونه خروار» بياوريم:
1ـ احمد حنبل از ائمّه چهارگانه اهل سنّت در كتاب «مسند» خود از ابوسعيد خدرى نقل مى كند كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) فرمود: «لاتَقُومَ السّاعَةَ حَتّى تَمْتلاُ الاَرْضَ ظُلْماً وَ عُدْواناً، قال ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُل مِنْ عِتْرَتى اَوْ مِنْ اَهِل بَيْتى يَمْلاُها قِسْطاً وَ عَدْلا كما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ عُدواناً»(4)؛ (قيامت برپا نمى شود تا آن زمانى كه زمين پر از ظلم و ستم گردد؛ سپس مردى از عترت يا اهل بيت(عليهم السلام) من قيام مى كند و زمين را پر از قسط و عدل مى سازد آن گونه كه ظلم و ستم آن را پركرده بود).
2ـ همين معنى را حافظ ابوداود سجستانى در كتاب «سنن» خود با مختصر تفاوتى نقل كرده است.(5)
3ـ ترمذى محدّث معروف به سند صحيح (طبق تصريح منصور على ناصف در التّاج) از عبدالله از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) نقل مى كند كه فرمود: «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا اِلاّ يومٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّى يَبْعَثَ رَجُلا مِنّى اَوْ مِنْ اَهْلِ بَيْتى يَواطِئُ اِسْمُهُ اِسْمى وَ اِسْمُ اَبيهِ اِسْمَ اَبى يَمْلاُ الاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»(6)؛ (اگر باقى نماند از عمر دنيا مگر يك روز، خداوند آن يك روز را چنان طولانى مى كند كه مبعوث كند مردى را از من يا از اهل بيت من [ترديد از راوى روايت است و مفهوم و محتوا يكى است] كه اسم او اسم من و اسم پدرش، اسم پدر من است). زمين را پر از عدل و داد مى كند آن گونه كه از ظلم و ستم پر شده است.(7)
شبيه همين حديث را با مختصر تفاوتى حاكم نيشابورى در «مستدرك» آورده و در پايان آن مى گويد: اين، حديث صحيحى است هر چند بخارى و مسلم آن را ذكر نكرده اند.(8)
4ـ در صحيح «ابى داود» از امّ سلمه نقل شده است كه مى گويد: من از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) شنيدم چنين مى فرمود: «اَلْمَهْدىُّ مِنْ عِتْرَتى مِنْ وُلْدِ فاطِمَةَ»(9)؛ (مهدى(عليه السلام) از خاندان من است از فرزندان فاطمه(عليه السلام)).
5ـ حاكم نيشابورى در مستدرك، حديث مشروح ترى در اين زمينه از ابوسعيد خدرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «يَنْزِلُ بِاُمَّتى فى آخِرِ الزِّمانِ بَلاءٌ شَديد مِنْ سُلْطانِهِمْ، لَمْ يُسْمَعْ بَلاءٌ اَشَدُّ مِنْهُ، حَتّى تَضيقَ عَنْهُمُ الاَرْضُ الرَّحْبَةُ وَ حَتّى يَمْلاُ الاَرْضَ جَوْراً وَ ظُلْماً، لايَجِدُ الْمُؤْمِنُ مَلْجَأً يَلْتَجِاُ الَيْهِ مِنَ الظُّلْمِ فَيَبْعَثُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ رَجُلا مِنْ عِتْرَتى، فَيَمْلَأُ الاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا كَما مُلِئَتْ طُلْماً وَ جَوْراً، يَرْضى عَنْهُ ساكِنُ السَّماءِ وَ ساكِنُ الاَرْضِ، لاتَدَّخِرُ الاَرْضُ مِنْ بَذْرِها شَيْئاً اِلاّ اَخْرَجَتْهُ، وَ لاَ السَّماءُ مِنْ قَطْرِها شَيْئاً اِلاّ صَبَّهُ اللهُ عَلَيْهِمْ مِدْراراً»(10)؛ (در آخر زمان بلاى شديدى بر امّت من از سوى سلطان آنها وارد مى شود؛ بلايى كه شديدتر از آن شنيده نشده! تا آنجا كه زمين وسيع و گسترده، بر آنها تنگ مى شود و تا آنجا كه زمين پر از جور و ظلم مى گردد و مؤمن پناه گاهى براى پناه جستن به آن از ظلم نمى يابد در اين هنگام خداوند متعال مردى از عترتم را مبعوث مى كند كه زمين را پر از عدل و داد كند؛ آن گونه كه از ظلم و ستم پر شده بود. ساكنان آسمان [فرشتگان] از او خشنود مى شوند و همچنين ساكنان زمين، زمين تمام بذرهاى خود را بيرون مى فرستد و بارور مى شود و آسمان تمام دانه هاى باران را بر آنها فرو مى بارد [و همه جا را سيراب و پربركت مى كند]). حاكم بعد از ذكر حديث مى گويد: اين حديث صحيح است هر چند بخارى و مسلم آن را در كتاب خود نياورده اند.
اين گونه احاديث از راويان مختلف، در منابع مشهور، فراوان است و نشان مى دهد كه سرانجام حكومت جهانى به دست با كفايت مهدى(عليه السلام) برپا مى شود و همه جا پر از عدل و داد مى گردد و مضمون آيه فوق، «انَّ الاَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ» تحققّ مى يابد.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.