پاسخ اجمالی:
مراد از «سابقون» در سوره واقعه، حضرت علي(ع) است. حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» از ابن عباس آورده است كه: «پيشگامان [در ايمان] سه نفرند: يوشع پیشگام ایمان به موسى(ع)، صاحب ياسين [حبيب نجار] پیشگام ایمان به عيسى(ع) و على(ع) پيشگام در ایمان به پیامبر(ص) بود». اين حديث را ابن مغازلى در «العمده» و سبط بن جوزى در «تذكرة» و ابن كثير در تفسير خود و ابن حجر در «الصواعق» و علامه شوكانى در «فتح القدير» و شيخ سليمان قندوزى در «ينابيع الموده» و ديگران نقل كردهاند.
پاسخ تفصیلی:
در سوره «واقعه» مى خوانيم: «وَ السّابِقُوْنَ السّابِقُوْنَ * اُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فى جَناّتِ النَّعيمِ * ثُلَّةٌ مِنَ الاَوَّلينَ * وَ قَليلٌ مِنَ الآخِرِينَ»؛ (و [سوّمين گروه] پيشگامان پيشگام اند، آنها مقربانند، در باغهاى پر نعمت بهشت [جاى دارند]، گروه زيادى [از آنها] از امّتهاى نخستين اند و اندكى از امّتهاى آخرين).(1)
در «شواهد التنزيل» حاكم حسكانى از ابن عباس چنين نقل شده: «السُّبّاقُ ثَلاثَة، سَبَقَ يُوشَعُ بْنُ نُون اِلى مُوسَى وَ سَبَقَ صاحِبُ ياسِين اِلى عِيسى وَ سَبَقَ عَلِىّ اِلَى النَّبِىِّ(صلى الله عليه وآله)»(2)؛ (پيشگامان [در ايمان] سه نفرند: يوشع پيشگام نسبت به [ايمان به] موسى(عليه السلام) بود، صاحب ياسين [حبيب نجار] نسبت به عيسى(عليه السلام) و على(عليه السلام) نسبت به رسول خدا پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) پيشگام بود).
در همان كتاب از ابن عباس نقل شده كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) تفسير اين آيه را پرسيدم، فرمود: «حَدَّثَنى جَبرَئيلُ بِتَفْسيرِها، قالَ ذاكَ عَلِىّ وَ شِيعَتُهُ اِلَى الْجَنَّةِ»(3)؛ (از جبرئيل تفسير اين آيه را پرسيدم گفت: آن، اشاره به على(عليه السلام) و شيعيان او است كه پيشگام در رفتن به بهشت هستند!).
اين دو تفسير، منافاتى با هم ندارد؛ چراكه على(عليه السلام)، هم پيشگام در ايمان به پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود و هم پيشگام در رفتن به بهشت است و در واقع اين دو، ارتباط و پيوند ناگسستنى با يكديگر دارد.
در همين كتاب، چندين حديث ديگر در اين باره نقل شده است. در تفسير «الدّر المنثور» نيز دو روايت از ابن عباس در اين زمينه نقل شده، در يكى از آنها ابن ابى حاتم و ابن مردويه از ابن عباس در تفسير اين آيه نقل مى كنند كه: «يوشع بن نون [نخستين كسى بود كه] به موسى(عليه السلام) ايمان آورد و مؤمن آل ياسين به عيسى(عليه السلام) و على بن ابى طالب(عليه السلام) پيشگام در ايمان به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بود».(4)
در همان كتاب، حديث ديگرى نيز به همين مضمون نقل مى كند.(5)
از كسانى كه اين روايت را نقل كرده اند ابن مغازلى (طبق نقل ابن بطريق) در كتاب «العمده» و سبط بن جوزى در «تذكرة» و ابن كثير در تفسير خود و ابن حجر در «الصواعق» و علامه شوكانى در «فتح القدير» و شيخ سليمان قندوزى در «ينابيع الموده» است.(6)
اين نكته نيز قابل توجه است كه قاضى روزبهان كه در مسائل مربوط به امامت و خلافت، تعصب خاصى دارد و كتابش به نام «ابطال نهج الحق» گواه بر اين معنى است، هنگامى كه در مقام پاسخ گويى از علامه حلى در مورد اين آيه بر مى آيد [زيرا علامه در كتاب خود از طريق اهل سنت از ابن عباس نقل مى كند: «سابِقُ هذِهِ الاُمَّةِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب»؛ (پيشگام اين امت در ايمان، على بن ابيطالب(عليه السلام) است)] در كتاب خود به نام «ابطال نهج الحق» در پاسخ سخن علامه چنين مى گويد: «اين حديث در روايات اهل سنت آمده است، ولى به اين عبارت: «سُبّاقُ الاُمَّةِ ثَلاثَة: مُؤمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ حَبيبُ النَّجّارِ وَ عَلِىُّ بنُ اَبى طالِب» سپس مى افزايد: شك نيست كه على(عليه السلام) پيشقدم در اسلام بود و سابقه و فضائل بيشمارى داشت؛ ولى اينها دليل بر نص بر امامت [بلافصل] او نمى شود».(7)
ولى بايد توجه داشت كه هيچ كس نمى گويد اين احاديث به تنهايى به معنى نص بر امامت بلافصل على بن ابى طالب(عليه السلام) است؛ بلكه هدف اين است هنگامى كه اين آيات و روايات را در كنار هم بچينيم مى بينيم على(عليه السلام) شاخص ترين و بارزترين فرد از امت اسلامى بود كه لايق اين مقام شد و هيچ كس در اين ميدان به پاى او نمى رسد.
آيا با وجود اين همه فضائلِ غير قابل انكار، سزاوار است ديگران را بر او مقدم بشمريم و با وجود او به سراغ ديگرى برويم؟!(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.