پاسخ اجمالی:
برای تبیین محدودیت علم بشر باید چند نکته را در نظر گرفت. 1- قدرت حواس انسان محدود است. 2- ادراك و تفكر ما نيز قدرت محدودى دارد و ماوراى آن نه تنها از نظر ما که از نظر ژرف اندیش ترین دانشمندان نیز پوشیده است. 3- عالم هستى به قدرى پهناور است كه هر قدر دامنه علم و دانش بشرى وسيع تر مى شود عظمت اين جهان در نظر او بيشتر و غیرقابل شناخت تر مى گردد. 4- عالمى كه ما در آن زندگى مى كنيم گذشته و آينده اى دارد و تمام آگاهى ما فقط مربوط به زمان حال است.
پاسخ تفصیلی:
دليل محدود بودن علم بشر روشن است و نياز به بحث زيادى ندارد؛ ولى با توجّه به نكات زير روشن تر مى شود.
1. قدرت حواس انسان محدود است. چشم كه مهمترين ابزار معرفت در امور حسّى است توانايى ديد محدودى دارد و گاه از چند كيلومتر كه بگذرد چيزى را نمى بيند. بعلاوه رنگ هايى كه انسان مى تواند مشاهده كند بسيار محدود است، زيرا بالاتر از رنگ بنفش و مادون قرمز رنگ هاى فراوانى وجود دارد كه چشم هيچ انسانى قادر بر درك آن نيست.
همچنين گوش انسان هر صدايى را نمى شنود و تنها امواج محدودى است كه براى او قابل درك است و ارتعاشاتى كه شدّت نوسان آنها بالاتر يا كمتر از آن باشد مطلقاً غير مسموع است و به همين ترتيب حواس ديگر.
ما با چشم غير مسلّح تنها چند هزار ستاره را در آسمان تمام كره زمين مى توانيم ببينيم، در حالى كه مى دانيم ميلياردها ستاره در آسمان وجود دارد.
درست است كه ابزارهاى علمى قدرت حواس انسان را افزايش داده است؛ ولى قدرت ديد و درك اين ابزارها نيز محدود است.
2. ادراك و تفكر ما نيز قدرت محدودى دارد و ماوراى آن از نظر ما در تاريكى مطلق فرو رفته؛ و حتى ژرف انديش ترين دانشمندان هرگز نمى توانند از آن فراتر روند.
3. از سوى سوم عالم هستى بقدرى پهناور است كه وسعت آن در انديشه هاى ما نمى گنجد. همين اندازه مى توانيم بگوييم هر قدر دامنه علم و دانش بشرى وسيع تر مى شود عظمت اين جهان در نظر او بيشتر مى گردد.
براى پى بردن به عظمت اين عالَم ـ البتّه تا آن جا كه امروز فكر ما مى رسد ـ كافى است كه بدانيم منظومه شمسى ما و تمام ستارگانى كه در آسمان به چشم مى خورد جزيى از يك كهكشان كه بنام كهكشان راه شيرى معروف است ـ كهكشان يا شهرهاى ستارگان، مجموعه عظيمى از ستاره ها است كه براى خود عالمى را تشكيل مى دهد ـ در اين كهكشان طبق محاسبه دانشمندان بيش از يك صد ميليارد!! ستاره وجود دارد كه خورشيد ما با آن همه عظمت و نورانيّت اش يكى از ستارگان متوسط اين كهكشان است!
باز همين دانشمندان به ما مى گويند تا آن جا كه توانسته اند به وسيله تلسكوپ ها و با استفاده از كامپيوترها محاسبه كنند حدّاقل حدود يك ميليارد كهكشان در اين عالم موجود است!(1)
راستى گفتن اين اعداد و ارقام با زبان چه آسان است و تصوّر آن چه مشكل؟!
ولى فراموش نكنيد كه از اين همه كهكشان هاى عظيم و اين همه ستارگان بى شمار معلومات ما غالباً بر محور همين كره خاكى دور مى زند كه تازه همه آن را نيز نشناخته ايم!
4. از سوى چهارم عالمى كه ما در آن زندگى مى كنيم گذشته و آينده اى دارد؛ هيچ كس نمى داند چند ميليارد سال از عمر آن گذشته، همان گونه كه هيچ كس از آينده آن نيز آگاه نيست. همچون رشته زنجير مانندى است كه از ازل كشيده شده و در اعماق ابد پيش مى رود و تمام آگاهى ما فقط مربوط به يك حلقه از اين زنجير است كه در آن زندگى مى كنيم و از آينده و گذشته جز شبحى مبهم چيزى در نظر ما مجسّم نيست.
درست است كه انسان بر اثر نداى فطرت و انگيزه درونى از روزى كه خود را شناخته است با تلاش پى گير و مستمر و كوشش هاى خستگى ناپذير، عاشقانه دنبال شناخت بيشتر از خود و اين جهان بوده است؛ و در طول هزاران سال تلاش پيگير معلوماتى فراهم ساخته كه هم اكنون در گنجينه كتابخانه هاى بزرگ و كوچك جهان ذخيره شده است.
درست است كه بعضى از اين كتابخانه ها به اندازه اى عظيم است كه طول مجموع قفسه هاى آن (مانند كتابخانه موزه انگلستان) يكصد كيلومتر است!، و تعداد كتاب هاى بعضى مانند (كتابخانه ملى پارسى) شش ميليون و بعضى ديگر (مانند كتابخانه معروف آمريكا) را بيست و پنج ميليون جلد نوشته اند، و بعضى از آنها به قدرى وسيع است كه تنها فهرست اش، خود كتابخانه نسبتاً بزرگى را تشكيل مى دهد؛ و مجموع كتابخانه براى خود تقريباً مانند شهركى كه ميان بخش هاى آن با وسيله نقليه بايد رفت و آمد كرد! و... .
ولى با اين همه مجموع اين يافته هاى بشرى در زمينه شناخت جهان، رازها و اسرار عالم آفرينش، قطره بسيار كوچكى است از يك اقيانوس فوق العاده عظيم.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.