پاسخ اجمالی:
تعدّد همسران پیامبر(ص) بخاطر هوسرانی و خوش گذرانی نبوده است؛ زیرا: 1- آن حضرت تا سن 25 سالگی در طهارت کامل زیسته است. 2- تاریخ نویسان منصف گفته اند ازدواج های پیامبر(ص) برای هوای نفس نبوده است چراکه در جوانی همسری با سن بالا داشت . 3- پیامبر(ص) بعد از هجرت در سن پیری با زنانی بیوه و سالخورده بخاطر مصالح اسلام ازدواج کرد.4- پیشنهاد سران قریش که دوشیزگان زیبا را به تزویج او درآورند را نپذیرفت. 5- احدی از صحابه در مورد تعدّد همسران پیامبر(ص) اعتراض نکرده اند.
پاسخ تفصیلی:
برخی تنگ نظران بدون اینکه جویای علت تعدد همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشند به آن ایراد گرفته اند و ادعا کرده اند آن حضرت با انگیزه هوسرانی ازدواج های متعدد داشته اند! درحالی که تعدّد همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) دارای حکمت ها و مصالح دقیقی بوده و هرگز بخاطر هوسرانی و خوش گذرانی نبوده است؛ زیرا:
1. آن حضرت تا سن 25 سالگی [که اوج دوران شهوت است] در جامعه ای پر از فساد، هیچ گونه ارتباط جنسی نداشته و در طهارت کامل زیسته است.
2. تاریخ نویسان منصف و بی طرف اعمّ از مسلمان و مسیحی نوشته اند که ازدواج های رسول خدا(صلى الله علیه وآله) برای هوای نفس نبوده است؛ زیرا اگر چنین بود، آن حضرت در سنّ 25 سالگی که دوران شور و هیجان جوانان است و افکار آنان را چیزی جز برخورداری از همسری جوان و شاداب مشغول نمی سازد، با خدیجه، بانویی 40 ساله که نشاط و جوانی خود را از دست داده بود، ازدواج نمی کرد.(1)
از طرف دیگر، عرف منطقه مکه تعدد همسران را مردود نمی دانست، بی شک اگر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) تمایل داشت به راحتی می توانست در این مدّت طولانی با زنان جوان ازدواج کند.
جان دیون پورت انگلیسی می گوید: «با اینکه در آن زمان اختیار همسران متعدّد کار بدی نبود، ولی حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) تا پنجاه سالگی با یک زن زندگی کرد و تا خدیجه زنده بود، زن دیگری نگرفت. آیا ممکن است کسی شهوتران باشد و هیچ مانعی هم برای زن گرفتن در کار نباشد، با این حال با یک زن زندگی کند، آن هم با زنی که سن بالایی داشته است؟»(2)
گیورگیو می گوید: «محمّد(صلى الله علیه وآله) در سال 595 میلادی ازدواج کرد و زندگی خانوادگی او نمونه زهد، تقوا و پاکی بود. او همانند ابراهیم، نوح و یعقوب در محیطی ساده و بی آلایش زندگی می کرد».(3)
توماس کارلایل می گوید: «به رغم دشمنان، حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) هرگز شهوت پرست نبود و این تهمت بی انصافی است.»(4)
3. حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) بعد از هجرت به مدینه با زنانی که برخی بیوه و برخی جوان و بعضی دیگر عجوز و سالخورده بودند، ازدواج کرد. این ازدواج ها در مدّت نزدیک به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحریم شدند، مگر همان چند نفری که در حباله نکاحش بودند و معلوم است که چنین عملی با این خصوصیات ممکن نیست با انگیزه عشق به زن توجیه شود؛ چون نزدیکی و معاشرت با این گونه زنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از کسی که در اوان عمر خود ولع و عطشی برای این کار نداشته باشد، نمی تواند انگیزه آن باشد.
علاوه بر اینکه هیچ شکی نداریم که بر حسب عادت جاری، کسانی که زن دوست و اسیر دوستی آنها هستند، معمولاً عاشق جمال و مفتون ناز و کرشمه ای هستند که در زنان جوان است؛ در حالی که سیره پیامبر(صلى الله علیه وآله) از چنین حالتی حکایت نمی کند و عملاً نیز ایشان بعد از دختر باکره با بیوه زن و بعد از زنان جوان با پیره زن ازدواج کرد؛ یعنی بعد از ازدواج با عایشه و ام حبیبه جوان با ام سلمه سال خورده و زینب دختر جحش که در آن روز بیش از پنجاه سال از عمرشان گذشته بود، ازدواج کرد.»(5)
4. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) پیشنهاد سران قریش را مبنی بر اینکه: اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در موضع خود (توحید و یکتا پرستی) نرمی و انعطاف نشان دهد، هر کدام از زنان و دوشیزگان زیبا را که متمایل باشد، به تزویج او در می آورند، به کلی رد کرد.(6) انسان هوسران چنین پیشنهادی را رد نمی کند.
5. مردانی که به بهره مندی از زنان می اندیشند، تلاش می کنند با تهیه لباس و توسعه آسایش و هزینه کردن اموال، دل آنان را به دست آورند.
اما پیامبر(صلى الله علیه وآله) در سال نهم هجری که گسترش اسلام، وضع اقتصادی مسلمانان را بهبود بخشیده بود، وقتی همسرانش از او لباس و وسائل بهتر طلب کردند، یک ماه از همه آنها کناره گرفت و پس از گذشت یک ماه، به دستور خداوند آنها را مخیّر ساخت تا میان آسایش و رفاه دنیا و زندگی با پیامبر(صلى الله علیه وآله)، یکی را برگزینند. آنان که از درخواستهای مادی خود پشیمان شده بودند، زندگی با پیامبر(صلى الله علیه وآله) را برگزیدند.
قرآن کریم، رویداد فوق را چنین بیان می کند: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمیلا»(7)؛ (ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آن هستید، بیایید تا مهرتان را بدهم و (خوش و ) خرم شما را رها کنم).
6. شیوه های رفتار جنسی آن حضرت با همسران خود، به گونه ای بوده است که کاملاً با شیوه های مرسوم متفاوت است. در برخی کتابهای تاریخی آمده است: (پیامبر(صلى الله علیه وآله) با زنان متعددی ازدواج کرد و جز مراسم عقد انجام نشد؛ حتی در مواردی تنها به خواستگاری بعضی از زنان قبائل قناعت کرد).(8)
و آنها به همین قدر خوشحال بودند و مباهات می کردند که زنی از قبیله آنان به نامِ همسرِ پیامبر(صلى الله علیه وآله) نامیده شده و این افتخار برای آنان حاصل گشته است.
7. شاخصه اصلی یک انسان اهل هوس این است که متحمل مسئولیت های سنگین اجتماعی، به ویژه اداره حکومت نمی شود.
پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در برهه ای از زمان اقدام به اختیار همسران متعدد کرد که حکومت نوپای دینی شکل گرفته و جنگ های متعدد و طاقت فرسا بر ایشان و جامعه اسلامی تحمیل شده بود. یک انسان، با این وظائف و مسئولیت های سنگین اجتماعی و حکومتی، فرصتی برای مسائل داخلی زندگی ندارد؛ چه رسد به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) که از همه چیز خود برای حفظ اسلام و جامعه اسلامی گذشته بود.
8 . پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در بین شمار زیادی از صحابه زندگی می کرد و تمام حرکات و منش و کنش پیامبر(صلى الله علیه وآله) زیر نظر و نظارت صحابه بود. با این حال، یک مورد در تاریخ ذکر نشده که احدی از صحابه در مورد تعدّد همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعتراض یا انتقاد کرده باشد. گویا حکمت تعدّد همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) برای صحابه روشن و مشخص بوده است. اگر صحابه و یا منافقین احساس می کردند پیامبر(صلى الله علیه وآله) با هدف شهوترانی دست به این اقدام زده، به طور یقین سخن به طعن و اعتراض می گشودند؛ لکن این طعن و اعتراض، به ویژه از ناحیه دشمنان در تاریخ مشاهده نمی شود و گویا این امر تعدّد زوجات پیامبر(صلى الله علیه وآله) برای آنها موجّه و مقبول بوده است.
9. سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) در تکریم همسران، روش مناسبی برای یافتن دیدگاه پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این ازدواج هاست. عایشه خود می گوید:
«پیامبر(صلى الله علیه وآله) به گونه ای به خدیجه عشق می ورزید و دوستان وی را چنان محترم می داشت که موجب شگفتی می شد».(9)
«و گاه گوسفندی ذبح نموده، گوشت آن را بین دوستان خدیجه تقسیم می کرد. بدین روی، در برابر هیچ زنی همانند خدیجه حسادت نمی ورزیدم؛ زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) همواره یاد او را گرامی می داشت.
یک روز به پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفتم: خداوند در عوض آن پیره زن گندمگون غیر باکره، بهتر از او را نصیب تو ساخته است! پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سختی برآشفت و در پاسخ فرمود: قسم به خدا! هرگز بهتر از خدیجه نصیبم نشده است؛ زیرا او به هنگام کفر مردمان به من ایمان آورد و آن گاه که همگان مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق کرد و آن گاه که همگان محرومم کردند، به یاری ام برخاست. خداوند از او فرزندانی به من عطا فرمود که از زنان دیگر نصیبم نساخته است».(10)، (11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.