پاسخ اجمالی:
معاويه چون حكومتش استقرار يافت. وارد كوفه شد و براى اهالى آن خطبه خواند، گفت: اى اهل كوفه! شما پنداشتيد من به خاطر نماز و زكات و حجّ با شما جنگيدم؟ شما خود نماز مى خوانيد و زكات مى دهيد و حجّ بجا مى آوريد، بلكه من با شما به اين دليل جنگيدم كه خليفه شما بشوم و برگردنهايتان سوار شوم ... و بعد گفت: تمام شرط هايى كه در معاهده پذيرفتم، زير پا خواهم گذارد.
پاسخ تفصیلی:
معاويه چون حكومتش استقرار يافت. وارد كوفه شد و براى اهالى آن خطبه خواند، گفت: «يا أهل الكوفة! أتراني قاتلتُكم على الصلاة والزكاة والحجِّ، وقد علمتُ أ نَّكم تصلّون وتزكّون وتحجّون؟ ولكنّني قاتلتُكم لأتأمّر عليكم وعلى رقابكم ـ إلى أن قال ـ: وكلُّ شرط شرطتُه فَتَحْتَ قدميَّ هاتين»؛ (اى اهل كوفه! شما پنداشتيد من به خاطر نماز و زكات و حجّ با شما جنگيدم؟ من خودم مى دانستم كه شما نماز مى خوانيد و زكات مى دهيد و حجّ بجا مى آوريد، بلكه من با شما به اين دليل جنگيدم كه خليفه شما بشوم و بر گردنهايتان سوار شوم ـ تا اينكه گفت ـ: تمام شرطهايى كه [در معاهده] پذيرفتم، زير پا خواهم گذارد).
و ابواسحاق سبيعى نوشته است: «إنَّ معاوية قال في خطبته بالنخيلة: ألا إنَّ كلّ شيء أعطيتُه الحسن بن عليّ تحت قدميّ هاتين لا أفي به»؛(1) (معاويه در خطبه اش در نخيله گفت: همانا هر پيمانى كه به حسن بن على داده ام زير پا خواهم گذارد و به آن وفا نمى كنم). ابواسحاق مى گويد: «وكان والله غدّاراً»؛ ( به خدا سوگند! معاويه بسيار پيمان شكن بود).(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.