پاسخ اجمالی:
«مشبهه» با اعتقاد به رویت خدا، برای اثبات ادعای خود، به برخی از آیات و روایات تمسک می کنند. گاهی آیات؛ «وُجُوهٌ یَوْمَئِذ ناضِرَةٌ * إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»، «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صالِحاً» و«کَلاّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذ لَمَحْجُوبُونَ» را دلیل می آورند و گاه به خبرهای واحدی از قبیل قول پیامبر(ص) که فرمود: «همانا شما خدا را در روز قیامت خواهید دید» و یا «شما پروردگارتان را خواهید دید، همان گونه که این ماه را مى بینید»، استدلال می کنند.
پاسخ تفصیلی:
کسانی که معتقد به رویت خداوند با دیدگان هستند، به چند دلیل از آیات و روایات تمسک کرده اند:
دلیل اول: خداوند متعال مى فرماید: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذ ناضِرَةٌ * إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ * وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذ باسِرَةٌ * تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ»؛(1) (آن روز رخسار طایفه اى از شادى برافروخته و نورانى است و به چشم قلب جمال حق را مشاهده مى کنند. و رخسار گروهى دیگر عبوس و غمگین است که مى دانند حادثه ناگوارى در پیش است که پشت آن ها را مى شکند).
می گویند: این آیه دلالت بر رؤیت خداوند در روز قیامت دارد.
در پاسخ باید گفت: شکّى نیست که «نظر» در لغت به معناى رؤیت و دیدن است، ولى جمله «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»، در مقابل «تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ» آمده است، و لذا به قرینه مقابله در معناى لغوى آن به کار نمى رود، بلکه معناى کنایى آن اراده مى شود، که همان انتظار رحمت است؛ زیرا جمله مقابل به این معنا است: «مى دانند که حادثه ناگوارى در پیش است...». در این مورد انتظار حادثه ناگوار است و در مورد «نظر» نیز انتظار رحمت است.
قاضى عبدالجبار معتزلى مى گوید: «از جماعتى از مفسّرین رسیده که این آیه حمل بر انتظار مى شود، همان گونه که در احادیث نیز وارد شده است. ابوحاتم رازى به سند خود از مجاهد در تفسیر آیه شریفه: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذ ناضِرَةٌ * إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»، نقل مى کند که فرمود: «یعنى دیدگان با بشاشت و خوشرویى منتظر ثوابند». و همین تفسیر از ابن عباس نیز نقل شده است...».
آن گاه قاضى عبدالجبار مى گوید: با این روایات صحّت گفتار ما ثابت مى شود که مراد به نظر در آیه «انتظار» است».(2)
دلیل دوم
آیات فراوانى دلالت دارد بر این که مؤمنین به لقاى پروردگار نایل مى شوند، و معلوم است که ملاقات مستلزم رؤیت است. خداوند متعال مى فرماید: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» ؛(3) (هر کس به لقاى (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید عمل صالح انجام دهد و هرگز در پرستش خدا احدى را با او شریک نگرداند).
گفته شده که مقصود از ملاقات در آیه دیدن به چشم است.
پاسخ: خداوند متعال در رابطه با منافقین نیز از کلمه «لقاء الله» استفاده کرده است آنجا که مى فرماید: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ»؛(4) (در نتیجه این تکذیب، خدا هم دل آن ها را ظلمت کده نفاق گردانید تا روزى که به کیفر بخل و اعمال زشتشان برسند). مى دانیم که هرگز منافقین خداوند را نخواهند دید. پس در این آیه «لقا» به معناى لقاى مرگ و حساب و انواع عذاب آمده است.
قاضى عبدالجبار معتزلى مى گوید: «هرگز «لقا» به معناى رؤیت نیست، و لذا یکى از آن دو به جاى دیگر استعمال نمى شود. شخص کور صحیح است که بگوید: به ملاقات فلان شخص رفتم، ولى صحیح نیست که بگوید: فلان شخص را دیدم... پس لقا در آیه را باید حمل بر معنایى کرد که با حکم عقل سازگارى داشته باشد...»(5).
دلیل سوم:
خداوند متعال مى فرماید: «کَلاّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذ لَمَحْجُوبُونَ»؛(6) (چنین نیست، اینان (کفار) از معرفت پروردگارشان محجوب و محرومند).
فخر رازى مى گوید: «اصحاب ما به این آیه تمسک کرده اند بر این که مؤمنین خداوند سبحان را خواهند دید، و الاّ تخصیص آیه به کفار بى فایده است».(7)
پاسخ: استدلال به آیه مبتنى بر آن است که معناى آیه این باشد که: کفار از دیدن خدا محرومند؛ در حالى که در آیه لفظ «رؤیت» به کار نرفته است؛ لذا ظاهر معنا این است که کفار از رحمت خدا محرومند.
دلیل چهارم:
گروه مشبّهه در جواز رؤیت، به برخى از احادیث نیز تمسک کرده اند؛ از قبیل قول پیامبر(صلى الله علیه وآله) که بنابر نقل بخارى فرمود: «... همانا شما خدا را در روز قیامت خواهید دید....».(8)
و نیز از جریر نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله)؛ در حالى که به ماه نظاره مى کرد، فرمود: «شما پروردگارتان را خواهید دید، همان گونه که این ماه را مى بینید...».(9)
پاسخ:
اوّلا: این ها خبر واحدند و مفید علم نیستند و لذا در اعتقادات ارزشى ندارند.
ثانیاً: این گونه احادیث، مخالف با آیات قرآن و عقل است، و لذا اعتبارى ندارد.
ثالثاً: حدیث دوم به جهت وجود قیس بن ابى حازم، سندش ضعیف است؛ زیرا عبدالله بن یحیى بن سعید مى گوید: «او احادیث منکر را نقل مى کند» و یعقوب دوسى مى گوید: «اصحاب ما در حق او سخن ها گفته اند و عدّه اى او را مورد حمله قرار داده اند... ».(10).(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.