پاسخ اجمالی:
شیعه عصمت را لطفى از جانب خدا می داندکه فرد را با این که دارای عقل و شهوت است و قادر به انجام خطاست، از آن باز مىدارد. سخن امام علی(ع) عین این تعریف است. ایشان ابتدا فرمود: «خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى دانم». وبلافاصله براى دفع توهم نفى عصمت، فرمود: «مگر اینکه خدا مرا در برابر خویشتن خویشم کفایت کند که او بیش از خودم قلمرو هستیم را مالک است». این ایراد اهل سنت مثل این است که صدر آیه «قل إنّما أنا بشر مثلکم» را بخوانند و ذیل آیه: «یوحی إلیّ» را کنار بگذارند.
پاسخ تفصیلی:
یکی از مناقشه های اهل سنّت این است که: شیعیان ادعا مىکنند امامان آنها معصوم هستند؛ در حالى که على (علیه السلام) صراحتا در نهج البلاغه مىگوید که: (من فراتر از آن نیستم که خطا نکنم)؛ «انى لست فى نفسى بفوق أن اخطئ».
وقتى خود امام على (علیه السلام) مىگوید: «من فراتر از این نیستم که خطا کنم»، چرا شما (شیعیان) کاسه داغتر از آش هستید؟
برای پاسخ به این مناقشه لازم است به اصل سخن امیر المؤمنین و تعریف شیعه از عصمت توجه کنیم.
امیرمؤمنان (علیه السلام) در خطبه 216 نهج البلاغه مىفرماید: «فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی»؛(1)
پس، از گفتن حق، یا از مشورت در عدالت خوددارى نکنید، زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمىدانم، مگر آن که خداوند - کسیکه به من از خودم مالک تر است - مرا حفظ فرماید.
روشن است که امیرمؤمنان (علیه السلام) و نیز تمامى انبیاء همانند انسانهاى دیگر داراى دو قوه عقل و شهوت هستند. آنها نیز همانند ما قادر هستند که اشتباه کنند و یا مرتکب گناه شوند؛
اما تفاوتى که آنها با بقیه مردم عادى دارند، در این است که لطف خداوند همیشه شامل حال آنها است، پس امام (علیه السلام) در این خطبه، نه تنها خود را معصوم مىداند؛ بلکه سر منشأ این عصمت را نیز لطف خداوند مىداند.
این گفته امیرمؤمنان (علیه السلام) دقیقا بر طبق همان تعریفى است که شیعه از عصمت دارد؛ یعنى آنها قدرت بر انجام گناه را دارند؛ اما لطف خداوند همیشه شامل حال آنها است و آنها را از گناه و خطا باز مىدارد؛
چنانچه تعریف عصمت را از زبان شیخ مفید (رضوان الله تعالى علیه) این چنین است:
«العصمة لطف یفعله الله تعالى بالمکلف بحیث یمتنع منه وقوع المعصیة و ترک الطاعة مع قدرته علیهما»؛(2)
(عصمت، لطفى از جانب خداوند است که شامل حال مکلف مىشود و او را از وقوع در معصیت و ترک اطاعت باز مىدارد؛ با این که آن شخص قادر به انجام آن دو است).
سخن امام (علیه السلام) با تعریفى که شیخ مفید از عصمت دارد، دقیقا عین هم هستند و تفاوتى با یکدیگر ندارند.
درست است که آن حضرت در صدر کلام خود فرموده است: «لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی»؛
(خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى دانم).
اما در ذیل کلام خود بلافاصله براى دفع توهم نفى عصمت، امکان خطا از خویش را با جمله استثنائیه نفى نموده و فرمودهاند: «إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی»؛
(مگر اینکه خداوند مرا در برابر خویشتن خویشم کفایت کند که او بیش از خود من قلمرو هستیم را مالک می باشد).
به عبارت دیگر امام (علیه السلام) با این تعبیر یکى از زیباترین مظاهر توحید افعالى را رقم زده و صریحا بیان فرموده اند که:
«اگر لطف خدا شامل حال بنده اش نگردد هیچکس نمی تواند فى نفسه و با استقلال خود را از خطا و لغزش مصونیت بخشد.»
اگر کسى فقط نگاهش به صدر کلام امیر المؤمنین (علیه السلام) باشد و به ذیل آن توجهّی نکند، مثل این است که صدر آیه شریفه 110سوره کهف را بخواند که مى فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» و ذیل آیه را کنار بگذارد: «یُوحَى إِلَیَّ»
آیا این نظر، نظر ظلم و جفا نگرى نیست؟!
در سوره ابراهیم، آیه 11 مىفرماید: «قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ»
پسوند آیه هم این است: «وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ».
همچنین تعبیرى که حضرت یوسف (علیه السلام) دارد: «وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی». (3).
در نتیجه، استفاده عدم عصمت از گفتار امیرمؤمنان علیه السلام، گفتارى نسنجیده و غیر قابل قبول است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.