پاسخ اجمالی:
از دیدگاه عقل، عصمت براى پیامبر و امام واجب است.برخی ادله عقلی برای عصمت عبارتند از: 1- دلیل اعتماد، 2- دلیل نقض غرض: اگر امام معصوم نباشد مردم به او اعتماد نمی کنند و نقض غرض که هدایت مردم است پیش می آید. 3- لازمه اطاعت مطلق از امام در آیه اولی الامر و... عصمت است. 4- امام، اسوه مردم است؛ لذا باید معصوم باشد. 5- لزوم اتمام حجت که با تبعیت از معصوم است.
پاسخ تفصیلی:
از دیدگاه عقل، عصمت براى پیامبر و امام واجب است. ما به جهت اختصار به چند دلیل اشاره مىکنیم:
دلیل اعتماد:
یکى از دلائل عقلى براى لزوم عصمت پیامبر و امام، «دلیل اعتماد» است. به این معنا که اگر پیامبر و امام، معصوم از گناه، خطا، نسیان و سهو نباشد، مردم به او اعتماد نکرده، گفتههاى او را جدى نخواهند گرفت و به اوامر و نواهى او گوش نخواهند داد؛ چرا که مردم احتمال مىدهند در این گفتار و یا کردار خود دچار اشتباه شده باشد، و یا با پیروى از هواى نفس بر خلاف دستور خدا، فرمان داده باشد. پس امام و پیامبر باید از هر گونه گناه و خطا معصوم باشد.
دلیل نقض غرض:
پیامبر و امام، از جانب خداوند انتخاب شدهاند تا بشر را به سوى صراط مستقیم الهى و هدف نهائى که همان کمال مطلق است، هدایت و راهنمایى کنند، حال اگر خود آنها از صراط مستقیم منحرف شده، پاىبند به دستوراتى که خود دادهاند نباشند و بر خلاف محتواى رسالتشان گام بردارند، اقتدار خود را در میان مردم از دست مىدهند و مردم رفتار متناقض با گفتارشان را به رخ شان خواهند کشید و دیگر به آنها اعتماد نخواهند کرد. در نتیجه هدفى که خداوند از رسالت و امامت آنها مد نظر داشته محقق نشده و نقض غرض خواهد شد و نقض غرض شایسته خداوند حکیم نیست.
خواجه نصیر الدین طوسى در تجرید الإعتقاد در این باره مىگوید:
پیامبر باید معصوم باشد تا مردم به او اعتماد کنند و در نتیجه غرض از بعثت حاصل شود.(1)
بنابراین اگر پیامبر و امام معصوم نباشند، غرضى که خداوند از نصب آنها داشته است، نقض شده و نقض غرض براى خداوند حکیم جایز نیست.
اطاعت مطلق از امام:
طبق آیه اولى الأمر اطاعت مطلق از امام (علیه السلام) واجب است و خداوند به همه ما دستور داده است که از تمام فرمانهاى امام اطاعت کنند؛ همان طورى که لازم است از تمام دستورهاى خدا و پیامبرش اطاعت کنیم.
حال اگر امام، معصوم از خطا و اشتباه نباشند، ممکن است دستورى بر خلاف دستور خدا یا پیامبرش به عمد یا به سهو بدهد، در این صورت یا اطاعت از چنین امام واجب است یا واجب نیست، اگر واجب باشد، لازمهاش این است که بگوییم خداوند اجازه گناه به همه داده و بلکه واجب کرده است و چنین ملازمهاى از دیدگاه عقل و شرع مردود است. اگر اطاعت از این امام واجب نباشد، با اصل انتصاب این شخص به عنوان امام واجب الطاعة در تضاد است. پس امام باید معصوم باشد تا اطاعت مطلق از او امکانپذیر باشد.
برخى از دانشمندان بزرگ سنى نیز به همین مطلب اشاره کردهاند.
قرطبى، مفسر پرآوازه اهل سنت براى اثبات عصمت پیامبران این گونه استدلال کرده است:
جمهور فقها از طرفداران مالک، ابوحنیفه و شافعى گفتهاند: پیامبران از تمام گناهان صغیره معصوم هستند؛ همان طورى که از تمام گناهان کبیره معصوم هستند؛ چرا که خداوند به صورت مطلق به ما دستور داده است که از کردار، آثار و روش آنها پیروى کنیم و هیچ قرینهاى بر خلاف آن نیز نیاورده است؛ پس اگر انجام صغیره براى آنها جایز باشد، پیروى از آنها ممکن نیست؛ چرا که در این صورت ممکن است هر فعلى از افعال آنها ممکن است به قصد قربت باشد، یا عملى است مباح، مکروه و یا حرام و سزاوار نیست که خداوند ما را به امتثال از امرى دستور دهد که احتمال معصیت در آن وجود دارد.(2)
بنابراین، اگر اطاعت مطلق از امام واجب است؛ پس باید معصوم نیز باشند تا اطاعت مطلق از آنها امکان پذیر باشد.
امام، اسوه مردم است:
امام، همانند پیامبر، اسوه تربیتى مردم و مربیان بشر هستند؛ حال اگر معصوم نباشند و رفتارشان بر خلاف گفتارشان باشد، هرگز نمىتوانند براى دیگران اسوه باشند. در نتیجه رفتار و گفتار آنها هرگز سبب تربیت مردم نشده و تمام نقشهها و هدفهاى تربیتى آنها در جامعه عقیم خواهند ماند؛ زیرا درست است که گفتار نیک نیز تأثیر خود را در تربیت مردم دارد؛ اما به قول معروف «دو صد گفته نیرزد به نیم کردار».
خداوند هم در قرآن کریم، عدم هماهنگى بین گفتار و کردار را گناه بزرگ شمرده و سبب خشم خود دانسته است، آن جا که مىفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ* کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون. (الصف 2 ـ 3).
اى کسانى که ایمان آورده اید! چرا سخنى مىگویید که عمل نمىکنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنى بگویید که عمل نمى کنید!
سید مرتضى در این باره مىگوید:
وقتى ثابت شود که امام براى خلافت بر امت انتخاب شده است، ثابت مىشود که او معصوم است؛ چرا که عقلها دلالت مىکند که امام باید معصوم باشد و جایز نیست که او از مسیرى که براى رعیت خود معین کرده است، خارج شود.(3)
از این رو، پیامبر و امام باید معصوم از هرگونه گناه و خطا باشند و رفتار و کردار آنها بایکدیگر مطابقت داشته باشد و گرنه هدفهاى تربیتى آنها هرگز در جامعه محقق نشده و نمىتوانند براى دیگران اسوه باشند.
لزوم اتمام حجت:
امام، حجت خداوند بر روى زمین است، اگر امام معصوم نباشد، حجت خداوند بر مردم تمام نخواهد شد؛ در حالى که بازخواست مردم در قیامت مستلزم اتمام حجت بر آنها است.
به عبارت دیگر، خداوند اگر بخواهد کسى را عقاب کند باید زبان عذر او را کوتاه کرده باشد و اگر چنین نکند، عقلا عقاب و عتاب کردن کسى به خاطر انجام ندادن فرامین الهى، صحیح نیست؛ زیرا آن بنده نیز مىتواند عذر بیاورد که اگر من فلان دستور را انجام ندادم، امام که خود حافظ دین و شریعت و خلیفه تو در روى زمین بود، انجام نداد به همین دلیل حجت بر من تمام نشد و من فکر کردم که انجام آن لازم نیست و گر نه خود امام که مجرى احکام الهى است باید آن را انجام مىداد. بنابراین، امام باید از هرگونه گناه، خطا، نسیان و سهو معصوم باشد تا حجت بر مردم تمام شود و اگر با وجود چنین امام معصومى مردم به دستورات و حدود الهى که از طریق همان امام ابلاغ و اجرا مىشود عمل نکنند، آن وقت زبان عذرشان کوتاه است و خداوند مىتواند از او بازخواست کند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.