پاسخ اجمالی:
پیامبر(ص) - به امر خدا – به بستن درب خانه هاى صحابه که به مسجد نبوی باز مى شد، امر نمود اما درِ خانه على را، همچنان باقى گذاشت. احادیث متعددی به نقل از ابن عباس، عمر بن خطاب، زید ابن ارقم و بسیاری از صحابه دیگر درباره این حادثه وجود دارد.
ابن عباس مى گوید: رسول خدا(ص) درِ خانه هایى را که به مسجد باز مى شد، غیر از خانه على، مسدود ساخت و على(ع) همچنان وارد مسجد مى شد و راه عبورش از آنجا بود و غیر از آن راهى نداشت، [حتی] در حالى که جنب بود.
پاسخ تفصیلی:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به بستن درب خانه هاى صحابه که به مسجد باز مى شد، امر نمود اما درِ خانه على(علیه السلام) را، همچنان باقى گذاشت.
ابن عباس مى گوید: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درِ خانه هایى را که به مسجد باز مى شد، غیر از خانه على، مسدود ساخت و على(علیه السلام) همچنان وارد مسجد مى شد و راه عبورش از آنجا بود و غیر از آن راهى نداشت، [حتی] در حالى که جنب بود.(1)
عمر بن خطاب ـ بنابر حدیثى که با شرایط مورد قبول بخارى و مسلم، صحیح است(2) ـ مى گوید: به على بن ابی طالب(علیه السلام) سه چیز داده شده، که اگر من یکى از آنها را مى داشتم، برایم از شتران سرخ مو (بهترین ثروت عرب) بهتر بود: همسرش فاطمه(علیها السلام) دختر پیامبر؛ مسکن او مسجد بود (درب خانه اش به مسجد باز می شد) که همراه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود و هر چه براى پیامبر حلال بود براى او نیز حلال بود؛ و پرچم روز خیبر(که به علی(علیه السلام) داده شد).
و همچنین طبق حدیثی صحیح روزى سعد بن مالک بعضى از خصایص على را نقل کرده، گفت: «پیامبر عمویش عباس، و دیگران را از مسجد خارج ساخت، عباس به آن حضرت گفت: ما را خارج مى کنى و على را به جاى مى گذارى؟
حضرت پاسخ داد: من شما را خارج نساختم و او را اسکان نبخشیدم، بلکه خداوند شما را خارج، و او را اسکان بخشید».(3)
زید بن ارقم مى گوید: دَربِ خانه عده اى از اصحاب رسول خدا در مسجد باز مى شد و راه عبورشان از آن بود، پیامبر فرمود: غیر از دربِ خانه على، بقیه درب ها را مسدود کنید. مردم در این باره حرف زدند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) بپا خاست، خدا را حمد و ستایش نمود و سپس فرمود: «من فرمان مسدود ساختن این درها ـ به جز در خانه على(علیه السلام) ـ را دادم! کسى دراین باره حرف زده است، اما در حقیقت من چیزى را مسدود نساخته و یا نگشوده ام، من به چیزى مأمور شده ام و اطاعت نموده ام».(4)
و طبرانى در الکبیر از ابن عباس نقل کرده است که روزى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بپا خاست و فرمود: «من از پیشِ خود، شما را (از مسجد) خارج نساختم و او را باقى نگذاشتم، بلکه خداوند شما را خارج و او را باقى گذاشت. من بنده اى مأمورم و به آنچه فرمان داده شدم عمل کردم، من، جز از وحى متابعت نمى کنم».(5)
و نیز رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اى على، جنابت در مسجد براى احدى حلال نیست، جز بر من و تو».(6)
سعد بن ابى وقاص، براء بن عازب، ابن عباس، ابن عمر، و حذیفة بن اسید غفارى همه اینها نقل کرده اند که پیامبر به مسجد آمد و فرمود: «خداوند به موسى پیامبرش وحى فرمود: برایم مسجدى پاک بنا کن که جز تو و هارون کسى در آن سکونت نگزیند. خداوند به من وحى فرموده که: مسجدى پاک و طاهر بنا کنم که جز من و برادرم على(علیه السلام) کسى در آن ساکن نشود».(7)
و در دعایى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است، چنین مى خوانیم: «بارخدایا، برادرم موسى(علیه السلام)، از تو درخواست نموده، گفت: «پروردگارا، به من شرح صدر عنایت کن، کارم را آسان نما، عقده و گره از زبانم بگشا، تا مردم سخنم را بفهمند. و برایم از خاندانم وزیرى قرار ده، هارون برادرم را، به وسیله او پشتم را محکم کن و او را در امرم شریک گردان». و تو به او وحى نمودى که به زودى به وسیله برادرت بازویت را محکم مى سازم و مقام و موقعیت بلندى به شما عطا مى کنم. بار پروردگارا، من بنده و رسولت محمّدم، به من شرح صدر بده، کارم را آسان نما، وزیرى از خاندانم برایم قرار ده، على برادرم را».(8)
بزّار نیز مثل آن را چنین نقل کرده است: پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست على(علیه السلام) را گرفت و فرمود:
«موسى(علیه السلام) از خداوند خواست که مسجدش را به وسیله هارون پاکیزه گرداند و من از خدا خواستم مسجدم را به وسیله تو پاک و طاهر سازد.»
سپس به سوى ابوبکر پیغام فرستاد که دربِ خانه ات را مسدود ساز.
وى استرجاع گفت و سپس گفت: «سَمْعاً وَ طاعَتاً»؛ (شنیدیم و اطاعت نمودیم).
پس از آن به سوى عمر و عباس پیغام فرستاد که درب خانه هاى خود را مسدود سازند، آن گاه فرمود: «من درب خانه هایتان را مسدود و درب خانه على را مفتوح نساختم، بلکه خداوند درب خانه او را گشوده، و از شما را مسدود ساخت».(9)، (10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.