پاسخ اجمالی:
صاحب کتاب الوشیعه ادعا می کند عمر فقیه ترین و داناترین صحابه به کتاب و سنّت است و به آنها عمل می کرد. در پاسخ به این ادعا کافى است اندکى در تاریخ تأمل کنیم. چگونه عمر داناترین اصحاب بود در حالیکه براى یادگیرى بسیارى از مسائل دینى و حل مشکلات قضایى به اصحاب بویژه على(ع) مراجعه مى کرد و در موارد متعددی به نیاز علمی خود به علی اعتراف کرده و نیز به گواهی تاریخ خلیفه خیلى اوقات در مسائلى که مربوط به قضاوت و داورى یا فتوا دادن بود، درمانده مى شد و اعترافاتی درباره کم دانشی خود ایراد می کرد.
پاسخ تفصیلی:
صاحب کتاب الوشیعه مى گوید:
«کان عمر أفقه الصحابة وأعلم الصحابة فی زمنه على الإطلاق ، وإنّما کان أعرف الفقهاء بمواقع السنن والقرآن الکریم ، وکان مدّة عمره فی جمیع اُموره یعمل بالکتاب والسنّة ، وکان یعرف مواقع السنن ویفهم معانی الکتاب».
(عمر ، فقیه ترین صحابه و داناترین آنان در زمان خودش بود . به مواقع سنّت و قرآن کریم از دیگر فقها آشناتر بود . و در تمامى کارهایش در همه عمر به کتاب و سنّت عمل کرد . و جایگاه سنن را مى دانست و معناى قرآن را مى فهمید) .
براى جواب به چنین ادعایى کافى است اندکى در تاریخ تأمل کنیم آنگاه خواهیم دید که عالمترین و داناترین اصحاب کیست! چگونه مى توان عمر بن خطاب را داناترین اصحاب شمرد در حالیکه وى براى یادگیرى بسیارى از مسائل دینى و حل مشکلات قضایى به اصحاب بویژه على(علیه السلام) مراجعه مى کرد، به همین جهت است که بارها مى گفت:
«لولا على لهلک عمر»(1)؛ ( اگر على نبود عمر نابود مى شد) . «لولا علیّ لضلّ عمر»(2)؛ (اگر على نبود عمر گمراه مى شد) . «أللّهمّ لا تُبقِنی لمعضلة لیس لها ابن أبی طالب»(3)؛ (خدایا در جایى که على بن ابى طالب نیست براى من گرفتارى پیش نیاور) . «أللّهمّ لا تنزل بی شدیدة إلاّ وأبو حسن إلى جنبی»(4)؛ (خدایا مگذار براى من مشکلى پیش بیاید مگر این که على در کنارم باشد) . و«أللّهمّ لا تنزل بی شدیدة إلاّ وأبو حسن إلى جنبی»(5) ؛(خدایا مگذار براى من مشکلى پیش بیاید مگر این که على در کنارم باشد) . «کاد یهلک ابن الخطّاب لولا علیّ بن أبی طالب»(6)؛ ( اگر على بن ابى طالب نبود عمر هلاک مى شد) . «أعوذ بالله من معضلة لا علیّ بها»(7)؛ (به خدا پناه مى برم از مشکلى که على در آن جا نباشد) . «عجزت النساء أن تلدن مثل علیِّ بن أبی طالب ، لولا على لهلک عمر»(8)؛ (زنان از به دنیا آوردن مانند على بن ابى طالب عاجزند اگر على نبود عمر نابود مى شد) . «یا أبا الحسن ، أنت لکلِّ معضلة وشدّة تُدعى»(9)؛ ( اى على تو براى حلّ هر مشکل و سختى اى خوانده مى شوى) . «هل طفحت حرّة بمثله وأبرعته»؟!(10)؛ ( آیا زن آزاده اى همچون او به دنیا آورد و پرورش داد) «هیهات هناک شجنة من بنی هاشم ، وشجنة من الرسول ، وأثرة من علم یُؤتى لها ولا یأتی ، فی بیته یؤتى الحکم»(11)؛ (هیهات اینجا شاخه و فرعى از بنى هاشم و شاخه و فرعى از پیامبر و اثرى از علم که همه نیازمند آنند و او نیازمند آن نیست ، وجود دارد و حکمت در خانه او به دست مى آید . و : «أبا حسن! لا أبقانی الله لشدّة لست لها ، ولا فی بلد لست فیه»(12)؛ ( اى على! خدا مرا با مشکلى که تو در آنجا نیستى تنها نگذارد، و نه در شهرى که تو در آن نیستى) «یابن أبی طالب! فما زلتَ کاشف کلّ شبهة ، وموضح کلِّ حکم»(13)؛ (اى فرزند ابو طالب! تو همواره برطرف کننده هر شبهه و روشنگر هر حکمى هستى) . «لولاک لافتضحنا» (14)؛ ( اگر تو نبودى ما رسوا مى شدیم) . «لا ابقانى اللّه بعدک یا على»(15) و نیز تاریخ گواه بر این است که خلیفه خیلى اوقات در مسائلى که مربوط به قضاوت و داورى یا فتوا دادن بود، درمانده مى شد، لذا اعترافاتى دارد از جمله: «کلّ أحد أعلم من عمر»(16)؛ (همه از عمر داناترند) . «کلّ النّاس أفقه منک یا عمر»(17)؛ (اى عمر! همه از تو فقیه ترند) . «کلّ الناس أفقه من عمر حتّى ربّات الحجال»(18)؛ (همه مردم حتّى زنان حجله نشین از عمر فقیه ترند) . «کلّ الناس أفقه من عمر حتّى المخدّرات فى البیوت»(19)؛ (همه مردم حتّى زنان پرده نشین از عمر فقیه ترند) . «کلّ الناس أعلم منک یا عمر!»(20)؛ ( اى عمر! همه از تو داناترند) . «کلّ واحد أفقه منک حتّى العجائز یا عمر!»(21)؛ ( اى عمر! همه از تو داناترند حتّى پیرزنان) . «کلّ أحد أفقه منّی»(22)؛ (همه از من فقیه ترند) . با توجه به مطالب یاد شده ارزش سخن ابن حزم و ابن تیمیه معلوم مى شود.(23)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.