پاسخ اجمالی:
ابن تیمیه شیعه را متهم میکند که مساجد را تعطیل نموده و حرم بزرگانشان را آباد ساخته... و حج حرمها را مهم تر از حج بیت الله میداند. در پاسخ باید ابن تیمه را به مساجد شیعه و نمازهای جماعتی که در آنها برگزار میشود، ارجاع داد و احکام احترام آمیز شیعه درباره مساجد را به او یادآور شد. درباره حرمها نیز شیعه صاحبان قبر را عبادت نمى کند، بلکه طبق روایات اهل بیت(ع) با زیارت آن اولیا به خدا تقرّب مى جوید. همچنین شیعه حجِ را از ارکان دین دانسته و تأخیر آن از سال وجوبش را گناه کبیره میداند.
پاسخ تفصیلی:
ابن تیمیه مى گوید:
شیعه مساجدى را که به فرمان خدا باید تعظیم نموده و ذکرش در آن گفته شود، تعطیل کرده است و در آن نه نماز جمعه اى بر پا مى دارند و نه نماز جماعتى؛ بلکه نزد آنان از ارزش و احترامى برخوردار نیست، و احیاناً اگر نمازى هم در مسجد بخوانند به صورت فُرادی مى خوانند. و به عکس، حرم بزرگانشان را بسیار تعظیم نموده و بسان مشرکان در آنجا اعتکاف مى کنند و مانند حاجیانِ خانه خدا در آنجا حجّ بجا مى آورند و برخى از آنها حجّ در آنجا را از حجّ کعبه مهم تر مى دانند، بلکه به کسى که حجّ آنجا را کافى از حجِّ کعبه و نماز جمعه و جماعت نمى داند دشنام مى دهند، و این از جنس دین مسیحیّت و مشرکان است.(1)
و مى گوید:
درحالى که خدا و پیامبر، بناى مَشاهد (ساخت گنبد و بارگاه) را حرام کرده اند ولى آنان این اماکن را به منزله بت خانه قرار داده، آباد و آراسته مى کنند، و بعضى از آنان زیارت آنجا را مانند حجّ مى دانند چنانکه شیخ مفید یکى از تألیفاتش را «مناسک حجِّ المشاهد» نامیده و در آن، شرک و کذبى از نوع شرک و کذب مسیحیّت وجود دارد.(2)
در پاسخ مى گوییم:
مساجدِ آبادِ شهرهاى پیشرفته و غیر پیشرفته حتى روستاها و دهات شیعه در برابر دیدگان همه است. و شیعه کسى است که بى اندازه براى مسجد احترام قائل است و حرمتش را لازم و نجس کردنش را حرام و طاهر نمودنش را واجب مى داند، نماز پیش از برطرف کردن نجاست را در صورت علم به آن باطل دانسته، و توقف جنب و حائض و نفساء در آن، و نیز بردن نجاست به داخل آن را ـ در صورت هتک حرمت ـ جایز نمى داند، و معامله و سخن پیرامون دنیا را در آنجا مکروه مى داند.
و روایت امامان شیعه از پیامبر(صلى الله علیه وآله): «لا صلاة لجار المسجد إلاّ فی المسجد»؛ (براى همسایه مسجد نماز نیست جز در مسجد)، و احکامى که درباره مسجد در فقه شیعه آمده، و نمازهاى جماعتى که در آنجا برگزار مى شود، براى کسانى که به مناطق شیعه سفرى کرده یا اطّلاعات اندکى دارند، چون روز روشن است. [و چقدر باید یک عالم بیچاره باشد که با این دروغ های واضح و روشن اعتبار خود و کتاب های خود را از بین ببرد].
امّا بزرگداشت مشاهد: هیچ شباهتى میان شیعیان و عمل مشرکان وجود ندارد؛ زیرا شیعه صاحبان قبر را عبادت نمى کند، بلکه با زیارت و ستایش آنان به خدا تقرّب مى جوید؛ چون آنان ولىّ و محبوب خدایند. و شاهد این ادّعا روایات و متن زیارت هایى است که از امامان خود نقل مى کنند [و در این امر تابع قرآن و سنت هستند] و صریحاً گواهى مى دهند: «...عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»(3)؛ (بندگان شایسته اویند. هرگز در سخن بر او پیشى نمى گیرند؛ و (پیوسته) به فرمان او عمل مى کنند).
امّا دشنام بر افراد یاد شده: این، از دروغ ترین سخن هایى است که از خود درآورده و به شیعه نسبت مى دهد؛ زیرا تمام شیعیان بدون استثنا، حجِّ کعبه را از ارکان دین می دانند و از امامانشان نقل مى کنند: «إنّ الاسلام بنی على خمس، الصلاة و الزکاة و الحجّ و الصوم و الولایة»؛ (اسلام بر پنج اصل نهاده شده است: نماز، زکات، حجّ، روزه و ولایت)، و احادیث شیعه در این زمینه فراوان است.
همچنین شیعه بر این باور است که تأخیر حجِّ واجب از سال وجوبش گناه کبیره است و به ترک کننده آن هنگام مرگ گفته مى شود: «مُت إن شئت یهودیّاً وإن شئت نصرانیّاً»؛ (اکنون یا یهودى بمیر و یا نصرانى).
آیا با توجّه به این عقاید و احادیث و مطابقت فتواى علما با آنها که برگرفته از قرآن و سنّت مى باشد، معقول است که شیعه به کسى که زیارت را کافى از حجّ نمى داند دشنام دهد؟!
امّا کتاب شیخ مفید: تنها نکته موجود در کتاب این است که آن را «منسک الزیارات» نامیده، و «منسک» به معناى عبادت و اداى حقّ خداست، و در شرع معناى خاصّى که مختصّ حجّ باشد ندارد، گرچه در زبان مردم در حجّ به کار مى رود. بنابراین هر عبادتى در هر جایى و در هر لحظه اى که مورد پسند خدا باشد را مى توان «منسک» نامید [و تعبیر «منسک» بر آنها هرگز به معنی جایگزینی برای حج نیست]. پس به کار بردن واژه «نسک» و «منسک» براى زیارت مشاهد مقدّسه و آداب و دعاهاى رسیده، بدون سجده بر قبر و نماز به سوى آن و بدون درخواست از خود صاحب قبر، چه مانعى دارد؟!
ادّعاى وجود شرک و کذب در آن کتاب نیز ادّعایى بى دلیل است، لکن ابن تیمیه به دلیل شدّت دشمنیش، به پیامدهاى خطرناک دروغ هایش توجّه ندارد و بى دلیل سخن مى گوید. مطالب آن کتاب درباره ائمّه طاهرین جز اثبات مقام بندگى و فروتنى در برابر قدرت پروردگار و نفى مراتبى که براى آنان نیست و یادآورى قرب و منزلتى که نزد خدا دارند، چیز دیگرى نیست و کتاب، اکنون موجود بوده و در دسترس مى باشد.
«فَمَالِ هَـؤُلاَءِ الْقَوْمِ لاَیَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً»(4)؛ (پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنى را درک کنند؟!) .(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.