پاسخ اجمالی:
اهل سنت در حجیت اجماع، به قرآن تمسک کرده اند، همانند: «هرکس با پیامبر به مخالفت کند و راهى غیر از راه مومنان پیش گیرد، او را به جهنم افکنیم». بر این اساس، اهل سنت مخالفت با اجماع مومنین را حرام می دانند. در جواب می توان گفت: تبعیت غیر مومنان، همان مخالفت با پیامبر است، و مراد از راه مومنان، اطاعت پیامبر است. حال اگر در مخالفت مومنین، مخالفت با رسول نباشد، یعنى فقدان شرط، و فقدان جزا. همانند مخالفت شیعیان با خلافت ابى بکر، کار حرامى نبوده زیرا به دستور پیامبر(ص) نسبت به خلافت على(ع) عمل کرده است.
پاسخ تفصیلی:
عالمان اهل سنّت براى حجّیت و اعتبار اجماع، در تعیین خلیفه و موارد دیگر، به آیاتى تمسک کرده اند، از جمله:
1ـ خداوند متعال مى فرماید: «وَمَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَساءَتْ مَصِیراً»(1)؛ (و هرکس پس از روشن شدن راه حقّ بر او، با رسول خدا به مخالفت بر خیزد و راهى غیر از راه اهل ایمان پیش گیرد وى را به همان طریق باطل و راه ضلالت که برگزیده وا مى گذاریم و او را به جهنم در افکنیم که آن مکان بر او منزلگاه بسیار بدى است.)
اهل سنّت از این آیه استفاده کرده اند که: مخالفت با آنچه مؤمنین بر آن اجماع کرده اند حرام است و کسى که این چنین کند به جهنم وارد خواهد شد.(2)
در جواب استدلال به آیه فوق مى گوییم:
اوّلا: تبعیت از غیر مؤمنان، همان مخالفت با رسول(صلى الله علیه وآله) است، و مراد از سبیل و راه مؤمنان همان اطاعت رسول(صلى الله علیه وآله) است. ومقصود آیه این است که هرکس که با رسول خدا مخالفت کند و از او پیروى نکند، آن گونه که مؤمنین متابعت کردند، جایگاهش در جهنم است.(3)
ثانیاً: شرط، در این آیه شریفه از دو امرِ با هم، تشکیل شده است: یکى مخالفت رسول و دیگرى مخالفت مؤمنین; حال اگر در مخالفت از مؤمنین مخالفت با رسول نباشد، یعنى یک شرط محقق نشده; پس جزا که ورود در جهنم است بر آن مترتّب نمى شود. همان گونه که شیعه امامیه با مخالفت اکثریت در خلافت ابى بکر، کار حرامى را انجام نداده است; زیرا به دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله)نسبت به خلافت على(علیه السلام)، عمل کرده است.
ثالثاً: مراد از غیر سبیل مؤمنین ممکن است سبیل کافران; یعنى کفر باشد که در این صورت ربطى به اجماع مؤمنین ندارد، همان گونه که عضدى در شرح المختصر و تفتازانى در شرح الشرح مى گویند.
رابعاً: آیه دلالت مى کند بر وجوب متابعت مؤمنینى که ایمانشان ثابت است، نه مطلق مسلمین، واین چنین افراد در اقلیّت قرار دارند.
خامساً: شیخ طوسى(رحمه الله) مى فرماید: «الف و لام در «المؤمنین» روشن نیست که براى استغراق و شمول باشد، بلکه احتمال دارد مراد برخى از مؤمنین باشند، که با این احتمال استدلال ناتمام است.»(4)
2 ـ استدلال به آیه: «وَکَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً»(5)؛ (و این چنین شما را امّت وسط قرار دادیم.)
اهل سنت در استدلال به این آیه مى گویند: که «وسط» به معناى عدل است، واگر امّت بر خطا اتفاق کنند، بر عدل نخواهد بود پس مخالف با مضمون آیه مى شود. در جواب از استدلال به این آیه مى گوییم:
اوّلا: نمى توان آیه فوق را حمل بر تمام افراد امّت یا تمام صحابه نمود؛ زیرا مى دانیم که عده زیادى از امت و برخى از صحابه از خطّ عدالت خارج شدند همان گونه که قرآن در حقّ برخى از آنان به فاسق تعبیر مى کند. ودر نتیجه باید آیه را بر افراد مخصوصى حمل نمود که به طور قطع عدالتشان بلکه عصمتشان ثابت است که همان اهل بیت(علیهم السلام) هستند.
ثانیاً: اتصاف این امت به عدالت، اقتضاى عصمت آنان را ندارد تا اتفاق آنان به باطل محال باشد، چه بسا افرادى که عادل بودند ولى به باطل رفته اند؛ زیرا غالباً عادل به کسى گفته مى شود که عملا گناه نمى کند نه آنکه در فکر و عقیده نیز راه باطل نرود.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.