پاسخ اجمالی:
سید حمیرى در فضائل امام علی(ع) چنین سروده: یا بائع الدین بدنیاه لیس بهذا أمر الله...؛ اى فروشنده دین به دنیایش، خداوند به این امر نکرده است. از کجا على که وصى بود را دشمن مى دارى در حالى که احمد او را مى پسندید. چه کسى بود که احمد از بین آنها در روز غدیر خم او را ندا داد؟ او را از بین اصحابش که اطراف او بودند بپاداشت و او را با نام خواند. این على بن ابى طالب مولاى هر کسى است که من مولاى او بودم. اى خدای بلند مرتبه! هر که او را دوست مى دارد دوست بدار و هر که را با او دشمن است دشمن بدار.
پاسخ تفصیلی:
1 ـ «یا بائعَ الدین بدنیاهُ لیس بهذا أمَرَ الله
2 ـ من أین أبغضتَ علیَّ الوصیَّ وأحمدُ قد کان یرضاهُ
3 ـ من الّذی أحمدُ من بینهم یوم غدیر الخُمِّ ناداهُ
4 ـ أقامَهُ من بین أصحابِه وهم حوالَیهِ فسمّاهُ
5 ـ هذا علیُّ بن أبی طالب مولىً لمن قد کنتُ مولاهُ
6 ـ فوالِ من والاهُ یاذا العلا وعادِ من قد کان عاداهُ»
1 ـ (اى فروشنده دین به دنیایش، خداوند به این امر نکرده است. 2 ـ از کجا على که وصى بود را دشمن مى دارى، در حالى که احمد او را مى پسندید. 3 ـ چه کسى بود که احمد از بین آنها در روز غدیر خم او را ندا داد؟ 4 ـ او را از بین اصحابش که اطراف او بودند بپاداشت و او را با نام خواند. 5 ـ این على بن ابى طالب مولاى هر کسى است که من مولاى او بودم. 6 ـ اى خداوند بلند مرتبه! هر که او را دوست مى دارد دوست بدار و هر که را با او دشمن است دشمن بدار).
1 ـ «وبخُمٍّ اذ قال الإلهُ بعزمهِ قم یا محمّد فی البریّةِ فاخطُبِ
2 ـ وانصبْ أبا حسن لقومک إنّه هاد وما بلّغتَ إنْ لم تَنْصِبِ
3 ـ فدعاهُ ثمَّ دعاهُمُ فأقامَهُ لهُمُ فبینَ مصدِّق ومکذِّبِ
4 ـ جعل الولایةَ بعده لمُهذَّب ماکان یجعلُها لغیر مهذَّبِ
5 ـ وله مناقبُ لا تُرامُ متى یُرِدْ ساع تناول بعضها بتذبذبِ»
1 ـ (و در خُم بود که خداوند دستور داد و واجب کرد (و گفت:) اى محمّد در میان خلق بپاخیز و خطبه بخوان. 2 ـ و ابوالحسن را براى قومت منصوب کن همانا او هادى است و اگر او را منصوب نکنى (رسالت او را) ادا نکرده اى. 3 ـ پس او را فرا خواند سپس آنها را خواند و او را براى آنها (به عنوان امام) به پا داشت و از آنها گروهى تصدیق و گروهى تکذیب کردند. 4سرپرستى بعد از خود را براى پاکیزه شده قرار داد، و آن را براى غیر پاکیزه قرار نمى داد. 5 ـ و او فضایلى دارد که از او دور نمى شوند، آنگاه که سعایت گر و بدگو در برخى از آنها تردید کند).
این قصیده 112 بیت دارد و «مذهَّبه» نامیده مى شود، و سیّد طایفه سیّد مرتضى علم الهدى آن را شرح کرده، و در سال 1313 در مصر چاپ شده است(1). وى در شرح این بیت:
«وانصبْ أبا حسن لقومِکَ إنَّهُ هاد وما بَلّغتَ إنْ لم تَنصبِ»
مى نویسد:
این لفظ ـ یعنى نصب کردن ـ تنها با معناى امامت و خلافت شایستگى دارد، نه معناى دوست داشتن و یارى دادن. و سخن شاعر: «جعل الولایة بعده لمهذَّب» تصریح به امامت امیرالمؤمنین دارد; زیرا امامت بود که بعد از پیامبر براى او قرار داده شد، و دوست داشتن و یارى دادن در زمان حیات پیامبر حاصل بود و به بعد از وفات او اختصاص نداشت.
1 ـ «إذا أنا لم أحفظ وَصَاةَ محمّد ولا عهده یومَ الغدیر المؤکّدا
2 ـ فإنّی کمن یشری الضلالة بالهدى تنصّر من بعد الهدى أو تهوّدا
3 ـ ومالی وتیماً أو عَدِیّاً وإنّما اُولو نعمتی فی الله من آلِ أحمدا
4 ـ تتِمُّ صلاتی بالصلاةِ علیهمُ ولیستْ صلاتی بعد أن أتشهّدا
5 ـ بکاملة إن لم اُصلِّ علیهمُ وأدعُ لهم ربّاً کریماً ممجَّدا
6 ـ بذلتُ لهم وُدّی ونصحی ونصرتی مدى الدهر ما سُمِّیتُ یاصاحِ سَیِّدا
7 ـ وإنَّ امرأً یُلحی على صدقِ ودِّهم أحقُّ وأَولى فیهمُ أن یُفنَّدا
8 ـ فإن شئتَ فاختر عاجلَ الغمِّ ضلّةً(2) وإلاّ فأمسِک کی تُصانَ وتُحمدا»
1 ـ (اگر من وصیّت محمّد و عهد و پیمان مؤکّد وى در روز غدیر را حفظ نکنم. 2 ـ پس همانا من مانند کسى هستم که گمراهى را در مقابل هدایت مى خرد، و بعد از هدایت شدن مسیحى یا یهودى مى شود. 3 ـ مرا با قبیله تیم و عدى چه کار، و تنها ولى نعمت هاى من در راه خدا از آل احمد هستند. 4 ـ نماز من با درود فرستادن بر آنها پس از تشهّد تمام و کامل مى شود. 5 ـ اگر بر آنها درود نفرستم و به درگاه پروردگار کریم ارجمند براى آنها دعا نکنم، نمازم کامل نیست. 6 ـ اى رفیق من! از وقتى سیّد نامیده شده ام محبّت و اخلاص و یارى خود را در تمام روزگار براى آنها بذل کردم. 7 ـ و همانا شخصى که به راستى و صداقتِ در محبّتِ آنها سرزنش مى شود، شایسته تر و سزاوارتر است که درباره آنها نظریّه اش تخطئه شود. 8 ـ پس اگر مى خواهى، در گمنامى همّ و غم دنیا را انتخاب کن، وگرنه دست نگهدار تا مصون بمانى و ستایش شوى).
از این قصیده 25 بیت یافت مى شود(3).
1 ـ «أشهدُ بالله وآلائهِ والمرءُ عمّا قاله یُسألُ
2 ـ أنَّ علیَّ بنَ أبی طالب خلیفةُ الله الّذی یَعدِلُ
3 ـ وأنَّه قد کان من أحمدِ کمِثلِ هارونَ ولا مرسَلُ
4 ـ لکن وصیٌّ خازنٌ عندهُ عِلمٌ من الله به یعملُ
5 ـ قد قام یوم الدوحِ خیرُ الورى بوجهِهِ للناس یستقبلُ
6 ـ وقال من قد کنت مولىً له فذا لهُ مولىً لکم موئلُ
7 ـ لکنْ تواصوا بعلیِّ الهدى أن لا یُوالوه وأن یخذلوا»
1 ـ (به خدا و نعمتهایش گواهى مى دهم، و مرد از هر چه مى گوید مورد سؤال قرار مى گیرد. 2 ـ همانا على بن ابى طالب خلیفه خداست که به عدالت رفتار مى کند. 3 ـ و همانا او نسبت به احمد مثل هارون (نسبت به موسى) است و پیامبر نیست. 4 ـ لکن وصى و خزانه دار است و در نزد او دانشى از جانب خداست که به آن عمل مى کند. 5 ـ در روز غدیر بهترین خلایق، بپاخاست و رو به طرف مردم نمود. 6 ـ و گفت: هر کس من مولاى او هستم پس این (على) مولاى اوست و پناهگاه و ملجأ شماست. 7 ـ لکن به یکدیگر درباره على که هدایتگر بود توصیه کردند که ولایت او را نپذیرند و او را یارى نکنند).
1 ـ «نفسی فداءُ رسول الله یوم أتى جبریلُ یأمر بالتبلیغ إعلانا
2 ـ إن لم تُبلّغْ فما بلّغتَ فانتصبَ النبیُّ مُمتَثِلاً أمراً لِمَنْ دانا
3 ـ وقال للناس منْ مَولاکُمُ قبلاً یومَ الغدیر فقالوا أنت مولانا
4 ـ أنت الرسولُ ونحن الشاهدون على أن قد نَصَحْتَ وقد بیّنتَ تِبیانا
5 ـ هذا ولیُّکمُ بعدی اُمرتُ بهِ حَتماً فکونوا له حِزباً وأعوانا
6 ـ هذا أبرُّکُمُ بِرّاً وأکثرکمْ علماً وأوّلُکم بالله إیمانا
7 ـ هذا له قُربةٌ منّی ومنزلةٌ کانت لهارون من موسى بنِ عمرانا»
1 ـ (جان من فداى رسول خدا باد روزى که جبرئیل آمد و به تبلیغ علنى فرمان داد. 2 ـ (وگفت:) اگر این مطلب را نرسانى رسالت را ادا نکرده اى پس پیامبر بپا خاست و امر خداوندِ جزا دهنده را اطاعت کرد. 3 ـ و به مردم فرمود: چه کسى قبل از روز غدیر مولاى شما بود؟ گفتند: تو مولاى ما بودى. 4 ـ تو پیامبرى و ما شاهد هستیم که خیر خواه امّتت بودى و(آنچه را باید برسانى) خوب بیان نمودى. 5 ـ فرمود: این، سرپرست شما بعد از من است و من مأمور حتمى بر (نصب) وى شده ام پس شما از گروه او و یاران او باشید. 6 ـ این، نیکوکارترین شما و داناترین شما و نخستین کسى از شماست که به خدا ایمان آورد. 7ـ او خویشاوندى با من و منزلتى نسبت به من دارد که آن منزلت مثل (منزلت) هارون نسبت به موسى بن عمران است).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.