پاسخ اجمالی:
زاهى در مدح امیر المؤمنین(ع) چنین سروده: وال علیّا واستضئ مقباسه**تدخل جنانا ولتسقى کاسه/ فمن تولاه نجا ومن عدا**ما عرف الدین ولا أساسه/ أوّل من قد وحّد الله وما**ثنى إلى الأوثان یوما راسه...؛ على را دوست بدار و از چراغ هدایت و علم او نورانى شو تا به بهشت ها داخل شوى و از ظرف او سیراب شوى. پس هر کس او را دوست بدارد نجات یابد، و هر کس با او دشمنى ورزد نه دین را شناخته و نه پایه و اساس آن را. نخستین کسى است که خداوند را یکتا دانست و سر خود را یک روز هم براى بت ها خم نکرد.
پاسخ تفصیلی:
از جمله اشعار زاهى در مدح امیر المؤمنین(علیه السلام) این شعر است:
1 ـ «مکلّمُ الشمسِ ومن رُدّت لهُ *** ببابل والغربُ منها قد قبطْ(1)
2 ـ وراکضُ الأرضِ ومن أنبعَ للـ *** ـعسکرِ ماءَ العینِ فی الوادی القحطْ
3 ـ بحرٌ لدیه کلُّ بحرٍ جدولٌ *** یغرفُ من تیّاره إذا اغتمطْ
4 ـ ولیثُ غابٍ کلُّ لیثٍ عنده *** بنظره العقل صغیراً إذ فلطْ(2)
5 ـ باسط علم الله فی الأرض ومن *** بحبِّه الرحمن للرزق بسطْ
6 ـ سیفٌ لَوَ انّ الطفل یلقى سیفه *** بکفّه فی یوم حرب لَشَمطْ(3)
7 ـ یخطو إلى الحربٍ بِه مدّرعاً *** فکمْ به قد قدّ من رجْس وقطْ»
1 ـ (او تکلّم کننده با خورشید است و کسى است که در بابل ، خورشید براى او برگشت ، در حالى که جانب مغرب از آن جمع شده بود . 2 ـ و زننده پا بر زمین است و کسى است که براى لشگریان در وادى قحطى ، چشمه اى با آب گوارا بیرون آورد . 3 ـ دریایى است که در قبال او هر دریایى نهر کوچکى است که از موج آن هنگامى که بالا مى رود ، مشتى آب بر مى دارد . 4 ـ و شیر بیشه زار است که عقل ، هر شیرى را نزد او آن هنگام که مدهوش مى شود ، کوچک مى بیند . 5 ـ گستراننده علم خدا در زمین است و کسى است که خداوند رحمان به خاطر محبّت وى روزى را گسترش مى دهد . 6 ـ شمشیرى که اگر در روز جنگ ، طفلى آن را در دست او ببیند ، موهایش سفید مى شود . 7 ـ و به سوى جنگ گام برمى دارد در حالى که شمشیر را زره خود قرار داده است و چه بسیار پلیدى که از ریشه برکنده است و ـ این وصف ـ اختصاص به او دارد و بس) .
و نیز شعر:
1 ـ «والِ علیّاً واستضِئ مقباسَهُ *** تدخلْ جِناناً ولتُسقى کاسهُ
2 ـ فمن تولاّهُ نجا ومن عَدا *** ما عَرَفَ الدینَ ولا أساسهُ
3 ـ أوّلُ من قد وحّدَ الله وما *** ثنى إلى الأوثانِ یوماً راسهُ
4 ـ من هبط الجبَّ ولم یخشَ الردى *** والماءُ منحلُّ السقا فجاسهُ»
1 ـ (على را دوست بدار و از چراغ هدایت و علم او نورانى شو تا به بهشت ها داخل شوى و از ظرف او سیراب شوى . 2 ـ پس هر کس او را دوست بدارد نجات یابد ، و هر کس با او دشمنى ورزد نه دین را شناخته است و نه پایه و اساس آن را . 3 ـ نخستین کسى است که خداوند را یکتا و بى همتا دانست و سر خود را یک روز هم براى بت ها خم نکرد . 4 ـ کسى است که در چاه عمیق داخل شد و از مردن نترسید و در حالى که دلو آب در چاه رها شده بود آب را طلب کرد ) .
و همچنین قصیده طائیّه، که بخشى از آن از این قرار است :
1 ـ «وهو لکلّ الأوصیاء آخرُ *** بضبطه التوحیدَ فی الخَلقِ انضبطْ
2 ـ باطنُ علمِ الغیب والظاهرُ فی *** کشفِ الإشارات وقطبُ المغتبطْ
3 ـ أحیا بحدِّ سیفِهِ الدینَ کما *** أماتَ ما أبدعَ أربابُ اللغَطْ
4 ـ مفقّهُ الاُمّةِ والقاضی الّذی *** أحاطَ من علمِ الهدى ما لم یُحَطْ
5 ـ والنبأُ الأعظمُ والحجّةُ والـ *** ـمحنةُ والمصباحُ فی الخَطْبِ الورطْ(4)
6 ـ حبلٌ إلى الله وبابُ الحطّةِ الـ *** ـفاتحُ بالرشدِ مغالیقَ الخُطَطْ
7 ـ والقدمُ الصدق الّذی سیطَ به *** قلبُ امرى بالخطواتِ لم یسطْ
8 ـ ونهرُ طالوتَ وجنبُ اللهِ والـ *** ـعینُ الّتی بنورِها العقلُ خَبَطْ
9 ـ والاُذُنُ الواعیةُ الصمّاءُ عن *** کلِّ خنا یغلطُ فیه من غَلَطْ
10 ـ حسنُ مآب عند ذی العرشِ ومن *** لولا أیادیهِ لکنّا نختبطْ»
1 ـ (او آخرین وصىّ است و توحید ، به واسطه حفظ و نگه دارى شایسته او ، در بین خلق حفظ شده است . 2 ـ او باطن علم غیب است و کسى است که در کشف اشارات ظاهر است و محور هر انسان داراى غبطه است . 3 ـ با تیزى شمشیرش دین را زنده کرد ، همان گونه که بدعت هاى اهل سخنان بیهوده را محو ساخت . 4 ـ فقیه کننده این امّت و قاضى اى است که بر علوم هدایت احاطه داشت به قدرى که نمى توان بر آن احاطه پیدا کرد . 5 ـ و بزرگترین خبر(نبأ عظیم)و حجّت حقّ و محنت بر دشمنان و چراغ در هر امر شدیدى که مایه هلاکت مى شود ، مى باشد . 6 ـ ریسمانى براى متّصل شدن به خدا ، و باب ریختن گناهان است ، و کسى است که قفلهاى هر امر مشکل و سختى را با رشد و هدایت خود باز مى کند . 7 ـ و قدم صدقى است که قلب هر شخصى به وسیله آن دگرگون مى شود ، با گامهایى که منحرف نشده اند . 8 ـ و نهر طالوت و جنب الله است و چشمه اى است که به خاطر نور آن ، عقل زایل مى شود . 9 ـ و گوش شنوایى است که نسبت به هر کلام ناپسندى که توسّط افراد بیهوده گو گفته مى شود ناشنواست . 10 ـ براى او بازگشت نیکویى است نزد صاحب عرش ، و کسى که اگر یارى ها و هدایت او نبود گمراه مى شدیم) .(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.