پاسخ اجمالی:
عده ای از صحابه پیامبر(ص) به اعلمیّت امام على(ع) در علم بر دیگران گواهى داده اند، از جمله: عمر بن خطّاب، عبدالله بن مسعود، ابن عباس، عایشه، خزیمة بن ثابت، عبدالله بن عیاش، معاویه، عبداللّه بن عباس و امام حسن(ع). بخارى در صحیح خود از ابن عباس نقل کرده که عمر گفت: اُبى در قرائت از دیگران برتر و على در قضاوت برتر است. سعید بن مسیب مى گوید: عمر همیشه به خدا پناه مى برد از این که مشکلى علمى براى او پدید آید، در حالى که ابوالحسن در آن وقت حاضر نباشد. و همیشه مى گفت: اگر على نبود عمر هلاک شده بود.
پاسخ تفصیلی:
صحابه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به اعلمیّت و برترى امام على(علیه السلام) در علم و دانش بر دیگران گواهى داده اند؛ در اینجا به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
1 ـ گواهى عمر بن خطّاب
بخارى در تفسیر سوره بقره از صحیح خود به سندش از ابن عباس نقل کرده که عمر گفت: «اقرؤنا أُبىّ و أَقضانا علىّ»(1)؛ (اُبى در قرائت از دیگران برتر و على در قضاوت برتر است).
سعید بن مسیب مى گوید: «کان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها ابوالحسن وکان عمر یقول: لولا علىّ لهلک عمر»(2)؛ (عمر همیشه به خدا پناه مى برد از این که مشکلى علمى براى او پدید آید، در حالى که ابوالحسن [امام على(علیه السلام)] در آن وقت حاضر نباشد. و همیشه مى گفت: اگر على نبود عمر هلاک شده بود).
2 ـ گواهى عبدالله بن مسعود
او مى گوید: «انّ القرآن انزل على سبعة احرف، ما منها حرف الاّ له ظهر و بطن، وانّ على بن ابى طالب عنده علم الظاهر و الباطن»(3) ؛ (همانا قرآن بر هفت حرف نازل شد هیچ حرفى از آن هفت حرف نیست جز آن که براى آن ظاهر و باطنى است و نزد على بن ابى طالب علم ظاهر و باطن است).
و نیز از او نقل شده که گفت: «انّ اقضى اهل المدینة على بن ابى طالب»(4)؛ (همانا على بن ابى طالب در قضاوت از تمام اهل مدینه برتر است).
و نیز از او روایت شده که گفت: «اعلم اهل المدینة بالفرائض على بن ابى طالب»(5)؛ (داناترین اهل مدینه به فرایض على بن ابى طالب است).
3 ـ گواهى ابن عباس
از ابن عباس نقل شده که گفت: «والله لقد اعطى على بن ابى طالب تسعة اعشار العلم، و ایم الله لقد شارککم فى العشر العاشر»(6)؛ (به خدا سوگند به على بن ابى طالب نه دهم علم داده شد، و سوگند به خدا که به طور حتم على در آن یک دهم نیز با شما شریک است).
4 ـ گواهى عایشه
از عایشه نقل شده که گفت: «امّا انّه اعلم الناس بالسنة»(7)؛ (آگاه باشید که على داناترین مردم به سنّت است).
5 ـ گواهى خزیمة بن ثابت
اسود بن یزید نخعى مى گوید: چون با على بن ابى طالب بر منبر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بیعت شد، خزیمة بن ثابت، در حالى که جلو منبر حضرت ایستاده بود گفت:
اذا نحن بایعنا علیاً فحسبنا *** ابوحسن مما نخاف من الفتن
وجدناه اولى الناس بالناس انّه *** اطب قریش بالکتاب وبالسنن(8)
(چون ما با على بیعت کردیم ابوالحسن ما را از آنچه از فتنه ها هراسانیم کفایت کرد.
ما او را سزاوارترین مردم به خودشان یافتیم. و به طور حتم او داناترین قریش به قرآن و سنت است).
6 ـ گواهى عبدالله بن عیاش بن ابى ربیعه
ابن عبد البر از او نقل کرده که به پسر خود گفت: «...انّ علیاً(علیه السلام) کان له ما شئت من ضرس قاطع فى العلم، وکان له البسطة فى العشیرة، والقدم فى الإسلام، والصهر لرسول الله، والفقه فى السنة، والنجدة فى الحرب، والجود فى الماعون»(9)؛ (...همانا على(علیه السلام) داراى عزمى راسخ در علم و دستى باز در میان عشیره و ثابت قدم در راه اسلام و داماد رسول خدا و آگاه در سنت و شجاع در جنگ و بخشنده در زکات بود).
7 ـ گواهى معاویه
ابن عبد البر مى نویسد: «معاویه آنچه بر او وارد مى شد مى نوشت تا از على بن ابى طالب سؤال کند. و چون خبر قتل آن حضرت به او رسید گفت: «ذهب الفقه و العلم بموت ابن ابى طالب»(10)؛ (فقه و علم به مرگ فرزند ابى طالب رخت بربست).
8 ـ گواهى عبداللّه بن عباس
حاکم نیشابورى به سندش از عبدالله بن عباس نقل کرده که گفت: «کنّا نتحدّث انّ اقضى اهل المدینة على بن ابى طالب»(11)؛ (ما چنین مى گفتیم که على بن ابى طالب در قضاوت برترین اهل مدینه است).
9 ـ گواهى امام على(علیه السلام)
حاکم نیشابورى همچنین به سند از ابوالطفیل نقل کرده که گفت: امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(رضی الله عنه) را بر روى منبر مشاهده کردم که مى فرمود: «سلونى قبل ان لا تسألونى، ولن تسألونى بعدى مثلى» (12)؛ (از من سؤال کنید قبل از آن که نتوانید سؤال کنید و هرگز از مثل من بعد از من سؤال نخواهید کرد). ابن کوا در آن هنگام بلند شد و گفت: اى امیرالمؤمنین! «الذّارِیاتِ ذَرْواً» چیست؟ حضرت فرمود: بادها. او گفت: «الْحامِلاتِ وِقْراً» چیست؟ حضرت فرمود: ابرها. گفت: «الْجارِیاتِ یُسْراً» چیست؟ حضرت فرمود: کشتى ها. گفت: «الْمُقَسِّماتِ أَمْراً» چیست؟ حضرت فرمود: ملائکه. گفت: آن کسانى که نعمت خدا را تبدیل به کفران کرده و قوم خود را به خانه بدبختى جهنم کشاندند کیانند؟ حضرت فرمود: منافقین قریش.(13)
و نیز از حضرت(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «والله ما نزلت آیة الاّ وقد علمت فیم أنزلت واین أنزلت، انّ ربّى وهب لى قلباً عقولا و لساناً سؤولا»(14)؛ (به خدا سوگند! هیچ آیه اى نازل نشد جز آن که مى دانم که درباره چه موضوعى نازل شده و کجا نازل گشته است. همانا پروردگارم به من قلبى درک کننده و زبانى سؤال کننده عطا کرده است).
10 ـ گواهى امام حسن(علیه السلام)
ابونعیم اصفهانى به سندش از هبیرة بن مریم نقل کرده که گفت: حسن بن على(علیه السلام) بعد از شهادت حضرت على(علیه السلام) ایستاد و بر مردم خطبه خواند و در ضمن خطبه فرمود: «لقد فارقکم رجل بالأمس لم یسبقه الاوّلون ولایدرکه الآخرون بعلم»(15)؛ (به طور حتم دیروز کسى از بین شما رفت که پیشینیان بر او سبقت نگرفته و آیندگان او را در علم درک نخواهند کرد).(16)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.